ذکر احوال حاکمان و استانداران خراسان در دوره قاجاریه – بخش24
هادی پژوهش غلامرضاخان شهاب‌الملک آصف‌الدوله پسر حسین‌خان نظام‌الدوله شاهسون اینانلو در سال 1312 ه.ق به سمت استانداری خراسان منصوب شد. مدت استانداری او در خراسان زیاد طول نکشید و محمدتقی رکن‌الدوله برای چندمین بار به سمت استانداری خراسان برگزیده شد. رکن‌الدوله در سال 1318 فوت شد و به جای او سلطان حسین‌میرزا نیرالدوله به این سمت انتخاب و راهی خراسان شد.
یاد شده تا سال ۱۳۲۳ در مشهد این پست را حفظ کرد تا اینکه به علت شورش مردم مشهد و عدم توان در تدبیر مشکل پیش آمده عزل و به تهران احضار شد؛ ضعف و ناتوانی نیرالدوله استاندار به حدی بود که دفاتر نمایندگی انگلیس و روس در مشهد به کرات گزارشاتی از بی‌تدبیری والی و بدی اوضاع مردم و وخامت شرایط بخصوص در رابطه با کمبود ارزاق و احتکار آن به دولت متبوع خود و دولت ایران ارسال کردند؛ شهر مشهد ناآرامی زیادی را پشت سرگذاشت یکی از این ناآرامی‌ها بلوای نان بود که از آن تحت عناوینی چون «اغتشاش مشهد» ، «آشوب مشهد» و «انقلاب مشهد» یاد شده است.
ریاضی هروی درباره این شورش مردم مشهد که در سال ۱۳۲۱ ه.ق/ ۱۹۰۳ م روی داد، چنین نوشته است: «بلوایی بی‌جهت اغلب مردم مشهد بر ضد سر ایالت کبری - نیرالدوله - به دستورالعمل چند نفر از اعیان که عداوت سابقه با شاهزاده معظم الیه داشتند و به گرانی نان اقدام نموده و به تحریک اهالی پرداختند و چندین زن را به فساد واداشتند، در ماه صفر و آن اغتشاش مایه خسارت زیاد به ملت و دولت و ایالت شد.
از جمله قحطی نان که به درب هر دکان خبازی یک نفر طلبه گذاشته بودند از برای نظم. بیچاره طلبه‌ها که درسی جز «ضرب» نخوانده و داخل در ظلمه نبودند و نیستند با چه قوه جبریه می‌توانستند شورش قحطی را منظم سازند». مردم مشهد در جریان این شورش ابتدا به منزل یوسف‌خان بیگلربیگی و سپس به خانه نقیب‌الاشراف رکن التولیه سرکشیک ریختند، اسباب و اموال آن‌ها و نیز گندم و جوی احتکار شده و ظروف فلزی آن‌ها را به غارت بردند و آسیب فراوان به منازل و وسایل این افراد رساندند.
در جریان این گرانی نان و قحطی عده‌ای از گرسنگان فقیر تلف شدند. نوشته‌اند هر شب حدود ۱۰۰۰ نفر زن و مرد به جلوی در حرم می‌رفتند تا نیرالدوله والی را هنگام خروج از حرم به باد کتک بگیرند که موفق نمی‌شدند. در این میان تعدادی روحانی و طلبه نیز که در میان آنان بودند در صحن رضوی بست نشستند و عده‌ای نیز چند محتکر بزرگ گندم مثل رئیس‌التجار و معاون‌التجار را در صحن به اسارت گرفتند و بعد از حمله به خانه بیگلربیگی و غارت آن، خود برای شهر مشهد بیگلربیگی تعیین کردند.
ریاضی هروی که خود شاهد این شورش بوده است درباره برخورد حکومت با شورش مردم مشهد می‌نویسد: «در پیشاپیش بلواییان آدم نامی که بشود شناخت نبود. مگر چند نفر تریاکی آسمان جل و انبوهی از متفرقه هر طایفه و هر صنف. ایالت که آن‌ها را خیره دید در گذرهای ارگ توپخانه‌ها و سرباز مهیا کرد و به جمع‌آوری استعداد حربی پرداخت. علاوه بر افواج ساخلوی شهر، دستجات سواران قوچان و دره جز و سایر نواحی خراسان را احضار نموده، ظرف یک هفته هشت هزار قشون و ایلجاری پیاده و سواره در ارگ فراهم آورده، مخارج عموم آن‌ها را متحمل شد». گزارش کنسولگری‌های روس و انگلیس در مشهد نیز نشان از سوء‌عملکرد نیرالدوله دارد. تلگراف کنسول انگلیس درباره بلوای نان در مشهد چنین است: «در این جا به واسطه کمیابی نان اغتشاش است. دیروز جمعی از زن‌ها می‌خواستند داخل قنسولگری ما و قنسولگری روس‌ها بشوند... اغتشاش به واسطه این است که گندم را به قیمتی که معین شده است، نمی‌فروشند.
از جای دیگر می‌شنوم که اشخاص ذیل گندم دارند. قائم مقام آستانه، نقیب آستانه، میرزا حبیب، میرزا ابراهیم امام جمعه، رئیس‌التجار، معین‌الایاله ، حسن خان شاهزاده... فعلا خانه بیگلربیگی را غارت کردند.
تمام دکاکین بسته شده است. خوب است به افرادی که در فوق ذکر شد حکم صریح صادر شود که به قیمتی که معین شده گندم خود را بفروشند. نان خرواری بیست و چهارتومان خوب است و اگر از این گران‌تر شود اغتشاش زیادتر خواهد شد» .
نامه سفیر روس هم که بر مبنای گزارش کنسول روس در مشهد برای مشیرالدوله وزیر خارجه ارسال شده نیز حکایت از شورش گسترده مردم مشهد و محاصره کنسولگری‌های روس و انگلیس و بانک‌ها و نیز تعطیلی بازار و اعتراض به گرانی نان دارد. آن‌گونه که از گزارش ریاضی هروی و نیز ماموران انگلیس و روس برمی‌آید این شورش کاملا مردمی ولی فاقد رهبری منسجم بود و اغلب روحانیون و طلبه‌های غیر وابسته به حکومت بودند که رهبری این حکومت را در دست داشتند.