بخش نوزدهم
در مذاکره رقابتجو هستید یا منعطف؟
زمانی که صحبت از مذاکره به میان میآید، اغلب افراد یا عاشق آن هستند یا از آن هراس دارند.
این تصویر مذاکرات پرمخاطرهای را نمایش میدهد که افراد رقابتجو و منعطف در آن شرکت دارند. رقابتجو میاندیشد: آمادهام، درحالی که منعطف میاندیشد: نجاتم بدهید.
پس جریان چیست؟
شاید کسی که بیرون گود باشد فکر کند افرادی که عاشق کشمکش هستند مذاکرهکنندگان خوبی هستند. با این حال رقابتجوها اغلب دچار مشکلی هستند که اندیشمندان آن را «برانگیختگی رقابتی» مینامند، یعنی میلی نامعقول به اینکه به هر قیمتی برنده شوند. میل برنده شدن و عشق کشمکش در آنان چنان شدتی دارد که خطر راندن طرف مذاکره، گروه و همکارانشان را به جان میخرند.
متقابلا افراد منعطف از کشمکش ترس و نفرت دارند. مذاکره را خودبهخود با کشمکش برابر میدانند. اغلب تسلیم خواسته مذاکرهکننده میشوند یا راهی پیدا میکنند تا کاملا از مذاکره اجتناب کنند.
برندهها یا بازندهها؟
این دو گروه اغلب درک درستی از عملکرد خود در مذاکره ندارند. رقابتجویان خود را پیروز میدانند، در حالی که منعطفان فرض را بر شکست خود میگذارند. هر یک از دوطرف مذاکرهکننده به ندرت به نتیجه مطلوب دست مییابند یعنی این نتیجه که توافق فقط خوب نباشد بلکه بهترین توافق ممکن باشد. هر مذاکرهکنندهای پشت میز مذاکره باید تلاش کند به این نتیجه مطلوب دست پیدا کند. با این حال بیشتر اوقات مذاکرهکنندهها شکست میخورند و اغلب تا مدتها پس از خاتمه مذاکرات به این موضوع پی نمیبرند.
یافتن تعادل
البته جواب اینکه چطور میتوان مذاکرهکننده بهتری شد در فاصله بین این دو حد نهایی قرار دارد. در حرف آسان است؟ چند توصیه اینجا وجود دارد:
۱- ضعف و قوت خود را بشناسید
خودآگاهی برای مذاکرهکننده خوب به معنای تشخیص یا استفاده از نقاط قوت است ضمن اینکه باید نقاط ضعف را با دقت مشخص کنید و به حداقل برسانید.
زمانی را برای طراحی جدولی از فعالیتها، نقاط ضعف و قوت اختصاص بدهید. برای مثال نقطه ضعفی شایع این است که نمیدانیم از کجا مذاکره را آغاز کنیم. دستمزد مطلوبتان چه میزان است؟ کمترین حقوقی که مایلید بپذیرید چقدر است؟ در جدولتان، زیر ستون فعالیتها، میتوانید فهرست کنید، «یادگیری طراحی نقطه مطلوب و اهداف روشن».
۲- برنامهریزی کنید و آماده شوید
بزرگ ترین اشتباه اکثر مذاکرهکنندهها این است که به شیوه مطلوبی برنامهریزی نمیکنند. خصوصا افراد رقابتجو، باور دارند که از توانایی ذاتیای برای مذاکره برخوردارند و نیازی به آماده شدن ندارند. برنامهریزی و آمادهسازی کلید موفقیت است اما انجام آن زمان و توجه میطلبد. برنامهریزی صحیح میتواند منعطف را به پیروز و رقابتجو را به مذاکرهکنندهای نتیجهگرا و اهل همکاری تبدیل کند. برای برنامهریزی ضروری است اهدافتان را مشخص کنید، اولویتهایتان را در این اهداف درک کنید و پیشبینی کنید که اهداف و پاسخهای طرف مقابل ممکن است چه باشد.
۳- احساساتتان را درک کنید
اگر احتمال میدهید هنگام مذاکره احساساتی شوید، شناختن این جنبه از شخصیت شما میتواند عملکردتان را بهبود بخشد. راجر فیشر و دانیل شاپیرو در کتابشان «فراسوی دلیل: بهرهبرداری از احساسات هنگام مذاکره» میگویند پس از این آگاهی است که آمادگی بروز احساسات منفیتان را خواهید داشت. وقتی با احساساتمان میجنگیم و تلاش میکنیم آن را مهار کنیم، یکباره و در زمانی اشتباه دیو احساسمان را از بند آزاد میکنیم. افراد داد و فریاد راه میاندازند و به سادگی، با خاطری آزرده میز مذاکره را ترک میکنند و بعدا برای کاری که انجام دادهاند خودشان را سرزنش میکنند. وقتی از افراد میپرسیم نقطه ضعفتان کجاست، اغلب از ناتوانی خود در مهار احساسات یاد میکنند. بنابراین چاره چیست؟ آمادهسازی، برنامهریزی و...
۴- تمرین ضامن موفقیت است
تمرین، تمرین، تمرین... حتی در خلوت خانهتان. گاهی تنها گفتن و تکرار کردن اهدافتان با صدای بلند نه تنها به شما اجازه میدهد که ببینید اهدافتان چطور هستند بلکه باعث میشود ببینید خودتان چطور هستید. لحن صدایتان را طوری بالا و پایین بیاورید که صحبتتان واضح و مشخص باشد.
میتوانید با یک همبازی مشتاق نمایش بازی کنید و رویکردتان را با آنها تمرین کنید، میتوانید دورهای آموزشی یا سمینار پرورش حرفهای را بگذرانید که به شما یاد میدهد با دیگر شرکتکنندهها تمرین کنید، بازخورد بگیرید و مهارتهای جدید یاد بگیرید.
چه رقابتجو باشید چه منعطف، تمام این توصیهها موثر است. آنها به شما کمک میکند منعطفتر باشید، با تدبیر بیشتری به مذاکرات نزدیک شوید... و شما را به نتیجه مطلوب هدایت میکند.
ارسال نظر