مصاحبه با «جوزپه زاگامی»، مدیرعامل شرکت مشاوره مدیریت ایتالیایی
مزایای شراکت و رفاقت با تمام ذینفعان
سلام، آقای زاگامی! ممنون که بخشی از روز پرمشغله خود را به گفتوگو با ما اختصاص دادید. لطفا صحبت را با چند کلمه درباره روزهای کاریتان شروع کنیم. یک روز کاری معمولی برای شما به چه شکل است؟
سلام، از گفتوگو با شما خرسندم. عملا هیچ روز کاری معمولی در شغل من وجود ندارد؛ حتی معمولترین و یکنواختترین روزها هم در نهایت بسیار غیرمعمولی میشوند. روز کاری من اغلب با نگاهی به برنامههای روزانه شروع میشود؛ جایی که همیشه افکار و ایدههایی را که غروب روز قبل یا شبهنگام به ذهنم رسیده است، یادداشت میکنم. دلیل این موضوع آن است که واقعا به الهام گرفتن بهعنوان یک فرآیند مستمر اعتقاد دارم و فکر میکنم گاهی پس از یک مدت، راهکاری برای یک مشکل به ذهنتان خطور میکند. من همیشه پس از صبحانه با خواندن روزنامههای محلی و بینالمللی خود را از اتفاقات و شرایط موجود آگاه نگه میدارم. روز کاریام در دفتر، با اولویتبندی فعالیتها آغاز میشود. پس از خواندن ایمیلها و بررسی اولویتها با مدیران واحد کسبوکار، هماهنگسازی فعالیتها و تعیین اولویتهای روز را انجام میدهم. با مدیران ارشد به هماهنگسازی فعالیت تیمهایشان و برنامهریزی گامهای بعدی آنها روی پروژهها میپردازم. در این فرآیند، بر این موضوع متمرکز میشویم که اهداف نهایی آنها چیست و چگونه میخواهند به آنجا برسند.
دشوارترین بخش روزهای کاری من، ایجاد تعادل بین زمانی است که باید به برنامهها و پروژههای مشتریان اختصاص دهم و زمانی که برای هماهنگسازی فرآیندهای داخلی شرکت خود به آن نیاز داریم. معمولا صبحها فرصتی برای هماهنگسازی برنامهها با موکلان و متخصصان خود در اقیانوسیه و آسیا پیدا میکنم. بهطور کلی، فعالیتهای روزانه من شامل توسعه کسبوکار، حل مشکلات، مدیریت افراد، تصمیمگیری، جلسات اطلاع از آخرین وضعیت کارها و موارد مشابه میشود. تنها زمانی که فرصت میکنم اندکی از کار فاصله بگیرم، وقفه کوتاهی در زمان ناهار است که به ورزش مشغول میشوم؛ با این حال، متاسفانه هر روز این فرصت فراهم نمیشود. زمانی که پس از یک روز کاری به خانه بازمیگردم، تلاش میکنم که تا صبح روز بعد خودم را بهطور کامل وقف خانوادهام کنم. آن زمان است که همه چیز، دوباره با انرژی تجدیدشدهای آغاز میشود.
شرکت شما در سال ۲۰۱۱ تاسیس شد. میتوانید به ما بگویید که مهمترین دستاوردهایتان از آن زمان تاکنون چه بوده است؟
ما زمانی شرکت را تاسیس کردیم که ایتالیا و تمام جهان درگیر یک بحران مالی بزرگ بودند که اثرات آن هنوز هم ادامه دارد. ماههای نخست، باید بهدنبال نخستین مشتری خود میگشتیم؛ شرکتی که به ما اعتماد کند و باور داشته باشد که میتوانیم باعث ارزشآفرینی شویم. دوران دشواری بود و همه ما، در جایی از ذهنمان به فکر پذیرش شکست و بازگشت به زندگی کارمندیمان بودیم. پس از ۵ ماه بررسی، یک فرصت بزرگ به ما رو کرد. به من یک پست مدیریتی در یک شرکت پیشنهاد داده شد و توانستیم آنها را متقاعد کنیم که به جای آن، از خدمات مشاورهمان استفاده کنند. موقعیتی برد-برد برای هر دو طرف بود و پس از یک سال فعالیت موفقیتآمیز، توانستیم مشتریان بیشتری پیدا کرده و پروژههای آنها را بهطور همزمان پیش ببریم. همکاری با یک شرکت بینالمللی و پس از آن همکاری با شرکتی که قصد توسعه فعالیتهایش به خارج از مرزهای ایتالیا را داشت، باعث شد که تبدیل به یک شرکت مشاوره مدیریتی در ایتالیا و آسیا-اقیانوسیه شویم.
