در عرصه کسب و کار، بارها شاهد رقابت تنگاتنگ دو شرکت مطرح بودهایم. کوکا و پپسی، مک دونالد و کی اف سی، آدیداس و پوما، اپل و سامسونگ، اینتل و انویدیا. اما مورد آخر کمی فرق دارد. اینتل زمانی پرچمدار طراحی تراشه بود، بیرقیب بود و شرکتهایی مثل انویدیا در برابرش حرفی برای گفتن نداشتند؛ اما طی چند سال، عملکردش افت کرد و با مشکلات متعددی مواجه شد که کماکان ادامهدارند. حتی تغییر مدیرعامل شرکت نیز دردی را دوا نکرد. تحلیلگران میگویند عوامل متعددی در وضعیت فعلی اینتل دخیلند که مهمترینشان، رقابت تنگاتنگ شرکتهای صنعت تراشه است. شرکتهای اسم و رسمداری مثل اینتل ناگهان دچار افت عملکرد میشوند؟ انویدیا چطور توانسته گوی سبقت را از اینتل برباید؟ ما برای یافتن پاسخ این سوال، ۱۵ جفت شرکت مطرح در حوزههای مختلف را انتخاب کردیم، از جمله مایکروسافت و اوراکل، نتفلیکس و پارامونت، تسلا و فورد و انویدیا و اینتل. هر جفت، شامل یک شرکت موفق و یک شرکت ناموفق (یا کمتر موفق) بود. سپس بررسی کردیم تا ببینیم وجه تمایز شرکتهای موفق و ناموفق چیست.
شرکتهایی هستند که کارکنان خود را مانند اعضای خانواده و دوستانشان معرفی میکنند. صمیمیت در محیط کار، ایده جذابی به نظر میرسد و مزایایی نیز دارد. با این حال، نباید از معایب آن چشمپوشی کرد؛ بهویژه که چنین ادعاهایی اغلب به نفع کارفرماست نه کارکنان.
رقابت بر سر هوش مصنوعی بین قدرتهای بزرگ به چنان سطحی رسیده که هرکدام از آنها از بیم سبقت گرفتن رقبا در زمینه پیشرفتهای صورت گرفته، دست به پنهانکاری میزنند و از اطلاعرسانی شفاف و دقیق در مورد سطح کنونی فناوریهای هوش مصنوعی خود اجتناب میکنند. آنها ترجیح میدهند در خفا به تحقیقات و اقدامات خود در این حوزه ادامه دهند. باید دانست که مرزهای بین استفاده متعارف و مجاز از هوش مصنوعی و استفاده نامتعارف و غیرقانونی از آن در حال محو شدن است، بهطوریکه میتوان با تغییر دادن یک کد کامپیوتری، یک سیستم هوش مصنوعی صلحآمیز و بیخطر را به یک عامل مخرب و خطرناک تبدیل کرد. این احتمال هم وجود دارد که یک اسلحه سایبری متکی به هوش مصنوعی که در اختیار یک دولت پاسخگو و آیندهنگر است، به دست گروههای شبهنظامی بیفتد و برای مقاصدی کاملا متفاوت نسبت به آنچه مد نظر طراحانش بوده مورد استفاده قرار گیرد.