برای صد ساله شدن باید نخست متولد شد
سبکهای رهبری در سازمانهای چابک
۱) سبک رهبری کارآفرینانه
رهبران کارآفرین معمولا از سطوح پایین سازمانهای چابک رشد میکنند و پس از مدتی به سطوح میانی سازمان ارتقا مییابند؛ همانجا که برای تولید ایدههای کاربردی بهمنظور تحقق بخشیدن به استراتژیهای سازمان به ذهنیت استراتژیک نیاز مبرم دارد. رهبران کارآفرین در سازمانهای چابک این قابلیت را دارند که به کارشناسان، نوآوران و افراد جسور در سازمان بقبولانند به آنها و قابلیتهایشان بهطور کامل اعتماد کنند و برای ورود به حوزههای جدید به آنها تکیه کنند. رهبران کارآفرین معمولا با گروهبندی کارکنان نخبه و مبتکر در قالب «تیمهای ایکس (X)» موفق به تحقق اهداف و برنامههای کارآفرینانه خود میشوند. تیمهای ایکس، تیمهایی هستند که خارج از محدودیتها و چارچوبهای رایج در سازمان به همهچیز نگاه میکنند و تغییر دادن همهچیز و نوآوری در همه حوزهها برایشان اولویت اصلی است و علاقه عجیبی به برقراری ارتباط و تعامل با سایر گروهها، هم در داخل سازمان و هم در خارج از سازمان دارند.
اعضای تیمهای ایکس دارای سه قابلیت اصلی هستند که عبارتند از:
سفیران سازمان: اعضای تیمهای ایکس نقش سفیران فعال و پرتکاپوی سازمان را بازی میکنند و استراتژیهای سازمان را چه در داخل و چه در خارج از سازمان ترویج میکنند. آنها همچنین ایدههایی را که در درون سازمان شکل میگیرند و گسترش مییابند، تبلیغ کرده و مورد حمایت فکری و عملی قرار میدهند.
حسگرهای سازمان: اعضای تیمهای ایکس در سازمانهای چابک، شاخکهای تیز و حساسی دارند که کوچکترین تغییرات در نیازهای مشتریان و کارکنان، پیشرفتهای فناورانه و تحولات بازارها و صنایع را شناسایی و برای مدیریت آنها ایدهپردازی میکنند.
هماهنگکنندههای سازمان: اعضای تیمهای ایکس وظیفه هماهنگی و همسو کردن همه گروههای کاری درون سازمان را بر عهده دارند. همچنین سعی میکنند کلیت سازمان را همگام با اکوسیستم بزرگتری که در آن فعالیت میکند و شامل رقبا و تامینکنندگان و شرکای سازمان میشود، نگهدارند.
بهطورکلی، سازمانهای چابک تمایل زیادی به استفاده از افرادی با ذهنیت کارآفرینانه دارند و علاوه بر تلاش برای جذب چنین افرادی میکوشند با آموزش دادن به کارکنانشان از آنها یکسری رهبر کارآفرین بسازند که از نظر فرهنگی با اهداف متعالی سازمانهای چابک همسویی و همراهی کامل دارند.
۲) سبک رهبری توانمندساز
رهبران توانمندساز معمولا در ردههای میانی سازمانها حضور دارند و کارکرد اصلیشان این است که رهبران کارآفرین را قادر میسازند موانع موجود بر سر راه تحقق اهداف و برنامههای کارآفرینانه خود را بردارند و به موفقیت برسند. رهبران توانمندساز با تکتک کارکنان و تیمهای کاری که به هر شکلی میتوانند در مسیر تحقق اهداف کارآفرینانه و نوآورانه سازمانهای چابک تاثیرگذار و نقشآفرین باشند، ارتباط برقرار میکنند و اهداف استراتژیک و چگونگی کمک کردن آنها به تحقق اهداف متعالی سازمان را برای آنها شرح میدهند. البته این رهبران سازمانی بهطور مستقیم به کارکنان سازمان امر و نهی نمیکنند و به آنها نمیگویند چه کنند، بلکه از آنها سوالات هوشمندانه و جهتدار میپرسند که افراد را به فکر فرومیبرد و به آنها مشاوره میدهد؛ سوالاتی از این دست: «به نظر شما بهترین افرادی که میتوانند به پیشبرد ایدههای شما کمک کنند، چه کسانی هستند؟» «فکر میکنید مشتریان چه واکنشی به این موضوع نشان دهند؟» «چه نوع تحقیقاتی راجع به مشتریان انجام دادهاید؟» و... رهبران توانمندساز میتوانند با ایجاد شبکههای گسترده و حساس کردن گروههای مختلف درون سازمان، آنها را دور هم جمع کرده و به سمت تحقق هدفی مشخص و متعالی بسیج کنند. در واقع این گروه از رهبران میانی سازمان، نقش حلقه وصلکننده ایدههای نوآورانه شکلگرفته در کف سازمان با بخشهای میانی و فوقانی را بر عهده دارند و نوآوران و مبتکران را قادر میسازند با پیوستن به شبکههای گستردهتر درونسازمانی، ایدههای نوآورانه خود را به کلیت سازمان بشناسانند و از این طریق حمایتهای فکری و عملیاتی خوبی را به خود جلب کنند.
۳) سبک رهبری معمارگونه
رهبران معمار عمدتا در سطوح بالادستی سازمانهای چابک قرار دارند و کسانی هستند که فرهنگ و ساختار سازمان را شکل میدهند و مشخص میکنند هر کس در سازمان چه نقشی را بر عهده بگیرد، گروهها چگونه شکل بگیرند، کدام ارزشها و هنجارها در درون سازمان رواج پیدا کنند و اولویتهای استراتژیک سازمان کدامند. رهبران معمار بهگونهای عمل میکنند که کلیت سازمان به این توانمندی میرسد که به بهترین شکل ممکن به خواستهها و نیازهای مشتریان و کارکنان جامه عمل بپوشاند و نقشه راه مشخص و منسجمی را شکل داده و آن را بهخوبی دنبال کند. در واقع، رهبران معمار در سازمانهای چابک، نقش برقرارکننده تعادل و توازن بین تمرکز و آزادی عمل کارکنان را ایفا میکنند و از زیادهروی در هریک از این دو حوزه جلوگیری میکنند، بهطوریکه کارکنان ترغیب میشوند آزادی عمل و ایدههای نوآورانه خود را در چارچوبی مشخص و همسو با ارزشها و آرمانهای متعالی سازمان متمرکز کنند و از این شاخه به آن شاخه پریدن پرهیز کنند. یکی از تفاوتهای سازمانهای چابک با سازمانهای متکی به رهبری فرمان و کنترل به این واقعیت برمیگردد که در سازمانهای چابک، رهبران معمار هیچگاه کارکنان را مجبور به انجام وظیفهای خاص یا اجرای پروژهای که مدنظر خودشان است نمیکنند، بلکه آنها را آزاد میگذارند تا هر ایده یا پروژهای را که در چارچوب اهداف و آرمانهای عالی سازمان است به مرحله اجرا درآورند و در مورد نحوه اجرای پروژه نیز از آزادی عمل خوبی برخوردارند.