صنعت فولاد و چالشهای پیشروی تولیدکنندگان
آنچه که صنعت فولاد ایران را میتواند در سالهای آینده با چالش بزرگی همراه سازد، عدمرعایت اصول و اجراییکردن پیشنیازهای اولیه عملیاتیکردن توسعه این صنعت است. اصولی که نهتنها صنعت فولاد ایران را در سال۱۴۰۰ با چالش کاهش تولید فولادخام همراه کرد، بلکه باعث شد نگرانیهای تولیدکنندگان بزرگ این صنعت را برای سالجاری و آینده فراهم سازد.
شکلگیری صنعت فولاد ایران به روش کوره قوسالکتریکی با توجه بهوجود ذخایر عظیم گازی و مزیتهایی همچون پایینبودن قیمت حاملهای انرژی در مقایسه با بازارهای جهانی، اکنون نیازمند توجه و سرمایهگذاری است تا جایگاه جهانی فولادخام ایران را همچون گذشته تثبیت کند. ایران بهعنوان یکی از صادرکنندگان مطرح فولادخام جهانی طی چند سالگذشته در بازار جهانی شناخته شده است، حفظ مقاصد صادراتی و افزایش صادرات محصولات با ارزشافزوده بالا از جمله برنامههایی است که باید بهصورت جدی در ایران مدنظر قرار گیرد.
کاهش مصرف ظاهری فولادخام ایران طی ۸ سالگذشته تاکنون، عدمرشد قابلتوجه برنامههای توسعهای زیرساخت، مسکن و کانونهای اساسی مصرف فولاد همچون صنعت خودروسازی و صنعت لوازمخانگی، درآینده باعث خواهد شد با توجه به عدموجود بازار مناسب مصرفی فولاد در داخل، توجه به صادرات توسط تولیدکنندگان فولاد داخلی بیش از گذشته مدنظر قرار گیرد. حفظ جایگاه صادراتی جهانی و افزایش حضور در بازار محصولات با ارزشافزوده بالا علاوهبر در نظر گرفتن موارد مربوط به قیمتهای تمامشده و تلاش در حفظ قدرت رقابتی، توسعه بنادر و صنعت کشتیسازی و حملونقل دریایی اولویتهایی هستند که لازم است در کنار توسعه صنعت فولاد به آن توجه شایانی شود.
اکنون با توجه به موضوعات مطرحشده درخصوص صنعت فولاد ایران توصیههای جهانی درخصوص مازاد ظرفیت جهانی ارائهشده است. ایران بهعنوان یکی از بازیگران اصلی در صنعت فولاد بهطور حتم نمیتواند در مقابل سیاستها و توصیههای جهانی بیتفاوت باشد.
نگرانیها درخصوص مازاد ظرفیت جهانی، نکتهای است که طی چند سالگذشته بهصورت گسترده توسط تولیدکنندگان جهانی فولاد مطرحشده و چهبسا باعث شده برنامههای کاهش ظرفیت توسط کشور چین و دیگر کشورهای مطرح تولیدکننده فولادخام جهانی دنبال شود.
بر این اساس، عنوان شده است که ظرفیت مازاد فولاد موضوعی است که نیازمند توجه در قالب جهانی و با مشارکت گسترده اقتصادها است. توصیه جهانی به این موضوع اینگونه مطرحشده است تا هرگونه سیاست حمایتی در افزایش ظرفیت، یارانههای مخرب و سایر حمایتهای دولت و نهادهای مرتبط با دولت باید حذف شود.
همچنین بازارهای باز و رقابتی و رویکرد بازارمحور برای تخصیص منابع بر اساس موقعیتهای رقابتی شرکتهای فولادی باید نیرومحرکه بخش فولاد باشد. جریانهای سرمایهگذاری، تولید و تجارت جدید باید منعکسکننده شرایط عرضه و تقاضا مبتنی بر بازار باشند.
میتوان اینگونه عنوان کرد که معیار اساسی در کاهش ظرفیتهای مازاد، صرفنظر از مالکیت باید فرآیند انتخاب بازار باشد، به این معنی که شرکتهای زیانده و ناسازگار با قوانین محیطزیست مجبور به ترک بازار شوند. در اینخصوص، لازم است ارزیابیهای اصولی قبل از خروج از بازار کاملا مدنظر قرار گیرد.
نکته اساسی مطرحشده بر این اصل است که حمایتهای دولت در صورت نیاز به حذف تولیدکنندگان یا ایجاد ظرفیتهای جدید باید مبتنی بر تقاضای حاکم بر بازار باشد. از سوی دیگر، در صورتیکه هدف ادغام واحدهای تولیدکننده فولاد باشد، به هیچوجه نباید این حرکت به افزایش ظرفیت فولاد در کشور منجر شود و هرگونه اقدامی که برای تشویق ادغام یا ادغام انجام میشود، باید مطابق با قانون رقابت موثر و اصول بازار انجام شود.
از سوی دیگر، اطمینان از اینکه مزیتها و اعتبارات صادراتی به ایجاد ظرفیت مازاد کمک نمیکند، حتما باید موردتوجه قرار گیرد. وظیفهای که بر سازمانها و ادارات مربوطه محول شده تا از صدور اعتبارات صادراتی، حمایت رسمی از تولیدکنندگان فولاد و سایر بخشهایی که باعث افزایش ظرفیت اسمی فولادخام میشوند، خودداری کنند.
در صورتیکه اعتبارات و حمایتهای صادراتی به واحدها و تولیدکنندگان اعطا شوند، لازم است حمایتهای مطرحشده از دستورالعملهای شفافی پیروی کند. این دستورالعملها باید منعکسکننده نحوه قیمتگذاری و رویههای بازار باشد. این امر باعث خواهد شد تا یارانههای مربوط به اعتبارات صادراتی به حداقل برسد و در نتیجه از ایجاد ظرفیتهای اضافی فولادسازی جلوگیری میکند.
شفافیت؛ موضوعی که لازم است بهطور منظم به واسطه اعضای تولیدکننده در این صنعت (از جمله ظرفیت تولید، برنامههای توسعه و تولید) بهروز شود. دولتها باید اطمینان حاصل کنند که هرگونه اطلاعات مرتبط در مورد پیشرفت ظرفیت فولادسازی؛ شرایط عرضه و تقاضا و همچنین پاسخهای سیاستی از جمله اقدامات حمایتی توسط دولتها و نهادهای مرتبط با دولت بهطور مداوم در دسترس است.
اکنون این پرسش مطرح میشود؛ آیا ایران همراستا با سیاستها و اصول تعریفشده جهانی در مقابله با افزایش ظرفیت حرکت میکند و اینکه تا چه اندازه میتوان راهکارهای جهانی در جلوگیری از ایجاد ظرفیت مازاد جهانی را در ایران اجرایی کرد و در مسیر توسعه پایدار حرکت کرد؟