بلومبرگ و اکونومیست آثار جهش قیمت طلای سیاه بر اقتصاد دنیا را بررسی کردند
تصویر جهانی نفت ۱۰۰ دلاری
اینها سوالاتی است که تلاش شده در این گزارش با استفاده از بررسیهایی که بلومبرگ و اکونومیست انجام دادهاند، پاسخ داده شود. آنطور که بررسیهای بلومبرگ و اکونومیست نشان میدهد، شوک قیمتی که متاثر از سمت عرضه نفت باشد نسبت به شوک قیمتی ناشی از رشد تقاضا تاثیر مخربتری بر اقتصاد برخی کشورها از جمله اقتصادهای نوظهور خواهد داشت. اکونومیست بر این باور است «از آنجا که اقتصادهای نوظهور سهم بزرگی در رشد اقتصادی جهان دارند، شوک اقتصادی در این کشورها میتواند به اقتصاد جهان تسری یابد.» اما بلومبرگ معتقد است به دلیل کاهش وابستگی دنیا به نفت و همچنین افزایش تولید نفت شیل که به کاهش وابستگی آمریکا به واردات نفت منجر شده، رشد قیمت نفت و حتی نفت ۱۰۰ دلاری آسیب کمتری نسبت به سالهای پیش از ۲۰۱۱ بر اقتصاد جهان خواهد گذاشت.
شوک قیمتی مانند ۲۰۰۷
رسیدن نفت برنت به سطوح بیش از ۸۰ دلار میتواند تبعاتی بر اقتصاد جهان داشته باشد. اکونومیست در گزارشی که به این موضوع اختصاص داده است، شرایط حال حاضر را با آنچه در سال ۲۰۰۷ در بازار نفت رخ داد، مقایسه میکند. در سال ۲۰۰۷ نیز ظرف مدت کوتاهی قیمت نفت سهرقمی شد و بحران و بیثباتی اقتصادی را به دنبال داشت. در حال حاضر نیز قیمتها رشد شدیدی را تجربه کرده است. قیمتهای کنونی نفت حدود دوبرابر بهای این کالا در تابستان ۲۰۱۷ و حدود سه برابر قیمتها در اوایل سال ۲۰۱۶ است.
شاید اینکه نفت در سطوح کنونی قیمتی موجب مشکل و بحران در اقتصاد جهانی شود، کمی عجیب به نظر برسد چراکه گمان میشود تا پیش از سال ۲۰۱۴ یعنی در نیمه اول دهه اخیر، قیمت نفت بیش از ۱۰۰ دلاری بهعنوان یک ویژگی دائمی چشمانداز اقتصاد جهانی مورد پذیرش قرار گرفته بود. اما باید توجه داشت از سال ۲۰۱۴، همزمان با رونق شدید تولید نفت شیل، قیمتها به شدت سقوط کرد و حتی در اوایل سال ۲۰۱۶ به کمتر از ۳۰ دلار بر بشکه رسید. آنطور که اکونومیست مینویسد در سالهای اخیر دنیا به سرعت «نرم جدید بازار نفت» را پذیرفته است. «نرم جدید» به این صورت است که «با وجود تولید انبوه و انعطافپذیر نفت شیل در آمریکا، قیمت نفت همیشه و به شکل پایداری در سطح متوسط باقی خواهد ماند.» حتی این نرم جدید فرصت نادری را در اختیار شهروندان آمریکایی قرار داد که از خودروهای پیریوس(هیبریدی) به خودروهای شاسیبلند با مصرف بالای بنزین تغییر سلیقه دهند. بنابراین به اعتقاد کارشناسان اکونومیست اقتصاد جهان در حال حاضر نه تنها برای نفت ۱۰۰ دلاری بلکه برای نفت ۸۰ دلاری نیز آماده نیست.
تفاوت شوکهای نفتی
اکونومیست در گزارش خود مینویسد: «همه شوکهای نفتی مانند هم نیست و اثر یکسانی به جا نمیگذارد.» بر اساس این گزارش، زمانی که رشد اقتصادی، تقاضا برای نفت را به شدت افزایش میدهد و موجب افزایش بهای نفت میشود، تاثیر آن بر اقتصاد جهان بسیار ملایم و بیخطر است. چراکه در چنین مواردی، افزایش هزینه کشورهای واردکننده نفت تا حدودی با افزایش تقاضا برای کالاهای آنها و افزایش صادرات جبران میشود. در مقابل، جهش قیمتها به دلیل کمبود عرضه نفت میتواند آثار مخرب شدیدی بر اقتصاد جهانی داشته باشد.
