اثرگذاری بر میزان اراده کارکنان
این مطالعه بارها تکرار شد. ویدئوهای جالبی از کودکان پیشدبستانی در اینترنت منتشر شده است که در تقلا برای نخوردن پفنبات هستند.
برخی کودکان حتی پیش از اتمام توضیحات آزمایشگر، پفنبات خود را خورده بودند. برخی صبورانه تا پایان زمان تعیینشده صبر کردند. بسیاری نیز که بلافاصله پفنبات را نخورده بودند، در تلاش برای نگاه نکردن به آن بودند. به آن دست میزدند، آن را فشار میدادند، آن را میغلتاندند و بو میکردند. دهانشان را باز میکردند و ناگهان پیش از خوردن، پشیمان شده و دوباره روی میز میگذاشتند. پسربچهای که با دختری کوچکتر همتیمی شده بود، از آزمایشگر پرسید که «اگر پفنبات خود را نخوریم، به ما دو تا خواهید داد؟» جواب شنید: «بله، اگر بخواهید. میتوانید الان بخورید یا بعدا ۲ تا پفنبات بگیرید.» آنها با اطمینان گفتند که صبر میکنیم. به محض خروج آزمایشگر از اتاق، دخترک زبانش را دور پفنبات مالید. پسربچه پرسید: چه کار میکنی؟ حتی سوالش تمام نشده بود که دختر پفنبات را گاز زد. پسرک یادآوری کرد که اگر نخوری، دو تا میگیری. من که صبر میکنم. دختر گفت: فقط میخواستم یک گاز بزنم. من هم صبر میکنم.
نه، تو صبر نمیکنی. تو داری میخوری.
نمیتوانم صبر کنم.
این آزمایش به تنهایی جالب بود. اما بررسیهای بعدی نتایج مهمی را نشان میداد. کودکانی که حال را فدای آینده کرده بودند، نمرات بهتری در امتحانات خود گرفتند، به دستاوردهای تحصیلی بیشتری رسیدند و سلامت جسمانی بیشتری داشتند.
خواکیم دی پوسادا، سخنران انگیزشی در سال ۲۰۰۹ بیان کرد: «ما مهمترین عامل برای موفقیت را یافتهایم. ۱۰۰درصد کودکانی که پفنبات خود را نخورده بودند، افرادی موفق شدند... . درصد زیادی از کودکانی که پفنبات را خوردند، در مراحل بعدی زندگی به مشکل خوردند.»
۱۵ دقیقه صبر کردن، تعیینکننده آینده کودکان بود. به هر حال، شخصیت آنها را نشان میداد. خودکنترلی، اراده و آیندهنگری دارند یا خیر؟ اما مشخص شد که داستان به این سادگی نیست. بیش از ۴۰ سال از مطالعات استنفورد گذشته بود که دانشگاه رچستر آزمایش دیگری تدوین کرد. آنها میخواستند بدانند که آیا عملکرد کودکان فقط بستگی به شخصیت آنها دارد یا عوامل محیطی نیز بر آن اثر میگذارد؟
سلسته کید، پژوهشگر اصلی این مطالعه بود. او بخشی از زندگیاش را صرف همکاری با موسسات خیریه با خانوادههای بیسرپناه کرده بود. بنابر استدلال او، خوردن پفنبات میتوانست تصمیم کودکانی باشد که به وعدههای آینده شک داشتند. کید در مصاحبه با مجله بیزینس ویک (Businessweek) عنوان کرد: «همکاری با پرورشگاه به من این درک عمیق را داد که چنین کودکانی در آزمایش پفنبات چه خواهند کرد. تقریبا مطمئن هستم که آنها بلافاصله پفنبات را خواهند خورد.» برای کودکی که همواره وعدههایی پوچ درباره آینده شنیده است، «تنها خوراکیهای قابل اتکا، آنهایی است که هماینک بلعیدهاید.»
