صنعت فرانچایز ؛ فرصت مغفول سرمایهگذاری و رشد در ایران
سرمایههای خرد و متوسط کشور در سالهای اخیر سرگردانی بسیاری را تجربه کردهاند و از انباشت در بانکها برای دریافت سود بانکی تا تجارت در بازارهای پولی همچون ارز، بازار کالاهای سرمایهای همچون خودرو و در نهایت با رشد بازار بورس، به سمت بورس رفتهاند، اما همچنان کشور با یک خلأ بزرگ درزمینه جهتدهی به این سرمایههای خرد و متوسط مواجه است و نتوانسته آن را آنگونه که باید به سمت تولید و خدمات که موتور محرک اقتصاد از طریق ایجاد شغل و ثروت پایدار هستند، هدایت کند.
در حالحاضر فضای اقتصادی کشور بهرغم همراهی تمام ارکان حکومت و دولت برای حمایت از تولید، به دلیل ضعف در خدمات، آمادگی جذب سرمایه برای تولید را ندارد و در این زمینه کشور در زمینه سیاستگذاری باید از روشهای متنوع و جذابتری، روند سرمایهگذاری در کسبوکار و نهفقط تولید را تسریع کند.
فرصتهای سرمایهگذاری در بخش خصوصی و بهخصوص خدمات، یکی از مهمترین فرصتهای جهتدهی به سرمایهگذاری در سرمایهگذاران حقیقی است که میتواند خود، موتور تولید را در کشور برای تامین زنجیره خدمات به حرکت درآورد. از طرفی ارزش خلقشده در صنعت خدمات بسیار بیشتر از تولید است و میتواند ارزش خلقشده در تولید را هم افزایش دهد. بهطور مثال اگر بهترین پوشاک را تولید کنیم، ولی در صنعت خردهفروشی یا Retail، برندسازی، مرچندایزینگ، بازاریابی، فروش و خدمات پس از فروش ضعیف باشیم، تولید بهتنهایی ارزشی خلق نمیکند. درواقع صنعت خدمات و تولید در ترکیب با یکدیگر میتوانند اقتصادهای بزرگ و پویا را خلق کنند.
در این میان کارشناسان، ایران را درزمینه خدمات با توجه به جمعیت جوان تحصیلکرده که به سمت میانسالی در حال حرکت است، مستعد رشد در زمینه صنایع و خدماتی میبینند که میتواند نهتنها به کشور، بلکه به با توجه به اشتراکات فرهنگی در منطقه، فرصتهای بسیاری را برای توسعه خلق کند. آینده کشور درزمینه صنایع خدماتی، همچون گردشگری، سلامت، زیبایی، سرگرمی، ورزش، خدمات رستورانداری، خردهفروشی، فناوری اطلاعات، تبلیغات و بازاریابی و صنایعی از این دست، با توجه به بازار بزرگ نیازمند این خدمات در داخل و نیروی تحصیلکرده و خلاق موجود برای فراهم کردن این خدمات، بسیار روشن است که این صنایع میتوانند بهعنوان موتور رشد تولید در بخشهای مختلف را فراهم کنند.
فرصت فرانچایز برای توسعه خدمات و تولید در ایران
اما یکی از بزرگترین موانع ورود سرمایههای بخشخصوصی بهخصوص سرمایهگذاران خرد و متوسط در این بخش، پیچیدگیهای موجود و نیاز به تخصص برای ارائه خدمات و از طرفی فضای عدماطمینان به بازار است که باعث شده سرمایههای خرد و متوسط کشور، بین بازارهای پولی و بانکی و سفتهبازی به جریان بیفتد.
صنعت فرانچایز یا Franchising که در ایران بانام زنجیرهای شناخته میشود، تبدیل یک کسبوکار بزرگ و با مدل درآمدی اثباتشده و با همه پیچیدگیهایش، به کسبوکاری کوچک با الگوهای تکثیرپذیر و ساده برای پیادهسازی است تا سرمایهگذاران خرد و متوسط، هم بتوانند ریسک کسبوکار را پایین بیاورند و هم برای هزینههای بالاسری بسیار سنگین برای راهاندازی و موفقیت، همچون تبلیغات، برندینگ، راهاندازی، مسائل حقوقی و قانونی، خدمات پس از فروش، منابع انسانی و آموزش، از کسبوکار مادر استفاده کنند. در این مدل کسبوکار، فرد لازم نیست به طور مثال برای موفقیت در رستورانداری، تمام مراحل صفر تا صد کار را خود شروع کند و آزمونوخطا کند، بلکه میتواند امتیاز یک شعبه از یک رستوران فرانچایز را خریده یا اجاره کرده و از فرمول موفقیت و آموزشهای آن استفاده کند. در این روش به علت تجمیع بسیاری از فرآیندها همچون خرید و تامین مواد اولیه، آموزش، دکورسازی و نرمافزارها، هزینهها به شکل هنگفتی کاهش یافته و مدیریت یک رستوران، تنها به شکل مدیریت پیادهسازی الگوهای از پیش تدوینشده خود را نشان میدهد. امروزه تجارت و رقابت در کشورهای بزرگ دنیا این است که نهفقط محصولات، بلکه فرانچایزها را به کشورهای دیگر صادر کردهاند و فقط حقفرانچایز از یک شعبه در کشور دیگر که درصدی از عواید و فروش یک شعبه از فرانچایز است، اثر ۳۷ به یک بر توازن تجاری یک کشور بر کشور دیگر دارد.
فرصتهای فرانچایزی ایران، مغفول در نبود استاندارد
صنعت فرانچایز فقط در آمریکا، یک صنعت با حجم نزدیک به یکتریلیون دلار است که نزدیک به ۱۰میلیون نفر را به کار گرفته و نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر سالانه به فعالان آن اضافه میشود. با وجود منافع بسیار صنعت فرانچایز برای کشور، اما همچنان این صنعت حجم بسیار کمی از اقتصاد ایران را در برمیگیرد و بهنظر میرسد تا رشد آن فاصله بسیاری داریم. نبود استانداردهای لازم، نبود آموزشهای جهانی، فعال نبودن فرانچایزهای جهانی در ایران، ضعف سیاستگذاری و حمایت دولتی در زمینه تشویق به کارآفرینی در این حوزه و از طرفی ضعف در هدایت سرمایههای خرد و متوسط به سمت آن، بزرگترین دلایل عدمرشد کافی صنعت فرانچایزینگ در ایران است. فعالنبودن فرانچایزهای جهانی در ایران، اگرچه باعث شده، علم و تجربه مدیریت آن نیز بهصورت اجرایی در اختیارمان نباشد، اما فرصت بزرگی را هم در غیاب این فرانچایزها برای کشور، برای توسعه فرانچایزهای بومی فراهم کرده است که اگر دیر بجنبیم این فرصت را از دست میدهیم.
کسبوکار زنجیرهای، کسبوکار فرمولها و استانداردها و پروسههای از پیش تعیینشده است تا هر سرمایهگذار بتواند، بر مبنای آن، الگوی موفقیت را تکثیر کند. اکنون نمیتوان درزمینه صنعت جهانی فرانچایز آزمون و خطا کرد، بلکه باید با استفاده از الگوهای جهانی، ریسک سرمایهگذاری را کاهش داد و برای علاقهمندان به سرمایهگذاری در این بخش اطمینانخاطر ایجاد کرد.