بهطور مثال، افزایش قیمتها در میانه دهه ۲۰۰۰ میلادی ناشی از افزایش تقاضا برای نفت به دنبال رشد شدید اقتصادی در چین بود و بسیاری از اقتصادها تا پیش از سال ۲۰۰۷ که بهای نفت به شکل سرسامآوری رشد کرد، به شکل خوبی با این افزایش قیمتها همراه شده بودند. اما در حال حاضر عامل افزایش قیمتها تا حدود زیادی مبهم است. قطعا رشد تقاضا برای نفت یک عامل افزایش کنونی قیمتها بوده است. تقاضا برای نفت در کشورهای پیشرفته بعد از بحران اقتصادی به خوبی کنترل شده بود، اما با افت قیمت نفت بعد از سال ۲۰۱۴ انگیزه کمی برای بهینهسازی مصرف و کاهش رشد تقاضا برای نفت باقی ماند. اما آنطور که کشورهای OECD پیشبینی کردهاند، رشد تقاضای جهانی در سال ۲۰۱۹ آماده کاهش است. رشد تقاضا برای نفت در چین، کشوری که عامل جهش تقاضا برای این کالا در دهه ۲۰۰۰میلادی بود، به شدت کاهش خواهد یافت.
بنابراین به نظر میرسد مهمترین عامل جهش قیمتها در شرایط کنونی نه سمت تقاضا، بلکه سمت عرضه نفت است. بهطور مثال، بحرانهای اقتصادی و سیاسی به شدت ظرفیت تولید نفت در ونزوئلا را کاهش داده و همچنین پیشبینیها از تاثیر فشار تحریمها بر صادرات نفت ایران افزایش یافته است. از طرفی اوپک و برخی متحدانش در خارج از این سازمان در نشستی که هفته گذشته در الجزایر برگزار کردند، به درخواست کشورهای واردکننده نفت برای افزایش عرضه در جهت جلوگیری از رشد بیشتر قیمتها، پاسخ منفی دادند. نگرانی از سمت عرضه در حالی رقم خورده که موجودی ذخایر نفتی جهان به سرعت در حال کاهش است. کاهش موجودی ذخایر نفت به این معنا است که بازارها ابزار مقابلهای کمی در مواجهه با رشد بیشتر قیمتها در صورت بروز اختلالهای پیشبینی نشده در سمت عرضه در اختیار دارند. حال ببینیم رشد قیمتها در حال حاضر و رسیدن آن به ۱۰۰ دلار چه تاثیری بر اقتصاد جهان خواهد داشت.
معنای نفت ۱۰۰ دلاری برای اقتصاد جهانی
افزایش قیمت نفت موجب افزایش قیمت بنزین و دیگر سوختها میشود، از این رو بارزترین تاثیر آن افزایش هزینه خانوارها و مصرفکنندگان در غالب کشورهای جهان است؛ با این حال این تاثیر در کشورهای دنیا میتواند متفاوت باشد. آنطور که بلومبرگ گزارش میدهد، از آنجا که کشورهای اروپایی غالبا واردکننده نفت محسوب میشوند، از افزایش قیمت این کالا زیان میبینند. چین بهعنوان بزرگترین واردکننده نفت جهان نیز احتمالا با افزایش تورم مواجه خواهد شد. بر اساس این گزارش، باید اثرات فصلی را نیز در نظر گرفت، چراکه زمستان در نیمکره شمالی در حال رسیدن است و این به معنای تقاضای سوخت بیشتر برای استفاده در وسایل گرمایشی است. با این حال مصرفکنندگان میتوانند منابع تامین انرژی خود را به سوختهای زیستی یا گاز تغییر داده و به این شکل هزینههای خود را کاهش دهند، هرچند این شیوه کمی زمان میبرد. در حال حاضر اندونزی اقدامات لازم برای کاهش واردات سوختهای فسیلی و افزایش استفاده از سوختهای زیستی را انجام داده است.
بلومبرگ مدعی است که بررسیهایش نشان میدهد قیمت نفت باید به شکل پایداری بالای ۱۰۰دلار باقی بماند تا بر اقتصاد جهان ضربه وارد کند. این موضعی است که اکونومیست نظری خلاف آن دارد. به اعتقاد کارشناسان اکونومیست، هرچند قیمتهای کنونی همچنان از سطوح بهای نفت پیش از سال ۲۰۱۴ (حدود ۱۱۰ دلار در بشکه) فاصله زیادی دارد، اما همین قیمتها میتواند اقتصادهای نوظهور را که در حال حاضر نیز تحت فشار قرار دارند و تا حدودی با بیثباتی مواجه شدهاند، با بحران مواجه کند. از آنجا که اقتصادهای نوظهور به خصوص کشورهای در حال توسعه واردکننده نفت بیشترین سهم را در رشد اقتصاد جهانی دارند، زیانشان میتواند رشد اقتصاد جهانی را مختل کند.