برای آزمون این فرضیه، پژوهشگران مدادشمعیهایی بهشدت قدیمی و کارکرده در اختیار کودکان قرار دادند تا به رنگآمیزی یک تصویر بپردازند. اما به آنها وعده داده شد که اگر صبر کنند، مجموعه بزرگی از ملزومات جدیدتر به آنها داده خواهد شد. همه آنها صبر کردند. اما فقط به نیمی از کودکان مدادشمعیهایی نو و متنوع داده شد. از بقیه عذرخواهی شد و گفتند همچنان میتوانند از همان مدادشمعیهای قدیمی و کارکرده استفاده کنند.
از طریق آزمایش مدادشمعی، کودکان متوجه شدند که آیا در محیطی «قابل اتکا» هستند یا «اتکاناپذیر.» اکنون میشد آزمایش پفنبات را اجرا کرد. نتایج، غیرمنتظره بودند. از ۱۴ کودکی که وفای به عهد دیده بودند، ۹ کودک مدت زمان ۱۵ دقیقهای را صبر کردند و پفنبات دوم را گرفتند. از ۱۴ کودکی که در مرحله اول ناامید شده بودند، فقط یک نفر به اندازه کافی صبر کرد تا پفنبات جایزه را دریافت کند. میانگین زمان صبوری کودکان محیط «قابل اتکا» چهاربرابر کودکان محیط «اتکاناپذیر» بود. یکی از پژوهشگران گفت: «کودکانی که در گروه اتکاناپذیر بودند، به احتمال بسیار بلافاصله پس از دریافت پفنبات آن را میخوردند.»
کید در توضیح نتایج این مطالعه گفت: «تفاوت رفتارها ممکن است به دلیل اتفاقات موردانتظار از جهان باشد. در آزمایش پفنبات، هدف این است که بیشترین پفنبات ممکن را به دست آورید. اما در این راه ممکن است ملاحظات دیگری هم وجود داشته باشد. به عنوان مثال، چه تضمینی وجود دارد که اصلا پفنبات دومی در کار باشد؟»
آزمایش پژوهشگران رچستر، نتیجه آزمایش استنفورد را رد نمیکند. خودکنترلی و به تعویق انداختن وسوسههای کوتاهمدت، ویژگیهای مهمی برای موفقیت بلندمدت است. با این حال، آزمایش دوم نشان داد که این ویژگیهای فردی بستگی بسیاری به شرایط محیطی دارد. افراد باید به آینده اطمینان داشته باشند و تصمیم بگیرند که آیا دستاوردهای احتمالی آینده، ارزش صبر را دارد یا خیر. کارکنان نیز چنین هستند.
از یک طرف، آنها مقابله بهمثل میکنند و رفتاری مشابه کارفرمایشان خواهند داشت. اگر کارفرمای آنها مثل بسیاری از کسب و کارهای امروزی، تعهد استخدامی بلندمدت نمیدهد، کارکنان هم مایل هستند امکان استعفا و جستوجوی سایر مشاغل را داشته باشند.
در این صورت، وظایف شغلی آنها نباید مانع از فرصتهای آیندهشان شود. البته اگر اهمیت خاصی به شغل و شرکت بدهند (به عنوان مثال به دلیل ماموریتهای اجتماعی آن) همکاریها میتواند بلندمدتتر شود.
مسأله دیگر آن است که مثل آزمایشهای مدادشمعی، انگیزه آنها را ادراکشان از آینده تعیین میکند. آیا در کسب و کار شما، آینده روشنی به چشم کارکنان میآید؟ آیا وعدههای پیشین خود را شکستهاید؟ آیا احساس میکنند که در محیطی اتکاناپذیر فعالیت میکنند؟ شاید زندگی یا شغل آنها فقط یک آزمایش پفنبات بزرگ است. اگر چنین باشد، مهمتر سوال آنها این خواهد بود که آیا اصلا پفنبات دومی در کار خواهد بود یا خیر.