توزیع قدرت و منابع
«اکثر اقتصاددانان اکنون به این درک رسیدهاند که توصیههای اقتصادی خوب مستلزم درک شرایط اقتصاد سیاسی است.» این توصیه رودریک اگرچه در حدود ۲۰سال پیش مطرح شده، اما اهمیت آن امروز بیشتر از گذشته احساس میشود. تجربیات متفاوت کشورها در گذار از وضعیت شکننده همکاری سیاسی و توسعه صنعتی ضعیف به وضعیتی که در آن طیف گستردهای از گروههای سیاسی در قدرت سهیم هستند و وضعیت تولید صنعتی در مراحل پیشرفته، رقابتی و متنوع قرار دارد برای اقتصاد ایران حاوی درسهای آموزندهای است. مطالعات مشتاق خان (۲۰۱۴) نشان میدهد رابطه منابع و تمرکز قدرت در یک شرایط تاریخی خاص موجب جدایی مسیر بنگلادش از پاکستان به سوی توسعه سیاسی و اقتصادی شد. در بنگلادش کمبود منابع در کنترل ساختار قدرت، هم از تمرکز قدرت در دست یک گروه خاص جلوگیری کرد و هم باعث مبادله سیاسی گستردهای با گروههای سیاسی متنوع از طبقات اجتماعی مختلف شد. توسعه سیاسی بنگلادش از سال۱۹۷۱ تا امروز غیر قابل انکار است؛ اما نکته مهم این است که در بنگلادش این ساختار سیاسی رقابتی و متنوع برای ایجاد منابع و رانت برای خود مجبور به حمایت از بخش صنعتی نوظهور کشور شد که بهرغم ایجاد شغل برای میلیونها نفر در بخش پوشاک، موجب ارتقای بهرهوری و رقابتپذیری این بخش در سطح جهان نیز شد. داستان توسعه در بنگلادش نشان از تشکیل استقرار سیاسی بنگلادش حول صنعت مولد برای ایجاد رانت دارد. در چهار دهه اخیر درحالیکه پاکستان هم از نظر سیاسی و هم تولید صنعتی تضعیف و شکنندهتر شده است بنگلادش به سوی ثبات و همکاری سیاسی و توسعه صنعتی بیشتری حرکت کرده است. از نظر مشتاقخان (۲۰۱۴)، کمکهای امنیتی و اقتصادی گستردهای که پاکستان از سال۱۹۷۱ از ایالات متحده دریافت کرد (سرانه کمکها در پاکستان بیشتر از بنگلادش بود) جریانی از منابع را به تسخیر گروه متمرکز در قدرت درآورد که مانع از حرکت ساختار سیاسی پاکستان به سمت جذب گروههای سیاسی متنوع از طیف گستردهای از طبقات متوسط و همینطور حمایت مولد از بخشهای صنعتی کشور برای ایجاد منابع شد. بنابراین در دهه۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ درحالیکه بنگلادش با یک سیستم سیاسی رقابتی و صنعت منسوجات توسعهیافته در سطح جهان به پیشرفت خود ادامه میداد، پاکستان از نظر سیاسی و صنعتی از بنگلادش و بسیاری از رقبای دیگر عقب ماند. اگرچه به نظر میآید که بنگلادش و پاکستان هر دو در سال ۱۹۷۱ با معارضات داخلی مشابهی مواجه بودند، اما الگوهای نوظهور و متفاوت کمک خارجی به پاکستان به نخبگان بالاتر کمک کرد تا موقعیت خود را بیشتر تحکیم کنند و این جریان کمک خارجی گسترده به مثابه منابع، ساختارهای از قبل موجود در پاکستان را تقویت کرد و مانع از آغاز حرکتی مشابه با بنگلادش شد. نقش توزیع قدرت و منابع در این روند از اهمیت قابلتوجهی برخوردار است؛ بهویژه اقتصادهای برخوردار از منابع طبیعی بیشتر در خطر تضعیف تولید صنعتی و تعارض سیاسی قرار دارند؛ زیرا در این کشورها برخورداری از رانت منابع طبیعی مانع از مبادله ساختار سیاسی با گروههای سیاسی متنوع و همینطور حمایت از بخشهای صنعتی مولد میشود. به عبارت سادهتر معارضه منابع طبیعی تنها به بیماری هلندی محدود نمیشود، بلکه با تشکیل استقرار سیاسی حول منابع، مانع از مبادله سیاسی گسترده با گروههای سیاسی از طبقات متوسط در مرحله اول و ایجاد اخلال در مسیر توسعه صنعتی در مرحله دوم میشود. نمونههای بنگلادش و پاکستان نشاندهنده اهمیت شرایط خاص اقتصاد سیاسی، وضعیتهای تاریخی و بزنگاههایی هستند که باید در توصیههای سیاستی برای هر کشور مدنظر قرار گیرند. در سال۲۰۱۱ بنگلادش از نظر درآمد سرانه به دلار سال ۲۰۰۰، به سطح پاکستان رسید و اکنون از نظر ارزش افزوده تولید صنعتی نیز بالاتر از پاکستان قرار دارد. این پیشرفت به سادگی به دست نیامده، بلکه حاصل شرایط مختلفی بوده که در میان آنها رابطه منابع و قدرت از اهمیت بیشتری برخوردار است.