بر اساس آمار منتشرشده توسط مرکز آمار، رشد اقتصادی کشور در سهماه اول سال جاری به منفی ۰.۱درصد و رشد اقتصادی بدون نفت در همین مدت، به منفی ۰.۴درصد رسیده است. این در حالی است که متوسط نرخ رشد ۸درصدی در سالهای برنامه هفتم توسعه هدفگذاری شده است.
اقتصاد وقتی در «تعلیق» میماند، نه فقط بهواسطه عدم اجرای سیاستهای درست، که بهخاطر داستانهای بدبینانهای است که درباره فردا تعریف میکنیم و دستبهدست میشود. پژوهشهای تازه در حوزه «اقتصاد کلان روایتها» نشان میدهد روایتها - باورها و داستانهایی که مثل ویروس پخش میشوند - میتوانند بخش معناداری از نوسانات اقتصادی را توضیح دهند. این روایتها چنان قدرتمند هستند که اگر «بهقدر کافی سرایت» کنند، اقتصاد را برای مدتی بیشتر در حالت خوشبینی یا بدبینی نگه میدارند. یعنی حتی وقتی شوک واقعی تمام شده است، روایت میتواند اثر آن شوک را تداوم دهد. معنای سیاستی این یافته برای امروز ما روشن است: در کنار ابزارهای مرسوم به روایت درست هم نیاز داریم؛ روایتی که واقعیت را پنهان نکند، اما چشمانداز را هم بسازد.
نتیجه رایگیری در شورای امنیت در مورد ادامه لغو قطعنامههای ضدایرانی از یک سو و پس گرفتن پیشنویس قطعنامه ایران از کنفرانس عمومی آژانس بینالمللی انرژی اتمی حاکی از کموکیف جو موجود در محیط بینالملل است.
اقتصاد ایران در شرایطی که چند روز بیشتر به تعیینتکلیف بازگشت یا تداوم تعلیق تحریمهای سازمان ملل باقی نمانده است، در شرایط سخت و دشواری قرار گرفته است. دشواری و سختی این شرایط برای اقتصاد و بازار ایران نه ناشی از بیم بروز تلاطمات و شوکهای اقتصادی بعد از بازگشت احتمالی تحریمهای سازمان ملل بلکه ناشی از تداوم وضعیت بلاتکلیفی و ادامه شرایط حکمرانی سوداگری در اقتصاد است.
از گفتههای سیاستمداران چنین برمیآید که قرار است برنامهای برای ارائه کالا برگ یا همان کوپن اجرا شود. ارائه کالا برگ بهعنوان سیاست حمایتی اگر به درستی اجرا شود، میتواند رفاه گروههایی را که از حوادث آسیب میبینند و گروههایی را که در تامین اولیه معاش درماندهاند، افزایش دهد. اما اگر به درستی طراحی و اجرا نشود، هزینههایی که به اقتصاد تحمیل میکند، میتواند بسیار زیاد باشد و مانند بسیاری از برنامههای گذشته، هزینهها را بر کسانی تحمیل کند که سیاست حمایتی برای افزایش رفاه آنها طراحی میشود.
پایان رایگیری برای بازگرداندن مکانیسم ماشه در شورای امنیت یک گام جدی و به یک تعبیر گام نهایی حقوقی برای بازگرداندن تحریمهای تعلیقشده به واسطه برجام یا همان برنامه جامع اقدام مشترک خواهد بود. هرچند روی کاغذ این احتمال وجود دارد که در مجمع عمومی سازمان ملل اتفاقی رخ دهد و ایران و اروپا به توافقی برسند، اما مواضع سختگیرانه اروپا و آمریکا نشان میدهد که آنها فعلا بهدنبال فعال کردن مکانیسم ماشه هستند. اما سوال اصلی این است که این اقدام آنها با چه هدفی صورت گرفته است؟
در ادبیات اقتصاد پولی، نرخ بهره بینبانکی مهمترین شاخص سیاستی اقتصاد کلان محسوب میشود و بازتابدهنده جهتگیری سیاستهای پولی بانک مرکزی است؛ مخصوصا در شرایطی که سیاستگذار پولی در پی اجرای سیاست تثبیت شاخصهای کلان اقتصادی با هدف کاهش همزمان شکاف بین تولید محققشده و تولید بالقوه و کاهش تورم هدفگذاریشده و تورم واقعی است.
