جام شوکران
برخورد سلبی با کسبوکارهای نوپا چه پیامدهایی دارد؟
هیچکدام از این واژهها مصداقهای روشن ندارند. این واژهها به صنف خاصی اشاره نمیکنند و هیچکدام تعریف دقیق و روشنی ندارند. ریشه بسیاری از اختلافهای دولت و این نوع از کسبوکارها هم این است که طیف کسبوکارهایی که توسط این واژهها پوشش داده میشوند به شدت متنوع است و همین موضوع را پیچیده میکند. در حال حاضر در ایران حدود هشت هزار صنف داریم و همه کسانی که در عرصههای نوین فعالیت میکنند در هیچکدام از این صنفها قرار نمیگیرند. برای اینکه بدانیم دخالت و برخورد سلبی دولت و نهادهای قضایی با این نوع از کسبوکارها چه پیامدهایی دارد لازم است تاریخ مختصر این نوع کسبوکارها را بدانیم.
از اینترنت تا وب
دهه ۶۰ و در پروژههای دفاعی وزارت دفاع آمریکا اینترنت خلق شد. اینترنت در اصل پروتکلی برای ارتباطات بود که به مرور مورد استفاده سازمانهای تحقیقاتی قرار گرفت. منتها تا دهه ۹۰ و خلق وب بسیاری متوجه پتانسیلهای اینترنت نشده بودند. در دهه ۹۰ که مرورگرها دسترسی طیف بیشتری از مردم به اینترنت را فراهم کردند شاهد شکل گرفتن کسبوکارهایی بودیم که با کسبوکارهای موجود تفاوت داشتند. سرمایهگذارها سراسیمه وارد این عرصه شدند و تب طلا همه را گرفت. همه تصور کردند معدن طلای جدید کشف شده و هر فردی که زودتر خودش را به معدن برساند برنده است. کار به جایی رسید که هر کسبوکاری با یک وبسایت و یک پسوند اینترنتی یا چیزی مانند آن برای سرمایهگذارهای هیجانزده جذاب میشد و پولها به سرعت روانه آنها میشد. تا اینکه در سال ۲۰۰۰ ناگهان حباب کسبوکارهای جدید ترکید. چیزی که از آن با عنوان حباب داتکام یاد میکنند. در حباب داتکام کسبوکارهای زیادی از بین رفتند.
وب ۰/ ۲
بخش کوچکی از این کسبوکارها از آن روزها جان سالم به در بردند. بعداً کنفرانسی توسط اورایلی برگزار شد که هدفش بررسی این موضوع بود که چرا برخی از کسبوکارها از حباب داتکام نجات پیدا کردند. در آن کنفرانس عنوان وب ۰/ ۲ برای این کسبوکارها انتخاب شد که مبتنی بر پنج اصل ساده است: فالکسونومی (تگ) بهجای تاکسونومی (فهرست دقیق)؛ تجربه کاربری غنی؛ مشارکت کاربران؛ نرمافزار به عنوان سرویس و مشارکت انبوه. وب ۱/ ۰ وب یک طرفه بود و وب ۰/ ۲ وب دوطرفه و تعاملی. وب ۱/ ۰ وب از بالا به پایین و وب ۰/ ۲ وب از پایین به بالا بود. به مرور بر مبنای این مفهوم مفاهیم دیگری مانند سازمان ۲/ ۰ و بانک ۰/ ۲ خلق شد. این شیوه نوشتن ۱/ ۰ و ۰/ ۲ هم به این خاطر بود که میخواستند نشان دهند این مفهوم همیشه در وضعیت بتا قرار دارد و مدام در حال توسعه است.
به مرور کسبوکارهایی شکل گرفتند که متفاوت با کسبوکارهای مرسوم بودند. برخی از این تغییر صرفاً تیشرت و شلوار جین و دفاتر کار زیبا را دیدند. منتها اصل موضوع مربوط به فرهنگ کسبوکارهای جدید بود که متفاوت با کسبوکارهای پیشین بود. کسبوکارهای جدید بر خلق ارزش افزوده متمرکز بودند و در این مسیر تفکر طراحی، فناوری و نوآوری به آنها کمک میکرد که با ایدههای خود کسبوکارهای متفاوت بسازند.
تحول در همه عرصهها
در سالهای اخیر این کسبوکارها هر حوزهای را که تصور کنید دگرگون کردهاند یا ادعای این را دارند. در ایران کسبوکارهای مبتنی بر نوآوری و فناوری در حوزههای خدماتی متمرکز شدهاند و کمتر کسبوکارهایی در این حوزه وجود دارند که توانسته باشند در زمینه فناوری یا تولید پیشتاز باشند. شناختهشدهترین کسبوکارهای این حوزه در ایران کسبوکارهای خدماتی هستند و این در حالی است که در جایی مانند آمریکا این کسبوکارها طیف وسیعی از حوزهها را پوشش میدهند. این عرصه در ایران محدود به فناوری اطلاعات است در حالی که در جهان فناوری اطلاعات تنها یکی از بخشهای پیشرو است و عرصههای تولید گوناگون دستخوش تغییر شدهاند.