اقتصاد جهان چگونه نفت ۱۰۰ دلاری را جذب خواهد کرد؟
با این حال بلومبرگ نیز تاکید میکند، زیان نفت ۱۰۰ دلاری بیشتر از منفعت آن برای اقتصاد جهان است، یعنی اقتصاد جهان در مجموع از رسیدن قیمت نفت به ۱۰۰ دلار آسیب خواهد دید. اما کارشناسان این سایت خبری بر این باورند که شرایط کنونی نسبت به سال ۲۰۱۱ تفاوتهای اساسی دارد که این تفاوتها آسیبهای ناشی از نفت ۱۰۰ دلاری را کاهش میدهد. بر اساس این گزارش، گروهی از اقتصاددانان به رهبری جیمی موری معتقدند «رشد تولید نفت شیل، کاهش شدت مصرف انرژی و افزایش سطوح عمومی قیمتها موجب شده که آسیب ناشی از رشد قیمت بر اقتصاد جهان کمتر از گذشته باشد.»
چه کسی برنده نفت ۱۰۰ دلاری است؟
اکثر کشورهای تولیدکننده نفت برنده رشد قیمتها محسوب میشوند. بهطور مثال عربستان را در نظر بگیرید که در رتبهبندی بلومبرگ از اقتصادهای نوظهور بین ۱۵ کشور بزرگ قرار دارد. تولید خالص نفت حدود ۲۱ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل میدهد، این رقم حدود دو برابر سهم نفت در GDP روسیه بهعنوان بزرگترین تولیدکننده نفت جهان است. برندگان دیگر میتوانند شامل نیجریه و کلمبیا باشند. رشد قیمت نفت کمک میکند درآمد این کشورها افزایش یابد و دولتها بودجه خود را ترمیم و کسری حساب جاری خود را اصلاح کنند. همچنین به دولت اجازه میدهد هزینههای سرمایهگذاری خود را افزایش دهد.
در این میان ممکن است برخی شرکتهای نفتی آمریکایی که ظرف سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ ورشکست شدند نیز جزو برندگان نفت ۱۰۰ دلاری قرار گیرند. در واقع در حال حاضر تنها آن شرکتهایی در آمریکا فعالیت میکنند که بهطور میانگین برای تولید هر بشکه نفت کمتر از ۵۰ تا ۶۰ دلار هزینه میکنند. بهای نفت در این کشور حدود ۷۳ دلار بر بشکه است.
بازندگان رشد قیمتها
بلومبرگ و اکونومیست هر دو معتقدند اقتصادهای نوظهور واردکننده نفت بزرگترین بازندگان نفت ۱۰۰ دلاری هستند. بر اساس گزارش بلومبرگ، هند، چین، تایوان، شیلی، ترکیه، مصر و اوکراین از جمله کشورهایی هستند که میتوانند از رشد قیمتها به شدت آسیب ببینند. با پرداخت بهای بیشتر برای نفت، شاخصهای اقتصاد این کشورها با فشار روبهرو شده و افزایش نرخ بهره، دولتها را در تنگنا قرار میدهد.
اکونومیست نیز با توجه به افزایش هزینههای واردات نسبت به صادرات در کشورهای واردکننده نفت مینویسد ممکن بود این موضوع چندان موجب نگرانی نشود. چراکه این کشورها میتوانستند کمی واردات خود را کاهش دهند و در مقابل کمی به صادراتشان بیفزایند و به این شکل هزینههای خود را متعادل کنند. با این حال به نظر میرسد که شرایط کنونی اقتصادهای نوظهور مانعی برای موثر بودن چنین ابتکاراتی میشود. رشد تجارت جهانی کاهش یافته و سفارشهای صادراتی تولید در طول تابستان نه تنها رشد نکرده بلکه کاهش نیز یافته است. بهطور مثال در هند کسری تراز تجاری مدام در حال افزایش است و روپیه در کمترین سطح خود نسبت به دلار قرار دارد. سقوط ارز رایج در بازارهای نوظهور به افزایش بدهی دلاری آنها منجر شده و این شرایط اقتصاد این کشورها را پیچیدهتر کرده است. در این میان افزایش نرخ بهره در آمریکا به کاهش سرمایهگذاری در اقتصادهای نوظهور دامن میزند. از این رو اکونومیست بر این باور است که اقتصادهای نوظهور نمیتوانند به سادگی با رشد قیمت نفت مواجه شوند و از آن عبور کنند.