پس از فروپاشی شوروی، ایالات متحده بهعنوان برنده جنگ سرد، بیش از هر زمان دیگر به حمایت از نظم بینالملل برخاست؛ نظمی که حالا با فروپاشی کمونیسم وامدار جهان تکقطبی بود. اما چه کسانی بازیگران ضدنظم بودند؟ کشورهای باقیمانده با ایدئولوژی چپ که بیشتر در آمریکای لاتین سر بر میآوردند تا کشورهایی که به ظاهر چپ نبودند، اما استقلال خود را در مخالفت دائمی با نظم جهانی تعریف میکردند. کشورهایی که برایشان مهم نبود، ضد نظم بودن چقدر برایشان هزینه برمیدارد.
فرآیندی که برای تهیه برنامه مالی یکساله دولت (بودجه) در قالب نظم و آرایش مصوب در قانون محاسبات عمومی مصوب سال ۱۳۶۶ و دیگر قوانین مرتبط در دولت آغاز میشود، پس از تقدیم لایحه آن و تصویب در مجلس قانونگذاری پایان مییابد.
براساس مطالعات انجامشده، ۳۰ استان از ۳۱ استان کشور (بهجز استان گیلان) دچار پدیده فرونشست زمین هستند. این مخاطره، یک مخاطره انسانساخت است، نه مخاطره طبیعی.
حسب اخبار منتشرشده در هفته گذشته، شورای محترم رقابت، بازار خودروهای سواری تولیدی و مونتاژی کشور را (البته معلوم نیست چرا تولید خودروهای داخلی و مونتاژی را تفکیک کرده چون به هر حال هر دو تولیدکننده داخلی به حساب میآیند) انحصاری تشخیص داده و با تصویب دستورالعملی، سازمان حمایت از تولیدکنندگان و مصرفکنندگان را موظف به بررسی و تصویب قیمتهای پیشنهادی خودروسازان داخلی ظرف یک ماه کرده است.
توافق ایران با آژانس را باید آخرین تلاشهای ایران برای جلوگیری از فعالسازی مکانیسم ماشه عنوان داشت. از اظهارات عراقچی میتوان نتیجه گرفت که ایران حساب ویژهای بر این توافق باز کرده تا بتواند از این طریق مانع بازگشت مکانیسم ماشه شود.
«حالا وقت تکنرخی شدن ارز نیست!» این جملهای است که برخی میتوانند همیشه برایش استدلال بیاورند: یک روز تحریم آمریکا، روز دیگر تحریم شورای امنیت، روزی افت درآمد نفتی، صباحی دیگر تورم بالا و… . واقعیت این است که از منظر این گروه هیچ زمانی وقت تکنرخی شدن ارز نیست.
در این نوشته بنا داریم در مورد ویژگیها و مراحل «ناترازی» و گذار به «بازگشتناپذیری» بهعنوان مرحله آخرالزمانی آب صحبت کنیم. کلمه ناترازی (معادل Imbalance) در سالها و ماههای اخیر در حوزههای مختلفی مانند انرژی، آب، بودجه، منابع طبیعی، منابع انسانی و حتی در حوزه سیاست (در مقام وضع سیاست و قانون) بسیار به گوش میرسد.
بعضی مقامات مسوول در سالهای اخیر فقط یک نوع تقاضا را برای نرخ ارز به رسمیت میشناسند و آن هم با شرایطی که خود تشخیص میدهند. لاجرم این وضعیت منجر به این میشود که انواع و اقسام بازارها و نرخها برای ارز ایجاد میشود. واقعیت این است که در شرایط فعلی کشور، تقاضای ارز دارای ابعاد متعدد و بعضا عجیبی است که در ادامه به اختصار به هریک میپردازیم:
در دنیای اقتصاد، بحرانهای مالی بهطور ناگهانی و شدید، ساختار بازارها و سیستمهای مالی را تحت تاثیر قرار میدهند. این بحرانها تنها مربوط به بخش مالی نیستند، بلکه به سرعت به بخشهای واقعی اقتصاد سرایت میکنند و تاثیرات گستردهای بر اشتغال، سرمایهگذاری، تولید و رفاه عمومی میگذارند.
