پلتفرم شبکه اجتماعی لینکدین که شرکت مایکروسافت مالکیت آن را در اختیار دارد و افراد در سراسر دنیا برای شبکهسازی، به اشتراکگذاری ایده و یافتن شغل از آن استفاده میکنند، دائما تحقیقاتی انجام میدهد تا خودش را بهروز کند و با ترندهای روز محیط کار، ترجیحات کارفرماها و تغییر دیدگاههای نیروی کار همگام باشد. در یکی از نظرسنجیهای لینکدین این سوال مطرح شده که «مهمترین و مطلوبترین مهارتهایی که کارکنان باید داشته باشند، چیست؟»
یکی از روشهای تضمین آینده کارکنانتان، ارتقای مهارتهای آنهاست. ارتقای مهارت، یعنی فرآیند کسب قابلیتهای جدید و مرتبط موردنیاز امروز و آینده نزدیک. نمونههای رایج تلاشهایی که در جهت ارتقای مهارت صورت میگیرد، عبارتند از بهبود مهارتهای دیجیتال، مهارتهای تجزیه و تحلیل، و مهارتهای تحول سازمانی. ارتقای مهارت در سالهای گذشته به طور فزایندهای اهمیت پیدا کرده است. دلایل مختلفی برای آن وجود دارد، اما مهمترین آنها شکاف مهارتی (دیجیتال) رو به رشدی است که بسیاری از شرکتها با آن مواجه هستند؛ تفاوت بین آنچه کارفرمایان میخواهند یا نیاز دارند که کارکنان قادر به انجامش باشند و آنچه که آن کارکنان واقعا میتوانند انجام دهند. دلایل اصلی شکاف مهارتی فعلی عبارتند از:
بیایید با خود صادق باشیم. مفهوم پایداری، با «بسیاری» از آموزههای سنتی اقتصاد و مدیریت تضاد دارد. پایداری به معنای عنوان رویهای در توجه به اثرات اقدامات اقتصادی بر جامعه و محیطزیست اغلب به معنای کاهش رشد اقتصادی و کاهش درآمدزایی کسب و کار است. روی کاغذ عجیب است که چنین مفهومی وارد علم مدیریت و اقتصاد شده است که همواره بهدنبال درآمد بیشتر و کیفیت بالاتر زندگی بوده است. انقلاب صنعتی شاید یکی از بزرگترین نقاط عطف تاریخ بشر بوده است. از آن زمان، پیوسته تلاش انسان چه در سطح کلان اقتصاد و چه در سطح خرد آن، افزایش درآمد، بهبود بهرهوری و ارتقای کیفیت زندگی از این طریق بوده است.
دکتر محمد کارگر شورکی/پژوهشگر فوق دکترا/ عضو موسس مرکز پایداری کسب و کار دانشگاه تهران
بسیاری از سازمانها، مدیریت منابع انسانی پایدار را عامل موفقیت خود میدانند. تحقیقات نشان میدهند که مدیریت منابع انسانی پایدار هم باعث بهبودی در پایداری عامل انسانی و هم منجر به تحقق کسب و کار پایدار شده و بر کسب مزیت رقابتی پایدار سازمانها تاثیر مثبت داشته است. اما فعالیتهای مخرب انسانی به طور فزایندهای بر تمامی بخشها و ابعاد محیطزیست تاثیر داشته و به همین دلیل نقش انسانها برای تحقق اهداف توسعه پایدار بیش از پیش مورد توجه سازمانها قرار گرفته است.
شرکتها به تدریج در حال کشف اهمیت پرورش کنجکاوی بین کارکنانشان هستند. با این حال، تعداد انگشتشماری از آنها درک خوبی از شیوه تقویت، نهادینه ساختن و استفاده گسترده از کنجکاوی در سطح سازمان خود دارند. در این مقاله، تلاش داریم تا رویکردی عملی و انسانمحور برای مدیران معرفی کنیم که از طریق آن بتوانند طرحی برای گسترش و استفاده از کنجکاوی در سازمان خود داشته باشند.
دنیا امروز بیش از هر زمان دیگری با چالشهای روزافزون تغییرات آب و هوایی مواجه است. مشکلاتی مثل موج گرمای بیسابقه، توفانهای شدید، خشکسالی و آتشسوزی جنگلها. طی سالهای اخیر، آتشسوزیهای گسترده در اقصی نقاط جهان از جمله آمریکا، شیلی، یونان، روسیه و کانادا باعث از بین رفتن صدهاهزار درخت و آلودگی هوای شهرها و روستاها شدهاند.
محیطهای امروزی کسب و کار، به قدری بیثبات و دگرگونپذیر شدهاند که صعود و افول کسب و کارها میتواند در زمان کوتاهی رخ دهد و حتی جهت روندهای بازار را به صورت ناگهانی تغییر دهد. به علاوه، مجموعهای از عوامل پیچیده، متنوع و مرتبط بههم موجب ترس و نگرانی در تصمیمات رهبران و مدیران کسب و کار شده است.
در بستر تجاری دیجیتالی امروز، تبدیل مشتریان بالقوه به بالفعل، هم سادهتر و هم چالشیتر از همیشه شده است. در چنین محیطی، «به چشم آمدن» کار دشواری است. اما با برنامهریزی دقیق و حساس میتوان تبلیغاتی را طراحی کرد و ساخت که به بهترین شکل ممکن توجه مخاطبان را جلب کنند.