مساله رگولاتوری
شاید در روزهای ابتدایی کمتر کسی مساله تطبیق با قوانین را جدی میگرفت و همه حتی نهادهای دولتی میخواستند از این کسبوکارها حمایت کنند. به مرور آثار و پیامدهای گوناگون این کسبوکارها روشن شد. مثلاً یکی از سردمداران این نوع کسبوکارها در جهان فیسبوک است. تا مدتها تصور میشد فیسبوک یک پلتفورم است و بنابراین در برابر محتوایی که در آن منتشر میشود مسوولیتی ندارد. ولی این طرز فکر مدتی است که رنگ باخته و حداقل اروپاییها حساسیت بالایی بر روی پلتفورمهای بزرگی مثل فیسبوک نشان دادهاند. اکنون قانونگذاران و مجریان قانون معتقدند پلتفورمهایی چون فیسبوک در زمینه محتوایی که در آنها منتشر میشود مسوول هستند و این کسبوکارها هم علاوه بر هوش مصنوعی از یک لشکر انسانی برای بررسی و حذف مطالب مشکلدار استفاده میکنند. در سالهای قبل صحبت از «خبرنگار شهروندی» بود و اکنون «فیکنیوز» کلیدواژه پرتکراری شده است؛ امیدهای روزهای دور به ناامیدی تبدیل شده است. منتها از آن طرف هم چارچوبها و قوانینی برای حمایت از کسبوکارهای کوچکتر تدوین شده است که هدف آنها رشد کسبوکارهای جدید است. به عنوان نمونه چارچوب PSD۲ در اروپا به دنبال ایجاد بستری برای اشتراک اطلاعات بانکها با کسبوکارهای کوچک است.
وضعیت در ایران اما چگونه است؟
در ایران ما شاهد شکلگیری نسلی از کسبوکارهای مبتنی بر نوآوری و فناوری بودهایم که تمرکز بیشتر آنها خدمات است نه تولید. این کسبوکارها از شهریورماه ۹۱ که استارتآپ ویکندها در ایران شروع شد به مرور به کانون توجه دولتیها تبدیل شد. با تغییر دولت ابتدا معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری و بعد از آن در دولت اخیر وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات پرچمدار کسبوکارهای جدید شدند. به مرور نهادهایی مثل اتاق بازرگانیها هم شیفته جذابیتهای نوع جدید کسبوکارها شدند. بخشهای گوناگون دولت نیز به این فکر افتادند که فعالیتی در زمینه حمایت از این نوع کسبوکارها انجام دهند. کسبوکارهای جدید که فعالان این فضا با لفظ «استارتآپ» و دولتیها با لفظ «کسبوکار دانشبنیان» از آن یاد میکردند به یکباره قرار شد بار همه کاستیهای اقتصاد را به دوش بکشد. واقعیت اما چیز دیگری بود. ما شاهد شکل گرفتن نسلی از کسبوکارها بودیم که برخلاف قدیمیها میخواستند سریع رشد کنند و با توجه به تبلیغات گسترده و انتشار داستانهای موفقیت بسیاری از آنها هم خیال میکردند میتوانند به سرعت رشد کنند. زمان زیادی لازم نبود تا واقعیتها خودش را نشان دهد.
از مالیات و بیمه تا امنیت
مالیات و بیمه دو عرصهای بودند که به مرور با کسبوکارهای نوپا دچار اصطکاک شدند. هر بار طرحهایی معرفی شد که هدف آنها کاهش این اصطکاکها بود اما هیچکدام راهگشا نبود. به مرور اما مشکلات جدیتر شد و پای نهادهای امنیتی هم به ماجرای استارتآپها باز شد. ابتدا برخی به این موضوع پرداختند که سرمایهگذاری خارجیها در زمینه کسبوکارهای نوپا مشکوک است و چرا باید خارجیها در این زمینهها سرمایهگذاری کنند. در ادامه و با نفوذ بیشتر این نوع کسبوکارها در میان مردم مشکلاتی که پیش از این برای پلتفورمها در آمریکا و اروپا رخ داده بود یکییکی ظاهر شدند. بهطور خاص در زمینه کسبوکارهای پلتفورم آگهی آمارهایی منتشر شد که بخش زیادی از پروندههای موجود در پلیس فتا در ارتباط با این نوع کسبوکارهاست. این کسبوکارها به متهم ردیف اول مسائل و مشکلاتی تبدیل شدند که برای مردم رخ داده است. بسیاری معتقد بودند که این کسبوکارها زمینه انجام جرم را تسهیل کردهاند، بنابراین آنها باید پاسخگوی اعمال مجرمانهای باشند که از طریق پلتفورمهای آنها رخ داده است.
