الگوی خارجی مواجهه با شوکها در بازار سهام بررسی شد؛
فلسفه کهنه در بازار مدرن

حجم مبنا معیاری است برای تعیین حداقل حجم معاملاتی که باید در یک روز انجام شود تا قیمت پایانی سهم به میزان کامل تغییر کند. در صورت کم بودن حجم معاملات نسبت به این مقدار، تغییر قیمت پایانی سهم تعدیل میشود. این ابزار با هدف جلوگیری از نوسانات کاذب در سهام کممعامله در بورس ایران تعریف شد. در کنار آن، دامنه نوسان قیمت محدوده مجاز روزانه تغییر قیمت هر سهم را مشخص میکند. هدف از اعمال این محدودیت جلوگیری از نوسانات شدید ناشی از رفتارهای هیجانی یا دستکاری بازار عنوان شده است. اما پرسش اساسی این است که آیا این ابزارها در شرایط فعلی بازار ایران همچنان مفیدند یا به مانعی در برابر کارآیی و نقدشوندگی بازار تبدیل شدهاند؟
یکی از معیارهای پایهای ارزیابی کیفیت عملکرد بازار، سرعت کشف قیمت واقعی داراییها براساس اطلاعات جدید است. در حضور حجم مبنا و دامنه نوسان محدود، این فرآیند به شکل محسوسی کند میشود. تجربه نشان داده است که اطلاعات بنیادی به جای آنکه بلافاصله در قیمت سهام منعکس شوند، بر اثر وجود این محدودیتها با تاخیر و در قالب نوسانات فرسایشی منعکس میشوند. برای مثال، در جریان سقوط بازار در نیمه دوم سال ۱۳۹۹ بسیاری از نمادهای بزرگ بازار مانند «شستا»، «خودرو» و «فولاد» روزهای متوالی با صف فروش قفل شدند. این در حالی بود که اگر مکانیزم کشف قیمت آزاد وجود داشت، بازار میتوانست در مدت زمان کوتاهتری به تعادل جدید برسد.
از سوی دیگر، وجود این محدودیتها به کاهش محسوس نقدشوندگی بازار منجر شده است. حجم مبنا بهویژه در سهام با شناوری پایین مانعی برای اصلاح یا رشد منطقی قیمتهاست و دامنه نوسان نیز باعث تشکیل صفهای خرید و فروش میشود که نهتنها نقدشوندگی را کاهش میدهد، بلکه پدیده صفنشینی را به یک رفتار رایج در بازار تبدیل کرده است.
در بازارهای مالی تصمیمگیریهای سرمایهگذاران بهشدت از عوامل روانشناختی و ساختارهای معاملاتی اثر میپذیرد. دامنه نوسان محدود و حجم مبنا از این منظر آثار نامطلوبی داشتهاند. پدیدههایی مانند اثر آهنربایی که در بورسهای دارای دامنه نوسان دیده میشود، در ایران نیز قابل مشاهده است. بهعبارت دیگر، نزدیکشدن قیمت به سقف یا کف دامنه خود به محرکی برای رسیدن کامل قیمت به آن محدوده تبدیل میشود.
افزون بر آن، حضور دائمی صفهای خرید و فروش در بازار موجب شکلگیری فرهنگ صفگرایی شده است. بسیاری از معاملهگران بهجای تکیه بر تحلیلهای فاندامنتال یا تکنیکال، صرفا به دنبال ورود یا خروج از صفها هستند. این رفتار تودهای کارآیی تحلیلی بازار را زیر سوال میبرد و به تشدید نوسانات هیجانی میانجامد. در بازارهای پیشرفته جهان برای کنترل نوسانات قیمت و کاهش رفتارهای هیجانی سرمایهگذاران از ابزارهای نظارتی و کنترلی بهره گرفته میشود که با وجود عملکرد قوی، انعطافپذیری و پویایی بالایی دارند.
در این بازارها برخلاف رویکرد محدودکننده و ایستای رایج در بورس ایران، هدف آن است که از طریق ابزارهایی همچون توقفهای موقت معاملات، حراجهای شفاف و مکانیزمهای هشداردهنده خودکار، همزمان با حفظ آزادی کشف قیمت از بروز بحرانهای ناگهانی جلوگیری شود. برای نمونه، در بورسهای پیشرفته با مشاهده افت ناگهانی در شاخص کل یا قیمت سهام معاملات به صورت موقتی متوقف میشود تا فرصتی برای بررسی شرایط، کاهش هیجانات و بازگشت تصمیمگیریها به حالت منطقی فراهم شود. در برخی موارد، وقتی قیمت سهمی در مدت کوتاهی بهسرعت نوسان کند، آن سهم به صورت خودکار به مرحله حراج انتقال مییابد تا با تجمیع سفارشها قیمت تعادلی جدیدی تعیین شود.
ویژگی مهم دیگر این بازارها نبود دامنه نوسان ثابت روزانه است. قیمتها میتوانند در طول روز آزادانه تغییر کنند و تنها در صورت نوسانات شدید و غیرعادی، محدودیتهای موقتی اعمال میشود. این رویکرد باعث میشود که فرآیند کشف قیمت با سرعت و دقت بیشتری صورت گیرد و سرمایهگذاران امکان واکنش بهموقع به اطلاعات جدید را داشته باشند.
