دو هفته پیش، رابرت لوکاس، استاد مسلم اقتصاد کلان و پرچمدار انقلاب انتظارات عقلایی روی در نقاب خاک کشید. «تئوری انتظارات عقلایی» یا با یک درجه تخفیف «فرضیه انتظارات عقلایی» نظریهای کارآمد درباره رفتار اقتصادی افراد و مردم است. این نظریه میگوید، بهطور متوسط، ما میتوانیم با دقت و درستی تمام و کمال شرایط پیشرو و آینده را پیشنگری و پیشبینی (نه پیشگویی (foretell) که کار رمالها و دعانویسان است) کنیم و به تدابیر درست بر آنها دست بزنیم و از قبل چارهاندیشی کنیم. ما حتی اگر فهم و درک و شناخت کاملی از روابط علّی (علت و معلولی) آن رخدادها و وقایع هم نداشته باشیم و بر پایه فکر و تفکر خود عمل کنیم، باز میتوانیم به آن پیشبینی دست یابیم. این همان چیزی است که اقتصاددانان درباره چگونگی تفکر مردم درباره آینده میگویند.