از آن طرف پلتفورمها معتقد بودند صرفاً یک پلتفورم هستند و نه چیزی بیشتر و نمیتوانند پاسخگوی فعالیتهای مجرمانه کاربران خود باشند. گاهی اوقات به پلتفورمهای خارجی هم اشاره میشد که آزادانه و بدون هیچگونه محدودیتی در ایران فعالیت میکنند و با اینکه این کسبوکارها تلاش میکنند با نهادهای گوناگون همکاری کنند در نهایت همه کاسه و کوزهها بر سر آنها میشکند.
محدودیتهای داخلی و بینالمللی
این وضعیت امروز این نوع کسبوکارهاست. در روزهایی که اقتصاد ایران در دوران رکود تومی است و نگرانیها درباره آینده بیپایان است، کسبوکارهای نوپا تلاش کردهاند حرف متفاوتی بزنند؛ منتها آنها با واقعیتهای خشن و تلخ کسبوکارها روبهرو شدهاند. این کسبوکارها حالا در هزارتوی قانون گرفتار شدهاند. از آن طرف روند توسعه این کسبوکارها هم ناقص طی شده. به دلیل محدودیتهای گسترده فعالیت در ایران و دسترسی محدود به ابزارهای بینالمللی کسبوکارهای ایرانی نمیتوانند چشمانداز توسعه گستردهای در برابر خودشان تصور کنند. برخلاف بیشتر کشورهای دنیا کسبوکارهای نوپا نمیتوانند از اصلیترین ویژگی کسبوکارهای این چنین استفاده کنند.
کسبوکارهای مبتنی بر وب و اینترنت در جهان مرز ندارند. اگر کسانی بتوانند ایده درخشانی را عرضه و آن ایده را به یک کسبوکار واقعی تبدیل کنند میتوانند امیدوار باشند که در همه جای جهان فعالیت کنند. هرچند که هنوز هم بیشتر کسبوکارهای مطرح در حوزههای نوآوری و فناوری در آمریکا و با فاصله در اروپا حضور دارند ولی در بین نمونههای موفق کم نبودهاند کسبوکارهایی از کشورهای غیراروپایی و آمریکا که توانستهاند جایگاهی در جهان پیدا کنند. چین هم نمونه خاصی است و تقریباً در همه زمینهها کپی موفقی از نمونههای جهانی ساخته است.
در ایران اما با الگوبرداری از کسبوکارهای موفق جهانی تلاش شد نمونه بومی و وطنی کسبوکارهای موفق ساخته شود. با نگاهی به بسیاری از کسبوکارهای شناختهشده استارتآپی متوجه میشویم که تحریمها، فیلترینگ و محدودیتهای ایران برای بسیاری از این کسبوکارها نعمت بوده است. در صورتی که مرزهای ایران به روی جهان باز بود و جهانیان هم حاضر بودند به آسانی با ایرانیها فعالیت کنند احتمالاً قصه استارتآپها در ایران شکل دیگری میگرفت و بسیاری از کسبوکارهای ظاهراً موفق امروز نمیتوانستند به آسانی ترکتازی کنند. شرایط گلخانهای موجود و تجربه کم کسبوکارهای نوپا در زمینه قانون باعث شده در شرایط فعلی هرچند وقت یکبار شاهد شکل گرفتن بحرانهای متعدد در سطح آنها باشیم. بهطور کلی بحران امنیت یکی از جدیترین بحرانهای موجود در کسبوکارهای نوپای ایرانی است و به مرور و با توسعه بیشتر آنها این بحرانها جدیتر خواهد شد.
شرایط گلخانهای استارتآپها
اگر بخواهیم یک تصویر کلی از وضعیت کسبوکارهای نوپا در ایران ارائه کنیم به این میرسیم که در شرایط گلخانهای و محدودیتهای داخلی و بینالمللی که کسبوکارهای ایرانی با آنها دست و پنجه نرم میکنند ما شاهد نسلی از فعالان اقتصادی هستیم که برخلاف نسلهای قبلی به دنبال خلق ارزش افزوده هستند.