یکی از حوزههای فعالیت شما، مشاوره تولید و بهینهسازی عملیاتهای روزانه شرکتها است. با توجه به آنکه هر شرکت، فرآیندها و عملیاتهای خاص خود را دارد، چگونه میتوانید خود را با نیازهای گوناگون آنها انطباق دهید؟ آیا میتوانید مدلهایی کلی برای تمام آنها بهکارگیرید؟
کلید همکاری با مشتریان متفاوت و جهان پر تغییر کنونی، برخورداری از انعطافپذیری است. تیمهای مشاوره ما ضمن تخصص در فرآیندهای خاص هر صنعت، انعطافپذیری بالایی در درک کسبوکارها و فناوریهای دیگر دارند. آنها همچنین از تجربیات گذشته خود، برای تفکر خلاق و طراحی و اجرای راهکارهایشان استفاده میکنند. تیمهای فنی ما نیز باید از همین سطح از انعطافپذیری و گستره دانش برخوردار باشند. بهعنوان مثال، تیمهای فعال در حوزه سیستمهای مدیریتی باید به چند زبان مختلف برنامهنویسی تسلط داشته باشند تا بتوانند در موقعیتها و شرایط مختلف، راهکارهای فنی متناسب را پیادهسازی کنند. ما برای برخورداری از این انعطافپذیری در گزینش و استخدام کارکنان خود توجه فراوانی به خرج میدهیم و پس از استخدام آنها، آموزش و توسعه مستمر مهارتهای آنها را در دستور کار میگذاریم. در هر صورت، انطباق سریع و یادگیری سریع، ویژگیهایی هستند که تقریبا تمام شرکتها و کارکنان امروز به آن نیاز دارند.
اغلب صاحبنظران اعتقاد دارند که مهمترین سرمایه هر شرکت، نیروی انسانی آن است. به همین دلیل، به شرکتها توصیه میشود که به سلامت جسمی و روحی کارکنان خود توجه بسیاری کنند. آیا شرکت شما، طرحها یا مکانیزمهایی برای اطمینان یافتن از سلامت جسمی و روحی کارکنان خود دارد؟ آیا محیطکار، نقش مهمی در موفقیت شما دارد؟
ما مدیریت کارکنان را یک فرآیند استراتژیک میدانیم و اولویت بالایی به آن دادهایم. مدیریت سرمایه انسانی در حوزه کاری ما، بسیار پیچیده است و نیازمند همراستاسازی اهداف شرکت و اهداف شخصی کارکنان است. پیش از هر چیز، از فرآیندی برای گزینش استفاده میکنیم که علاوه بر توانمندیهای حرفهای افراد، ویژگیهای شخصیتی آنها را هم بسنجند. ما همواره میدانستیم که خواهان یک محیط کار قدرتمند و مروج همکاری هستیم. ساختارهای خشک و اداری در شرکت ما جایگاهی ندارند. محیط کار ساده است، سلسلهمراتب و کنترل محدود است و همین موارد باعث تقویت روابط داخلی کارکنان، ایدهپردازی، خلاقیت، بروز پیشنهادهای سازنده و همکاری در تمام جهات (با زیردستان، همکاران و مدیران) میشوند. نتیجه این محیط کاری، آن شده است که کارکنان شرکت، اغلب در خارج از محیط کار نیز با یکدیگر دوست هستند و همین موضوع، شیوه کار ما را بهشدت تغییر میدهد. در اینجا کار برای افراد، سرگرمکننده و لذتبخش است.