در این میان اما یکی از کشورهایی که جزو بزرگترین برندگان قرار دارد اما ممکن است از رشد قیمتها سود نکرده و حتی جزو دسته بازندگان قرار گیرد نروژ، بزرگترین تولیدکننده نفت در اروپا است. رئیس بانک مرکزی این کشور اخیرا هشدار داده که در صورت عدم مدیریت هزینههای تولید نفت، این کشور با ریسکهای بزرگی در صنعت نفت مواجه خواهد شد. پاتریک پویانه، مدیرعامل شرکت فرانسوی توتال نیز نسبت به رسیدن قیمت نفت به ۱۰۰ دلار هشدار داده است. او گفته است که مطمئن نیست رسیدن نفت به ۱۰۰ دلار خبر خوبی حتی برای صنعت نفت باشد. زیرا زمانی که قیمتها بیش از حد بالا بروند، در برای رقیبان نفتی باز میشود.
تغییر نقش آمریکا در بازار نفت
در گذشته افزایش قیمت نفت میتوانست با افزایش هزینه خانوارهای آمریکایی اقتصاد این کشور و به تبع آن اقتصاد دنیا را دچار بحران کند. آنطور که اکونومیست نوشته است، حتی یک اقتصاددان بزرگ با نام جیمز همیلتون در مقالهای «شوک قیمت نفت» را عامل ایجاد بحران اقتصادی در سال ۲۰۰۸ معرفی میکند. اما در حال حاضر به دلیل رشد تولید نفت شیل، جایگاه آمریکا در بازار نفت تغییر کرده است. در حال حاضر آمریکا روزانه حدود ۱۱ میلیون بشکه نفت تولید میکند و در کنار روسیه و عربستان، جزو سه تولیدکننده برتر دنیا محسوب میشود. واردات نفت این کشور نیز از حدود ۱۲ میلیون بشکه در میانههای دهه ۲۰۰۰ میلادی در حال حاضر به حدود ۲میلیون بشکه در روز رسیده است. این شرایط موجب شده که تاثیر افزایش قیمت نفت بر اقتصاد این کشور متفاوت از گذشته باشد. بهطور مثال، با کاهش شدید قیمتها در سال ۲۰۱۴ انتظار میرفت اقتصاد آمریکا رشد قابل توجهی را تجربه کند، با این حال در واقعیت چنین چیزی اتفاق نیفتاد و ضربهای که افت قیمت نفت به صنعت نفت آمریکا زد همه منافع به دست آمده از کاهش هزینه خانوارها را جبران کرد. حتی افزایش قیمت نفت ظرف دو سال گذشته را یکی از دلایل اصلی رشد اقتصادی و افزایش نرخ اشتغال در آمریکا معرفی میکنند. آنطور که بلومبرگ نیز گزارش میدهد، پیش از این، این باور وجود داشت که با هر ۱۰ دلار افزایش قیمت نفت، رشد اقتصادی آمریکا ۳/ ۰ درصد کاهش خواهد یافت، اما در حال حاضر اقتصاددانان موسسه مودی این رقم را به ۱/ ۰ درصد کاهش دادهاند. هرچند افزایش قیمت نفت به رونق صنعت نفت در آمریکا منجر خواهد شد، اما هزینه خانوارها را نیز افزایش میدهد. خانوارهای آمریکایی حدود ۸ درصد از درآمدهای خود پیش از کسر مالیات را برای تامین بنزین صرف میکنند.
آیا باید منتظر افزایش تورم جهانی باشیم؟
افزایش قیمت نفت غالبا تأثیر زیادی بر شاخص هزینههای مصرفکنندگان دارد و باعث میشود که سیاستگذاران از جمله کسانی که در فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا) هستند، بر شاخصهای اصلی که هزینه انرژی را حذف میکنند، بیشتر تمرکز کنند. اما شاخص تورم از رشد قیمت نفت تاثیر اندکی میگیرد اگر افزایش هزینهها در بخش حمل و نقل و یوتیلیتی(آب، برق، گاز و...) کنترل شود.
واکنش سیاستگذاران پولی و مالی
اگر افزایش قیمت نفت به افزایش شدید شاخص تورم منجر شود، سیاستگذاران پولی یعنی بانکهای مرکزی کشورها انگیزه کمتری برای حفظ سیاستهای پولی خود خواهند داشت. بهطور مثال در هند در حال حاضر بانک مرکزی نسبت به افزایش قیمت نفت هشدار داده است، چراکه این کشور باید هزینه بسیار بیشتری برای واردات این کالا که بیشترین سهم را در سبد وارداتی هند به خود اختصاص داده بپردازد. همچنین در کشورهایی چون تایلند، اندونزی، فیلیپین و آفریقای جنوبی، افزایش فشارهای ناشی از رشد قیمت نفت میتواند باعث شود که با سرعت بیشتری سیاستهای پولی انقباضی اتخاذ کنند.
ارسال نظر