واکنش طبیعی اقتصاد آن است که نرخ ارز بالا می‌رود تا کالاهای وارداتی گران شود تا انگیزه خرید برای کالاهای غیرضروری کاهش یابد. حال اگر این تصور وجود دارد که افزایش نرخ ارز موجب تورم خواهد شد واکنش درست سیاست‌گذار آن است که تخصیص منابع کمیاب ارزی را به شکل دستوری انجام دهد یعنی بین نیازهای ضروری مثل غذا و دارو و نیازهای لوکس مثل موبایل‌های جدید دست به انتخاب بزند. غیرمنطقی آن است که در تنگنای ارزی، منابع اندک ارزی را صرف واردات گوشی‌های روزآمد کنیم تا بخش کوچکی از مردم دلخوش باشند که از مواهب تکنولوژی روز باز نمانده‌اند، ولی همزمان در امور ضروری مثل واردات اقلام غذایی و کشاورزی با مشکل روبه‌رو شویم. به عبارت دیگر مطلوب دشمن دقیقا انجام چنین خطایی است تا بخش بزرگ جامعه فدای مطالبات بخش کوچک جامعه شود و تسلیم اقتصادی زودتر رخ دهد. اگر قرار است مقاومتی در برابر تحریم‌ها صورت گیرد باید این پیام به جامعه ارسال شود که باید از خواست‌های لوکس و غیرضروری صرف‌نظر و منابع ارزی کمیاب را صرف منابع ضروری‌تر کرد. اتفاقا مهم‌ترین خطای دلار ۴۲۰۰ تومانی این بود که پیام غلطی به جامعه می‌داد و آن پیام این بود که می‌توان در شرایطی که منابع ارزی پیوسته کاهش می‌یابد کماکان همان الگوی مصرفی قبلی را حفظ کرد. روزنامه «دنیای‌اقتصاد» نمی‌تواند دلار ۴۲۰۰ را تخطئه کند و در عین حال خواستار آزادسازی واردات گوشی‌های هوشمند مدرن باشد.

حتی اگر تحریم هم وجود نمی‌داشت بازهم وضع تدابیری برای بازداشتن جامعه از مصارف لوکس و تخصیص منابع ارزی به اقلام سرمایه‌گذاری قابل دفاع بود. در کتاب «نیکوکاران بدطینت» این دیدگاه آمده است که در دوره خیزش کره به سمت صنعتی شدن مردم کسی را که سیگار خارجی می‌کشید طرد می‌کردند، زیرا این کار را نوعی خیانت می‌دانستند چراکه معتقد بودند منابع ارزی کمیاب نباید صرف کالاهای تجملی شود و ارز خارجی باید برای واردات کالاهای سرمایه‌ای و صنعتی به کار گرفته شود تا زیربنای تولید در کره تقویت شود. دقیقا عکس چنین روحیه‌ای در ایران ترویج شده است. مردم ایران با اتکا به درآمدهای نفت از به روزترین مواهب کالاهای مصرفی برخوردار می‌شوند اما کارخانه‌ها روزبه‌روز مستهلک‌تر و تکنولوژی مورد استفاده روزبه‌روز عقب‌مانده‌تر می‌شود. چطور چنین تناقضی قابل جمع است؟ پاسخ این است: با اتکا به پول نفت! یعنی ثروت نسل بعد را به‌جای اینکه صرف ایجاد زیرساخت کنیم، صرف استفاده از ابزارهای جدید مصرفی کنیم و این دقیقا معنای پوپولیسم است، یعنی ترجیح منافع کوچک کوتاه مدت به زیان از دست دادن منافع بزرگ بلندمدت. اگر اقتصاد ایران از یک سیاست‌گذاری درست برخوردار می‌بود ما در دهه هشتاد از تلویزیون‌ها، یخچال‌ها، موبایل‌ها و امکانات روزآمد کمتری برخوردار می‌شدیم اما کارخانه‌های مدرن و بهتری در جای‌جای کشورمان به‌وجود می‌آمد. قوت یک اقتصاد را نه با تعداد موبایل‌های آخرین مدل روز بلکه بر حسب رقابت‌پذیری محصولات تولیدی می‌سنجند.

تحریم روند غلط گذشته را بر هم زد، ولی اینک پنجره فرصتی ایجاد شده تا در مورد روند گذشته تجدیدنظر کنیم تا اگر در آینده دور یا نزدیک تحریم مرتفع شد به همان مسیر غلط گذشته باز نگردیم.