از منظر مسیر شغلی، ما از قبل، مسیر پیشرفت و ترفیع شغلی کارکنان را مشخص نکردهایم. به جای آن ترجیح میدهیم مسیرهای شغلی خاصی براساس ویژگیهای شخصی و علایق افراد و میزان موفقیت و اعتبار آنها در کارهای کنونیشان ترسیم کنیم.
در شرایط جهانی امروز که تغییرات فراوانی به سرعت نمود پیدا میکنند، حوزه مشاوره مدیریت هم به دلیل تغییرات و تحولات مشتریانشان دستخوش تغییرات فراوانی خواهد بود. مهمترین روندهای حال و آینده حوزه کاری خود را چه مواردی میدانید؟
من انتظار دارم به تدریج، شرکتهای مشاوره مدیریت، خودشان هم وارد سناریوهایی شوند که شباهت بیشتری به برونسپاری و قبول کردن بخشی از کار مشتریانشان دارد؛ نه آنکه فقط مشاوره بدهند. شرکتهای مشاوره پیشتاز، تبدیل به شرکای مشتریان خود خواهند شد تا از مدلهای جدید و منطقی مدیریت کارکنان حمایت کنند. فقط آن دسته از شرکتها که بتوانند چنین همکاریهای مبتنی بر اعتمادی با مشتریان خود داشته باشند، توانایی رقابت در سناریوی جدید را خواهند داشت. مولفه مهم دیگر، توانایی غلبه بر پیچیدگیها است. شرکتهای مشاوره مدیریت باید بتوانند خدماتی کامل به مشتریان خود ارائه دهند و نسبت به نتایج آنها هم مسوول باشند.
اغلب گفته میشود کلید یک زندگی شخصی و حرفهای، ایجاد تعادل بین این دو جنبه است. به عبارت دیگر، تعادل بین کار و زندگی میزان رضایت افراد را تعیین میکند. برای شخص شما، بهترین تعادل بین کار و زندگیتان به چه صورت است؟
براساس گفتهای مشهور «بهکاری که علاقه داری، مشغول شو و پس از آن هیچ روزی در زندگیات کار نخواهی کرد.» اگر بهکار خود علاقه داشته باشیم، زمان بیشتری به آن اختصاص میدهیم و آن کار برایمان مانند یک تفریح خواهد شد. به همین دلیل، اعتقاد زیادی به لزوم لذت بردن از کار دارم. مساله مهم دیگر، قرار دادن خود در جمع افرادی است که ارزشها و آرمانهای شخصی مشابهی با شما دارند. زمانی که همه شما بهدنبال اهداف شخصی مشابهی باشید، به درک و احترام بالاتری میرسید، اختلافها کمتر میشود و رضایت بالا میرود. من خوشحالم که اعضای هیات مدیره ما، مورد اعتماد و احترام من هستند. همچنین قدردان این هستم که روابطی مستحکم و مبتنی بر احترام با تمام ذینفعان داخل و خارج از شرکت خود داریم. ما یک تیم قدرتمند و بسیار منسجم هستیم و به احتمال فراوان، زندگی شخصی ما با کارمان آمیخته خواهد شد.
در پایان، «موفقیت» برای افراد مختلف، معانی مختلفی دارد. شما موفقیت را چگونه معنا میکنید؟
موفقیت، پیدا کردن تناسبی کامل بین علایق و وظایف است. زمانی که بتوانید این تناسب را ایجاد کنید و فرصت ایجاد آن را هم به دیگرانی که زندگی شخصی و حرفهایشان را با شما شریک شدهاند، بدهید، میتوانید بگویید به موفقیت رسیدهاید.