برنامهریزی استراتژیک کلاسیک مرده است
در مقابل این محیط vuca در داخل سازمانها نیز دارای ضعف هستیم که از جنس منابع یا مدیریتی است .
تلاقی این فشارهای بیرونی و ضعف داخلی موقعیتی را برای کسبوکارها ایجاد میکند بنام موقعیت استراتژیک که برای حل آن اکثر کسبوکارهای که بر پایه دانش مدیریت و تجربه برنامهریزی داشتهاند از برنامهریزی استراتژیک کلاسیک استفاده میکردند (من این نوع کسبوکارها را متمدن مینامم) ولی مساله اینجاست که برنامهریزی استراتژیک کلاسیک در عمل قادر به حل بسیاری از مشکلات و مسائل استراتژیک نبوده و نیست .
خروجی برنامهریزی استراتژیک باید منجر به تصمیمهای استراتژیک شود که در عمل میبینیم تصمیمگیریهای استراتژیک در جای خارج از برنامهریزیهای استراتژیک اتخاذ و اجرا میشود.
سوال مهم اینجاست که آیا باید برنامهریزی استراتژیک را کنار گذاشت ؟
قطعا جواب این سوال منفی است ولی باید چه نوع برنامهای را تدوین کرد؟
برنامهریزی استراتژیک چابک که جایگزین برنامهریزی استراتژیک کلاسیک شده است سعی بر آن داشته که خیلی از نقاط کور که برنامه کلاسیک قادر به دیدن آن نبود را زیر ذرهبین گذاشته ،شناسایی و تحلیل نماید.
متاسفانه باید بگویم که برنامهریزی استراتژیک کلاسیک صرفا به برنامهنویسی استراتژیک تبدیلشده است .
برنامهریزی استراتژیک کلاسیک تقویم محور است و در ایجاد یک ذهنیت و دید گسترده از توانمندیها و ... برای تصمیم گیران مفید است ولی هنگام برخورد با مسائل بدقلق یا بدخیم یعنی مسائلی که قابلیت پیشبینی تقویم محوری را نداشته باشد(قوی سیاه) و راهحل فوری ندارد ،مسائلی که خود آن باعث زاییده شدن چند مشکل دیگر میشود و ذینفعان زیادی را درگیر میکند و با هر تلاشی برای حل آن ،خود مساله نیز تغییر میکند و دارای فرمول خطی برای حل کردنش وجود ندارد و برنامهریزی استراتژیک کلاسیک هیچگونه پاسخی ندارد.
در مقابل آن برنامهریزی استراتژیک چابک همراستایی در فرهنگ و ساختار سازمانی را با مسوولیت ها،اقدامها و توانمندیها با مزیت رقابتی را ایجاد میکند. برنامهریزی استراتژیک چابک بجای نگاه صرف به میانمدت و بلندمدت ،تمرکز روی بازههای زمانی کوتاهمدت را ترجیح میدهد و با ایجاد یک پاندولی بین محیط بیرون و داخل سازمان،شروع به تدوین و جاریسازی میکند .
در برنامهریزی استراتژیک چابک مرحله تدوین با جاریسازی دارای یک هویت است و با اتخاذ سناریوهای مختلف در بازههای زمانی قابلیت تغییر را دارد.
این چابکی در تغییر چرخش استراتژیک سبب حفظ آرامش سازمان در مقابل مسائل بدقلق و قوهای سیاه میگردد.(مدیریت ریسک)
برنامهریزی استراتژیک چابک ،اجماع میان ذینفعان ،خلق استراتژیهای قابلاجرا و نتایج کلیدی عملکرد یک کسبوکار را از اهمیت ارزشهای تدوین خود میداند.