اجلاس اخیر سازمان همکاری شانگهای بار دیگر به مناظرات در مورد نقش و جایگاه این نهاد در اقتصاد و سیاست جهانی دامن زد. برخی پویایی این نهاد را نشانهای مهم از زوال نظم بینالملل لیبرال برشمردند و دیگرانی آن را باشگاهی کماهمیت دانستند. اما موضوعی که کمتر کاویده شده آنکه سازمان همکاری شانگهای نظم بینالمللی موجود را چگونه تفسیر و چه نقشی برای خود تعریف میکند.
«سالهای رونق نفتی، ولخرجی را فضیلت و عین عدالت جلوه میدهد؛ اما در روزگار رکود و افول نفتی، صورتحساب تعهدات روی میز میآید و زنگها بهصدا درمیآید.» این خلاصه درد مشترکی است که ماکس کوردن (Max Corden) اقتصاددان دانشگاه ملبورن استرالیا (درگذشته به سال ۲۰۲۳)، پس از دومین شوک نفتی، در مقاله سال۱۹۸۴ خود با عنوان «بخش پررونق و تحلیل اقتصادی بیماری هلندی» هشدارش را داد: بیماری هلندی واقعی فقط صنعتزدایی و کشاورزیزدایی بر اثر اضافهارزش یافتن پول ملی نیست، خطر آنجاست که دولتها در سالهای وفور، با درآمد بخش رونقگرفته یعنی صنعت نفت، «سطحی از خدمات و تعهدات اجتماعی ایجاد میکنند که پایدار نیست» و کاهش دادن آن در آینده نیز بهلحاظ سیاسی دشوار و پرهزینه است.
در مقاله قبلی خود درباره اینکه آیا بانک مرکزی میتواند تورم را در ایران کنترل کند، بحث کردم که تا زمانی که سیاست مالیه (Fiscal) نیروی غالب و فعال باقی بماند (به زبان اریک لیپر-۱۹۹۱)، هم نظریه پولی و هم شواهد تجربی بهطور قوی نشان میدهند که بدون تغییر در سیاست مالیه-و برای ایران، اصلاح در نهادهای مالیه مرتبط هم- هیچ راهی برای کاهش معنادار و تثبیت تورم در طول زمان وجود ندارد. (لطفا توجه کنید در اینجا مالیه را معادل Fiscal و مالی را معادل فایننشال بهکار میبرم.)
این روزها که متاسفانه کشور با طیف گستردهای از ناترازیها در حوزه آب، انرژی، محیطزیست و اقتصاد روبهرو است، فناوری بهعنوان یکی از پاسخهای راهگشا بهطور مداوم بهعنوان عصای جادویی حل مسائل گوناگون پیشنهاد میشود. برای مثال، معاونت علمی ریاست جمهوری از دستیار مبتنی بر فناوری هوش مصنوعی رونمایی کرده است که بناست دستیار وزرا در تصمیمگیریهای عاجلشان باشد. گروهی دیگر از صاحبنظران، بر ضرورت بهکارگیری فناوریهای آبشیرینکن برای حل چالشهای آب کشور از طریق شیرینسازی آب دریا و انتقال به مناطقی که با کمبود آب روبهرو هستند، تاکید دارند.
یکی از حوزههایی که نیازمند بازتعریف و بازنگری اساسی در حکمرانی کشور است، مقوله «امنیت ملی» است که مستلزم یک افقگشایی جدید و طرحی نو به ماهیت، ابعاد و الزامات آن است.
اقتصاددانان و استادان دانشگاه چندی پیش در بیانیهای سخن از ضرورت «تغییر بنیادی در رویکردهای حکمرانی» را مطرح کردند که از آن بهعنوان «وقت تغییر پارادایم» تعبیر شد. نظر به اهمیت تعیینکننده پارادایم حاکم بر حکمرانی، لازم است این مفهوم بهصورت دقیقی مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد تا روشن شود وقتی «تغییر بنیادی در رویکردهای حکمرانی» مورد تاکید قرار میگیرد، منظور چیست و چه چیزی باید تغییر کند.
در طول پنج دهه گذشته سیاست کنترل قیمت، سیاستی جداییناپذیر از اقتصاد ایران بوده است. این سیاست شکستخورده بهرغم هزینههای گزافی که به اقتصاد ایران در طول دهههای گذشته تحمیل کرده است، کماکان طرفداران جدی خود را در سطوح مختلف حاکمیتی و جامعه دارد.