این نسل بیشتر از اینکه به دنبال خلق ثروت باشند میخواهند یک مساله را حل کنند. منتها هیچ زیرساخت مناسبی برای توسعه آنها وجود ندارد و در حالی که همه بخشهای دولتی میخواهند از آنها حمایت کنند اما در عمل بارها به این کسبوکارها ضربه زدهاند. اتفاقاً برخلاف تصور ضربههایی که به صورت مستقیم به این کسبوکارها وارد شده کمتر از ضربههای غیرمستقیم بوده است. بسیاری از دولتیها خواستهاند از این کسبوکارها حمایت کنند و تنها ابزاری که میشناختند وام بوده است. این در حالی است که وام برای این کسبوکارها مانند شوکران میماند. بسیاری از این کسبوکارهای نوپا که به بهانه جذب حمایت به دنبال دولتیها رفتند به مرور با بدهیهای سنگین روبهرو شدند و کسبوکاری که کار نمیکند.
محدودیتهایی که هرچند وقت یکبار از طرف نهادهای دولتی و قضایی اعمال میشود از نظر من کمترین مشکلاتی است که دولت بر سر راه این کسبوکارها ایجاد میکند. از آنسو عدم دانش مدیران دولتی از نسل جدید کسبوکارها باعث شده که زمینه برای کسب سود آسان برخی از این کسبوکارها فراهم شود. این کسبوکارها توانستهاند از شرایط مثبتی که برای حمایت از استارتآپها ایجاد شده به خوبی استفاده کنند و به شکلهای گوناگون از مواهب دولتی بهرهمند شوند؛ در حالی که برخی از آنها به کسبوکارهای واقعی و بزرگ تبدیل شدهاند و بعضی معافیتهای خاص مالیاتی باعث شده که ایران به بهشتی برای آنها تبدیل شود. هرچند که اگر از آنها بپرسیم قطعاً از شرایط مینالند و مدام به محدودیتها اشاره میکنند و اینکه لطف کرده و مهاجرت نکردهاند و ماندهاند که ایران را بسازند.
حمایت بدتر از ایجاد محدودیت
خلاصه اینکه مهمتر از محدودیتهایی که دولت ایجاد کرده حمایتهای دولت آسیبزده است. دولت میخواهد کاری کند که مشکلات کمتر شود و ابزارهایی که در این مسیر دارد پاسخگوی هدایت نسل جدید کسبوکارها نیست. نسل جدید کسبوکارها این روزها از نظر برخی ماهیتی الهی پیدا کردهاند و گویی دولت وظیفه دارد در خدمت آنها باشد و آنها هم فقط باید به سود فکر کنند. بگذریم!
شاید کسب بگوید آنچه گفتم پیچیده بود منتها شرایط امروز کسبوکارهای نوپای ایران پیچیدهتر از این چیزی است که اینجا وصف شد. بسیاری از کسبوکارهای واقعی استارتآپی ایران با محدودیتهای گوناگون دست و پنجه نرم میکنند و برخی به نام استارتآپ از مواهب دولتی بهرهمنده شدهاند. در نهایت استارتآپ هم بهانه خوبی برای شوآف و تبلیغات شده است.
واقعیتهای اقتصادی
مهمتر از محدودیتها و حمایتهای دولتی واقعیتهای اقتصادی است. به نظر میرسد این روزها به مرور واقعیتهای اقتصادی در حال تحمیل خودشان بر بسیاری از این کسبوکارها هستند. در این یادداشت صرفاً تحلیلی از وضعیت موجود ارائه شد. درباره چه باید کرد فقط همین را بگویم که استارتآپها و کسبوکارهای نوپا نه فرشته هستند نه شیطان. آنها هم همان منطقی را دنبال میکنند که سالها پیش افرادی مانند امینالضرب دنبال میکردند. نه این کسبوکارها تافته جدا بافته هستند و نه واقعاً برای آنها باید محدودیتها یا تسهیلات ویژه در نظر گرفت. آنچه اهمیت دارد این است که قوانین موجود در زمینههای اقتصادی دیگر پاسخگوی نسل جدید کسبوکارها نیست. قوانین موجود نیاز به بازنگری دارد و البته مهمتر از آن ایجاد شفافیت و فرآیندهای پیگیری عادلانه است. در صورتی که این شرایط ایجاد نشود فعالیتهایی که به بهانه حمایت انجام میشود در نهایت به شکلی به ایجاد محدودیت منجر خواهد شد. امیدوارم مخاطب این یادداشت در پایان به این نتیجه رسیده باشد که دخالت و برخورد سلبی دولت و نهادهای نظارتی و قضایی با استارتآپها و کسبوکارهای اینترنتی با اینکه منجر به ایجاد بنبست برای آنها میشود اما مشکلات بنیادیتری در میان این نوع کسبوکارها وجود دارد که با ادامه روند فعلی حتی بدون این دخالتها و برخوردها هم به پایان کارشان میرسند. این برخوردها و ایجاد محدودیتها فقط مسیر پایان را تسهیل میکند!
ارسال نظر