پرهیز از وعده
در این شرایط، دولتی که تا پیش از این نیز در تراز کردن بین خواستهها و امکانات در مضیقه بود، اینک در ارائه ضروریترین خدمات برای شهروندان با مشکلات بسیار بیشتری مواجه است و در عین حال باید با دولت همراهی کرد که ارائه راهکاری عملی و خارج از سخنان کلی و مبتنی بر آمال و آرزو، امروز بیش از هر زمان دیگری سخت شده است.
به عبارت دیگر، هر چند سخنوران بسیاری، در نقد دولت گوی سبقت را از هم میربایند به دلیل محدودیتهای عجیبی که امروز اقتصاد ایران با آن دست به گریبان است، کسی راهکاری عملیاتی و جامع در آستین ندارد. هر چند میتوان محورهای مختلفی از اصلاحات را پیش کشید اما این اصلاحات نیز با هزینههای کوتاهمدت و ثمرههای بلندمدت، مورد توجه قرار نمیگیرد؛ به خصوص آنکه امروز جامعه نشان داده، کاسه صبر اقتصادیاش ظرفیت بیشتری ندارد.از این رو، دولت در جبههای قرار گرفته که تلنباری از ناکارآمدیهای گذشته را میراث برده، درآمدش به شکل چشمگیری کاهش یافته و باید به شهروندانی خدمت برساند که زیر بار فشار معیشتی آینده مطلوبی برای خود نمیبینند. راه نجات موقتی در این کارزار ای بسا، وعده دادن است و کمکهای نقدی که با توجه به شرایط بودجهای دولت میتوان گمان برد که دیر یا زود، بر منابع بانک مرکزی فشار میآورد و نتیجه جز تورمی بیشتر در شرایط تورمخیز فعلی نیست.
بنابراین هر چند شاید نتوان راهکاری عملیاتی برای مشکلات فوری دولت ارائه داد، اما میتوان وی را از کارهایی برحذر داشت که احتمالا خیلی زود وضعیت را نامساعدتر میکند. در حالی که افزایش قیمت بنزین میتوانست بخشی از ناترازی بودجه را جبران کند، اما اقدام دولت برای اختصاص بسته حمایتی در حالی که هنوز میزان هزینهکرد در این بخش مشخص نیست، عملا این کارکرد را از آن گرفته است. ضمن آنکه فراموش نکنیم بزرگترین مشکل یارانههای نقدی دولت آقای احمدینژاد آن بود که درآمد حاصل از افزایش قیمت حاملهای انرژی کفاف هزینههای تعریفشده از آن را نمیداد و موجب تورم شد. این خطر اکنون نیز حس میشود. تنها طریقی که میتواند تورمی معنادار از قبل افزایش قیمت بنزین باشد آن است که هزینه بسته حمایت معیشتی از درآمد حاصله بیشتر باشد.
در حالی که شاید به نظر رسد درمان فوری این وضعیت وعدههای نقدی است که هم اکنون بخشی از آن اجرایی شده، اما اگر این وعدهها متکی به منابع واقعی نباشد- و با توجه به شرایط درآمدی دولت این گمان بیشتر است- در نهایت عایدی نصیب شهروندان نخواهد شد مگر تورم. پس اگر نمیدانیم واقعا چه باید بکنیم، میدانیم که چه نباید بکنیم و از چه پرهیز کنیم!