در شرایطی که اقتصاد ایران برای چند دهه با تورم بالا، نوسانات تولید و بحرانهای پیدرپی در منابع انرژی و آب دستوپنجه نرم میکند، یکی از عوامل کمتر دیدهشده، اما تاثیرگذار در این وضعیت، «برهمخوردن قیمتهای نسبی» است. ثبات طولانیمدت قیمت حاملهای انرژی در کنار رشد فزاینده سایر قیمتها، منجر به تحریف سیگنالهای قیمتی و بروز ناکارآمدی در تخصیص منابع شده است؛ موضوعی که امروزه خود را در قالب بحرانهایی نظیر کمآبی، خاموشی برق، ناتوانی تولید و وابستگی شدید بنگاهها به تسهیلات بانکی نشان میدهد.
در اقتصاد، آنچه چرخهای سرمایهگذاری و تولید را میچرخاند صرفا پول و ماشینآلات نیست، بلکه «هماهنگی» است؛ هماهنگیمیلیونها تصمیم پراکنده که با اتکا به قواعد نسبتا قابلپیشبینی شکل میگیرند. وقتی این چارچوب قابل پیشبینی درهم میریزد، قیمتها از «سیگنال» به «نویز» تبدیل میشوند و محاسبه اقتصادی امکانناپذیر میشود؛ نکتهای که در ادبیات جدید اقتصاد سیاسی با صراحت مطرح شده است: «آشفتگی سیاستی و عدمقطعیت فقط تیتر خبری نیست؛ محاسبات اقتصادی را مختل و تولید و رفاه را متوقف میکند.»
دو کشور جمهوری اسلامی ایران و چین به ترتیب در سالهای ۱۳۸۴ (۲۰۰۵) و ۲۰۱۵ نسبت به تدوین سند چشمانداز و برنامههای مربوطه اقدام کردند. با توجه به اینکه سال ۱۴۰۴ (۲۰۲۵) سال پایانی سند چشمانداز جمهوری اسلامی ایران و همچنین برنامه ساخت چین است، فرصت مناسبی است که نسبت به ارزیابی میزان تحقق اهداف کلان برنامههای هر دو کشور بررسیهای لازم صورت پذیرد و ریشه کاستیها و چالشها یا رمز موفقیتها و دستاوردها آشکار شود.
ناظران یکی از دلایل عدم موفقیت بازدارندگی ایران در برابر تجاوز اسرائیل و آمریکا را ناکافی بودن قدرت ویرانگری تسلیحات متعارف و حتی فقدان تسلیحات هستهای ایران میدانند. نمیتوان انکار کرد که اگر ایران تسلیحات هستهای میداشت، هرگونه تهاجم نظامی را اگر نه غیرممکن، اما به مراتب دشوارتر میکرد. احتمالا چند کلاهک هستهای ایران تضمین موثری برای جلوگیری از حمله نظامی به ایران نمیبودند و حتی به سبب دفاع بیقید و شرط آمریکا از اسرائیل، این تسلیحات نمیتوانستند بازدارندگی معتبری در برابر اسرائیل ایجاد کنند؛ اما همانطور که هرمان کان، استراتژیست سرشناس آمریکایی در دوران جنگ سرد یادآوری کرده بود، عقلانیت همیشه تضمینشده نیست.
آیا سیاست پولی تورم را کنترل میکند؟ پاسخ صریح و کوتاه این است: خیر! برای حل موثر یک مساله، ابتدا باید ماهیت آن را بهدرستی فهمید. این خود، دستکم نیمی از حل مساله است.
برگزاری همایشها و نمایشگاههای تخصصی، فرصتی مغتنم برای تبادل نظر، به اشتراکگذاری تجربیات و بررسی چالشها و فرصتهای پیش روی صنایع مختلف بهویژه صنعت فولاد، سنگ آهن و فلزات غیرآهنی است.
هفته گذشته یکی از رفقای جوان تماس گرفت و با صدایی گرفته، گفت که قفل بزرگی بر کارگاه کوچکش زده و دیگر قصد تولید ندارد. انگار قلبش را از سینه کنده باشند، از روزهایی گفت که با هزار امید و آرزو کارگاه را راهاندازی کرد، اما حالا زیر بار مشکلات، کمرش خم شده است.