فرض کنید کارمند یک شرکت هستید و ۱۰ سال سابقه کار دارید. هر روز صبح راس ساعت مشخصی از خواب بیدار میشوید، مدت زمان مشخصی کار میکنید و سپس در ساعت مشخصی به خانه برمیگردید. شغلی که الان دارید در دوران دانشجویی برایتان یک آرزو بود اما حالا آنقدرها هم برایتان جذاب نیست. حس میکنید کار برای کارفرما را دوست ندارید. با خودتان میگویید «کاش بیزنس خودم را داشتم.» دوست دارید استعفا دهید و برای همیشه با زندگی شرکتی خداحافظی کنید. اما حتی با تصورش، ترس وجودتان را فرا میگیرد. با خود میگویید «نکند بیزنسم شکست بخورد و از اینجا مانده و از آنجا رانده شوم؟»
سال ۱۹۰۳، یک شرکت فروش پستی صابون به نام صابون لارکین (Larkin) فردی جوان به نام فرانک لوید رایت را استخدام کرد تا «دفتری برای آینده» در شهر بوفالوی نیویورک طراحی کند. بهنظر میرسید که نتیجه کار، یک شاهکار معماری هماهنگ، منسجم و بینقص است که تمام مشکلات مدیریتی دفاتر کار را حل میکند.
بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران معتقدند تحولات و پیشرفتهای بزرگی که در عصر هوش مصنوعی به وقوع پیوسته و خواهد پیوست شباهت زیادی به تحولات و پیشرفتهای سریعی دارد که پس از اختراع ماشین چاپ توسط یوهانس گوتنبرگ اتفاق افتاد.