نکته قابلتوجه آن است که در این بازارها ابزارهایی مانند حجم مبنا اساسا وجود ندارند و حجم معاملات بهتنهایی معیار تعیین قیمت پایانی نیست. درعوض کیفیت نظارت بالا و حضور فعال بازارگردانها موجب میشود که نوسانات کنترل شده و نقدشوندگی حفظ شود. این ترکیب از آزادی قیمتی، توقفهای موقت، نظارت هوشمند و فرهنگ سرمایهگذاری تحلیلمحور سازوکاری است که بازارهای توسعهیافته را از افتادن در دام صفنشینی و اختلالهای رفتاری مصون نگه میدارد.
با توجه به آنچه گفته شد، میتوان نتیجه گرفت که ساختارهای نظارتی در بازارهای جهانی نهتنها محدودکننده نیستند، بلکه به گونهای طراحی شدهاند که از آزادی عملکرد بازار حمایت کنند؛ مشروط بر آنکه این آزادی با انضباط، شفافیت و هوشمندی همراه باشد. این تجربیات الگویی ارزشمند برای بازار سرمایه ایران فراهم میکند تا از مدلهای ایستا عبور کرده و به سمت طراحی نظامهایی حرکت کند که همزمان از کارآیی، شفافیت و آرامش بازار پشتیبانی کنند.
در مسیر اصلاح ساختارهای معاملاتی بازار سرمایه ایران میتوان از تجربه بازارهای جهانی الهام گرفت، اما ضروری است که این اصلاحات متناسب با شرایط داخلی و با درک عمیق از رفتار سرمایهگذاران بومی طراحی شوند. تصور کنید بازاری را که در آن قیمتها بهسرعت و بر پایه اطلاعات جدید واکنش نشان میدهند و در عین حال ابزارهایی نیز برای کنترل هیجانات مقطعی فعال هستند. در چنین مدلی نخستین گام میتواند حذف یا خنثیسازی تدریجی حجم مبنا باشد. بهعنوان نمونه، بسیاری از کارشناسان پیشنهاد میکنند که حجم مبنا در همه نمادها به صورت نمادین به عدد یک کاهش یابد تا قیمت پایانی دقیقا نمایانگر واقعیت معاملات روز باشد، نه تابعی از حجم انجامشده. همزمان افزایش تدریجی دامنه نوسان روزانه نیز میتواند به روانتر شدن معاملات و کاهش صفهای سنگین کمک کند. فرض کنید دامنه نوسان از محدوده فعلی به صورت مرحلهای طی یکبرنامه زمانبندیشده به ۱۰درصد یا بیشتر برسد. در چنین شرایطی معاملهگران فرصت بیشتری برای اصلاح قیمتها پیدا میکنند و نقدشوندگی به شکل محسوسی افزایش خواهد یافت.
اما برای آنکه بازار از نوسانات غیرمنطقی مصون بماند، بهجای بستن دسترسی به نوسانات قیمتی، میتوان از وقفههای معاملاتی موقت استفاده کرد. برای مثال، اگر قیمت سهمی در یک بازه زمانی کوتاه رشد یا افت شدید داشت، معاملات آن برای چند دقیقه متوقف شده و سپس مجددا در قالب حراج بازگشایی شود تا همه معاملهگران فرصت بررسی مجدد داشته باشند.
اجرای این تغییرات نیازمند یک بستر نظارتی قدرتمند و فناوریهای پایش هوشمند است؛ زیرساختهایی که بتوانند معاملات مشکوک، دستکاری قیمتی یا سوءاستفاده از موقعیتهای اطلاعاتی را بهسرعت شناسایی و از رفتارهای مخرب جلوگیری کنند. در نهایت، تمام این اصلاحات زمانی اثربخش خواهد بود که با فرهنگسازی گسترده همراه شود. سرمایهگذاران باید با منطق تحلیلمحور آشنا شوند و یاد بگیرند که نوسان ذات بازار است، اما تصمیمگیری نباید بر پایه هیجان و تبعیت کورکورانه از صفهای خرید و فروش شکل گیرد.
در مجموع، مسیر پیشرو نه در تقویت محدودیتها بلکه در هوشمندسازی و انعطافپذیری قوانین نهفته است؛ مسیری که با کاهش ابزارهای دستوری، افزایش شفافیت و تربیت نسل تحلیلگر در بازار سرمایه میتواند به توسعهای پایدار و اعتمادآفرین منجر شود. بازار سرمایه ایران در مسیر بلوغ قرار دارد و ابزارهای سیاستی نیز باید متناسب با این روند تکامل یابند. حجم مبنا و دامنه نوسان محدود که زمانی نقش حفاظتی داشتند، اکنون بهعنوان مانعی در برابر رشد، نقدشوندگی و کشف قیمت واقعی شناخته میشوند. تجربه کشورهایی با بازارهای پیشرفتهتر نشان داده است که با استفاده از ابزارهای هوشمندتر و اعتماد بیشتر به مکانیزم بازار، میتوان به ثبات پایدار و اعتماد عمومی دست یافت.
اکنون زمان آن رسیده است که سیاستگذار بازار سرمایه با نگاهی جسورانه و مبتنی بر شواهد مسیر اصلاح این ساختارها را در پیش گیرد؛ اصلاحاتی که نهتنها به رشد کارآیی بازار منجر میشوند، بلکه سطح مشارکت سرمایهگذاران و عمق واقعی بازار سرمایه را نیز ارتقا خواهند داد.
* تحلیلگر بازار سرمایه