شورای جهانی سفر درباره برداشت فعالان گردشگری از آینده گزارش داد
ترس توریسم از ویروس جدید
از این رو بسیاری از افرادی که کسب و کارشان مربوط به صنعت گردشگری بوده اقدام به نوشتن داستانهای خود کردند که باتوجه به تعطیلی سفرها با مشکلات بسیاری مواجه شدهاند و همه امید در بازگشت مجدد سفرها و از بین رفتن همهگیری در سراسر جهان دارند تا به شغلی که برای آنها فراتر از یک شغل است بپردازند. البته برخی از افراد در این مدت تهدید را تبدیل به فرصت کرده و منتظر پایان یافتن کرونا نماندند و به اشکال مختلف فعالیت و درآمدزایی خود را ادامه دادند. «دنیایاقتصاد» داستانهایی که در شورای جهانی سفر و گردشگری به ثبت رسیده را طی دو گزارش خواهد آورد.
از دست دادن ۹۵درصد از کارکنان
جمیلیا درست زمانی که شکر محرک اصلی اقتصاد سنت کیتس بود، اشتیاق خود را به سفر و گردشگری کشف کرد و اینک ۲۳ سال در این عرصه فعالیت دارد. او اکنون مدیر یک آژانس مسافرتی در جزیره سنت کیتس در هند غربی (دریای کارائیب) مقصد محبوب کشتیهای کروز است. روایت جمیلیا ساموئل از روند کسب و کار خود تا به امروز:
«من در زمانی که شکر محرک اصلی اقتصاد جزیره بود بزرگ شدم. در ۱۵ سالگی، در حالی که هنوز نمیدانستم در زندگی به چه سمتی خواهم رفت، در یک نمایشگاه گردشگری شرکت کردم. در اینجا، من در جریان چشماندازها، فرصتها و مزایای مرتبط با کار در این صنعت قرار گرفتم. در همین نمایشگاه متوجه شدم اینجا دقیقا همان جایی است که میخواهم باشم. کارم را در سال ۱۹۹۸ با وزارت گردشگری بهعنوان کارمند بازاریابی مقصد آغاز کردم و بعدا به صنعت هتلداری تغییر مکان دادم و پس از آن به بخش تولید و فروش تورها انتقال یافتم.
در ۲۳ سال گذشته، گردشگری شغلی را برای من فراهم کرده که بسیار دوستش دارم. شغلی که هر روز با یک چالش جدید همراه است و هیچ چیزثابت باقی نمیماند. با آنکه مشتریان بسیاری داریم و روزانه با صدها فرد مختلف در بازار منحصربفرد صنعت کروز روبهرو میشویم و بیشتر مهمانها حداکثر ۳۰دقیقه با ما هستند، اما من موفق شدهام روابط طولانیمدتی ایجاد کنم که به نفع شرکت و جزیره است. این پرارزشترین جنبه کار من است.
وقتی همهگیری کرونا سرانجام جزیره را تحتتاثیر قرار داد، گمان میکردم تنها تا اوت همان سال ادامه دارد. اما در ماه ژوئن با این واقعیت مواجه شدم که مجبور به اخراج ۹۵درصد از کارمندانم هستم و این بسیار فراتر از تصورات من بود. چگونه ممکن است چیزی که شبیه به آنفلوآنزا بهنظر میرسد چنین ویرانی بر معیشت سراسر جهان ایجاد کند و منجر به بسته شدن مرزها شود و اساسا تنها ابزار درآمدی بسیاری از افراد را از بین ببرد؟
در حالی که ما در این دوره به ایجاد راههای جدید درآمدزایی فکر میکنیم، ۹۵درصد از کارمندانم تا به امروز در خانه ماندهاند. اگر بخواهیم زنده بمانیم و به پایان همهگیری برسیم باید کسب و کارمان را نوآور کنیم. گردشگری زندگی من است و من مشتاقانه منتظر روزی هستم که بتوانیم به سطحی از وضعیت عادی بازگردیم. جایی که دیگر به یک دوره قرنطینه ۱۴ روزه برای سفر نیازی نیست و مرزها بدون محدودیت باز خواهند شد. امیدوارم بهزودی همه ما بتوانیم بهعنوان خانواده بار دیگر سرکارهایمان بازگردیم.
من همیشه مجذوب کشتیهای کروز بودم و در سال ۲۰۰۳ به یک دریانورد تبدیل شدم. فرزندانم نیز از دو سالگی در معرض سفرهای دریایی قرار گرفتند و به سفر علاقهمند شدند. اکنون دلم برای بیدار شدن با فرزندانم و نگاه کردن به بیرون از پنجره و بحث درباره کشتیهای کروز و ایستگاههای کشتیرانی تنگ شده است. یخچالهایی که همیشه مرا مجذوب خود میکردند و بهترین خاطراتم مربوط به قایقرانی در گذرگاه پارک ملی یخچال آلاسکاست. دلم برای سفر از هر نظر تنگ شده، بهعنوان یک مسافر و کسی که امرار معاشش به گردش اقتصادی آن بستگی دارد. من به این امید زندگی میکنم که این نیز بگذرد، زیرا ما ملتی مقاوم با مردمی قوی هستیم و بر همه سطوح ناملایمات غلبه خواهیم کرد.»