فرض کنید کارمند یک شرکت هستید و ۱۰ سال سابقه کار دارید. هر روز صبح راس ساعت مشخصی از خواب بیدار میشوید، مدت زمان مشخصی کار میکنید و سپس در ساعت مشخصی به خانه برمیگردید. شغلی که الان دارید در دوران دانشجویی برایتان یک آرزو بود اما حالا آنقدرها هم برایتان جذاب نیست. حس میکنید کار برای کارفرما را دوست ندارید. با خودتان میگویید «کاش بیزنس خودم را داشتم.» دوست دارید استعفا دهید و برای همیشه با زندگی شرکتی خداحافظی کنید. اما حتی با تصورش، ترس وجودتان را فرا میگیرد. با خود میگویید «نکند بیزنسم شکست بخورد و از اینجا مانده و از آنجا رانده شوم؟»
سال ۱۹۰۳، یک شرکت فروش پستی صابون به نام صابون لارکین (Larkin) فردی جوان به نام فرانک لوید رایت را استخدام کرد تا «دفتری برای آینده» در شهر بوفالوی نیویورک طراحی کند. بهنظر میرسید که نتیجه کار، یک شاهکار معماری هماهنگ، منسجم و بینقص است که تمام مشکلات مدیریتی دفاتر کار را حل میکند.
بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران معتقدند تحولات و پیشرفتهای بزرگی که در عصر هوش مصنوعی به وقوع پیوسته و خواهد پیوست شباهت زیادی به تحولات و پیشرفتهای سریعی دارد که پس از اختراع ماشین چاپ توسط یوهانس گوتنبرگ اتفاق افتاد.
کارکنان نمیخواهند مدیران بدانند که آنها از هوش مصنوعی استفاده میکنند؛ حتی هنگامیکه ابزار هوش مصنوعی خود را به محل کار میبرند. مدیران عامل زیاد از هوش مصنوعی مولد حرف میزنند و آن را یک تکنولوژی متحولکننده مینامند و امیدوارند بهرهوری را بهشدت افزایش دهد. تنها یک مشکل وجود دارد: بسیاری از کارکنان میترسند به استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی اعتراف کنند؛ چون میترسند جایگزینپذیر به نظر برسند.
وقتی برای شغلی درخواست میدهید و رزومه خود را ارسال میکنید، رزومه شما باید فورا جلبتوجه کند. استفانی فکرل مسوول گزینش سابق گوگل و انویدیا و مشاور کنونی منابع انسانی که تاکنون هزاران رزومه را رصد کرده است، میگوید: «درواقع رزومه در قالبی به وسعت ۱۰ تا ۶۰ ثانیه شما را روی کاغذ به نمایش میگذارد.
امروزه ما شاهد روندی هستیم که شرکتها و کسبوکارها را به سمت مشتریمحوری هر چه بیشتر سوق میدهد و نامهای بزرگ و پرآوازه دنیای کسبوکار روز به روز دیجیتالتر میشوند. «برایان سیلوس» تحلیلگر ارشد دیجیتال و نویسنده و برنده جوایز پرشمار، ضمن معرفی کردن این تغییر و تحولات بهعنوان آشفتگی جهانی، معتقد است آنچه بیش از هر چیز دیگری در آینده اهمیت دارد این است که بدانیم تکنولوژیهای جدید قرار است چه بر سر تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای شرکتها و سازمانها بیاورند؟ قرار است چه فرصتهایی از دل این تکنولوژیهای دگرگونکننده بیرون آید و چگونه میتوان و باید با این تغییر و تحولات سازگاری پیدا کرد و از دل آنها مزیتهای رقابتی متعددی را استخراج کرد؟
دکتر محمد کارگرشورکی
پژوهشگر فوق دکترا / عضو موسس هسته پژوهشی پایداری کسب و کار دانشگاه تهران
پایداری مفهوم جدیدی است که روز بهروز بیشتر مورد توجه شرکتها قرار گرفته است؛ بهخصوص از زمانی که تدوین گزارش پایداری شرکتهای بورسی الزامی شد. طی یک دهه گذشته، پایداری سازمانی، از تمرکز صرف بر موضوعاتی همچون مسوولیت اجتماعی مبتنی بر حفظ حسن شهرت در حوزه اجتماعی و طرفداری از محیطزیست، به یک ضرورت استراتژیک برای دستیابی به عملکرد پایدار در حوزههای سه گانه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی تبدیل شده است. سازمانهای بزرگ، بدون توجه به استراتژی پایداری، دچار چالش شدهاند و بدتر از آن، به دلیل تاثیرگذاری آنها در اقتصاد ملیشان، کشورهای خود را هم دچار مساله و حتی بحران در حوزههای اجتماعی و زیستمحیطی کردهاند. بنابراین تعلل در عدمرعایت اصول و الزامات پایداری، هزینههای پنهان سازمانها و حتی کشورها را افزایش داده و با گذشت زمان اجرای آن را هم برای آنها سختتر میکند. به همین دلیل ارائه گزارش پایداری شرکتهای بورسی، به یک الزام تبدیل شده است.