فاصله کرونا تا بیکاری کامل
ویرجینیا هومن، فعال گردشگری از روستای هویلوک آلتو در پرو داستان خود را اینگونه میگوید: «اگرچه این ویروس به جامعه ما نرسیده، اما در سراسر کشور ما وجود دارد. این باعث شده تا ما در جامعه خود احساس ترس زیادی کنیم.
چند ماه به شهر نیامدیم و بهدلیل شیوع ویروس از ماه مارس هیچ توری به روستای خود نداشتیم و در نتیجه درآمدی هم نداریم. برخی از ما حتی همسرانمان در بخش گردشگری فعال هستند و اکنون آنها نیز بیکار شدهاند. من امیدوارم که گردشگری بهزودی بازگردد. اما ما همچنان میترسیم زیرا مدام شنیده میشود که یک ویروس جدید خواهد آمد. امیدوارم دسترسی بهتری به اینترنت داشته باشیم تا شاید از این طریق بتوانیم تورها و محصولات خود را بهصورت آنلاین ارائه دهیم.دلم برای گفتوگو با گردشگران، شوخی کردن و عکس گرفتن با آنها تنگ شده است. همچنین دلم برای نشاط و خوشحالی همراهانم که از جامعه ما دیدن میکردند تنگ شده است. من عاشق ملاقات با افراد جدید، بهاشتراک گذاشتن غذا و آشپزی با آنها هستم. خاطرات بسیار خوبی از همکاری با برخی از افرادی که در طول سالها با آواماکی کار کردند همچون جولیا، آنا و برایانا دارم. همه آنها با من و خانوادهام عکس گرفتهاند. بنابراین همیشه آنها را بهیاد میآورم.»
سفیر برند یک کشور
روایت کریشنا پوجاری، تورگردان از بمبئی در هند: «در ۱۳ سالگی به بمبئی آمدم و شروع به کار در کافهها و رستورانها کردم و در کنارش در مدارس شبانهروزی درس خواندم. هرگز تصورش را نمیکردم روزی فرصتی برای ملاقات با مردم از سراسر جهان، سفر و یادگیری در این حد را پیدا کنم. از زمانی که اولین مسافرم را از سال ۲۰۰۲ ملاقات کردم که اکنون دوست و شریک تجاری من است، زندگی من تغییر کرد. از نظر دانش و ارتباطات بسیار پیشرفت کردم و درک بهتری از جهان و جوامع دارم. این شغل به من کمک کرد تا افق دید خود را گسترش دهم. اکنون با آموختههایم از سفر، سعی میکنم ایدههایی را در جامعه خودم اجرا کنم تا تغییرات مثبتی ایجاد شود. از آنجا که سفر روش بسیار مناسبی برای یادگیری است، من را به فرد بهتر و مفیدتری تبدیل کرده است.
بهترین چیز در شغل من، ملاقات با مردم از سراسر جهان و این احساس است که من سفیر برند کشور هستم. من از نشان دادن جنبه واقعی کشورم توضیح دادن درباره آداب و رسوم، فرهنگ و باورهایمان بهعنوان پل ارتباطی بین مردم و جوامع کشور و مسافران احساس غرور شگفتانگیزی میکنم.
کووید-۱۹ تاثیر زیادی بر شغل و جامعه من و ماموریت ما داشته است. ما یک سازمان اجتماعی هستیم و از طریق تورهایمان برای پروژههای اجتماعی خود بودجه جمعآوری میکنیم. سفر و گردشگری اولین بخشی است که تحتتاثیر کرونا قرار گرفت. از آنجا که از مارس ۲۰۲۰ تمام فعالیتهای خود را تعطیل کردهایم، این امر بر مشاغل و پروژههای اجتماعی ما تاثیر گذاشته است. با این حال، پروژههای خود را مدیریت میکنیم، اگرچه بسیاری از ما شغل خود را از دست دادهایم. در شرایط کنونی، امید من این است که صنعت سفر با بحران کرونا مبارزه کند و به حالت عادی بازگردد. همچنین امیدوارم واکسنهای بهتری برای کرونا وجود داشته باشد و مسافران بیشتری فرصت سفرهای مسوولانه را پیدا کنند. دلم برای سفر تنگ شده است. ما از ماه مارس تمام فعالیتهای خود را متوقف کردهایم و در حال حاضر من در یک روستای کوچک در جنوب هند هستم. دلم برای بمبئی، قطارهای شلوغ، هیاهوی شهر و ترافیک و ملاقات با مردم تورها تنگ شده است. دلم برای قدم زدن در زاغه دراوی وگذراندن وقت در جامعهام تنگ شده است. من خاطرات زیادی از زندگی مسافرتی خود دارم، از اولین مهمانی که به تور آمد تا اولین سواری با هواپیما با شریک تجاریام. بزرگترین و بهیادماندنیترین لحظه زندگی من در سفرهایم، دریافت جایزه تورهای واقعی سفر و گردشگری در جهان از شورای جهانی سفر و گردشگری در مادرید بود.»