دیوار تحریم با کانال مالی اروپا برای ایران ترک خورد
شاید انتظارات از این سازوکار بسیار باشد بویژه انتظار ایجاد تحول چشمگیر در داد و ستدهای اقتصادی تجار ایرانی با شرکتهای اروپایی ولی تحقق چنین انتظار منطقی زمانبر خواهد بود و درایت و اراده طرفین را طب می کند. اما کارشناسان حوزه بین الملل نیم نگاهی هم به مشکل رابطه آسیب دیده میان اروپا و ایران دارند و اتفاق اخیر را راهی امن برای بهبود روابط طرفین می دانند در این زمینه با نوذر شفیعی نماینده مجلس شورای اسلامی در دوره نهم و تحلیلگر حوزه اقتصاد بینالملل گفتگویی داشتهایم که در پی میآید:
در ابتدا یک ارزیابی از سازوکار ویژه ای که اروپا برای ایران ثبت کرده، داشته باشید.
برجام یک دستاورد بسیار مهم برای اتحادیه اروپا بوده و شاید مهمترین نقطهای که در سیاست خارجی اتحادیه اروپا می توان پیدا کرد که حکایت از استقلال عمل اتحادیه اروپا بعد از پایان جنگ سرد است همین برجام بوده است. این موضوع بخصوص برای محور فرانسه- آلمان خیلی حائز اهمیت است. بنابراین اروپایی ها هم در بوجود آوردن برجام و هم در اجرایی شدن برجام خیلی حساس بودند. خروج آمریکا از برجام مسائل و مشکلات جدی را برای اتحادیه اروپا ایجاد کرد. لذا ابتکار عمل اتحادیه اروپا در ایجاد برجام را با چالش جدی مواجه ساخت. این موضوع باعث شد که اروپا حساسیت بیشتری از خود نشان دهد و این حساسیت در نهایت در ایجاد یک راهکار مالی برای اجرایی کردن برجام یا برای تسهیل مناسبات با ایران شکل گرفت. بنابراین نفس این راهکار مالی برای ایران و اتحادیه اروپا اهمیت زیادی دارد.
به چه دلیل؟
دلایل این اهمیت زیاد است ولی مهمترین وجه این اهمیت بحث حیثیتی و پرستیژی و اعتباری آن است. تا اینجای کار هرچند به نظر می آید ایران نباید زیاد از آنچه که تا الان در برجام اتفاق افتاده، خشنود باشد، ولی به هر حال اینکه فعلا این سازوکار مالی توسط اتحادیه اروپا ثبت شده، می تواند اندکی از نگرانی های ایران به اتحادیه را برآورده سازد. اینکه می گویم ایران نمی تواند زیاد خشنود باشد به این دلیل است که اگر برجام طبق روال عادی اجرا می شد، دستاوردهای آن قابل مقایسه با دستاوردهایی که در ایجاد این سازوکار مالی اروپایی ناشی می شود، نبود. ولی گاهی اوقات سیاستمداران ناچارند یک نگاه حداقلی به موضوعات داشته باشند. از این نگاه حداقلی، سازوکار اتحادیه اروپا می تواند یک دستاورد مهم برای ایران و برای اتحادیه اروپا باشد. اما مسئله این است که اولا خیلی از جزئیات این سازوکار مالی مشخص نیست حداقل برای بسیاری از تحلیلگران و مردم عادی بسیاری از جزئیات آن مشخص نیست. دوم اینکه تا آن قسمتی که روشن است، به نظر می آید که محتوای آن عمدتا شامل موضوعات بهداشت و درمان، تغذیه، خواربار و کشاورزی و مسائلی از این قبیل است. اگرچه این موضوعات، فی نفسه موضوعات مهمی به شمار می رود که باید به آن توجه کرد اما وقتی این موضوعات در دستور کار قرار می گیرد احساس می شود که این سازوکار قرار است در چارچوب محدودی عمل کند. الان به نظر می آید که دامنه عملکرد این سازوکار بسیار محدودتر از آن چیزی است که انتظارمی رفت.
اما گفته شده که این سازوکار مرحله به مرحله است. یعنی در مرحله اول غذا و داروست اما مراحل بعدی گسترده تر خواهد بود؟
این سازکار فعلا ثبت شده و معمولا تا به جریان افتادن این سازوکار حداقل معلوم نیست که به لحاظ عملی این سازوکار چه زمانی عملیاتی می شود. و این با توجه به تاخیرهای مکرری که طی یکسال گذشته حادث شده، چشم انداز آینده این سازکار را حداقل با ابهاماتی مواجه می کند. نه اینکه بگوییم این سازوکار کنار گذاشته می شود ولی تردیدهایی را ایجاد می کند. نکته بعد اینکه مشخص نیست با این راه اندازی این سازوکار مالی اگر آمریکا فشار بیشتری را به اتحادیه اروپا وارد کند، واکنش اتحادیه اروپا چه خواهد بود؟ در نهایت اینکه این سازوکار به صورت مرحله ای تعریف شده است. اگرچه این مرحله ای بودن می تواند این انتظار را در ایران بوجود بیاورد که در آینده حجم وسیعی از مبادلات ایران با دنیای خارج و نه فقط اتحادیه اروپا را می تواند انجام دهد اما این مرحله ای شدن در چارچوب نوعی مشروط سازی اتفاق می افتد. یعنی با اینکه اروپایی ها متعهد هستند به اجرای برجام و ایجاد این سازوکار مالی بخشی از این تعهد است اما در ذیل این تعهد، شروطی را برای ایران تعیین کرده اند که این شروط قبلا وجود نداشته است. مثل تصویب لوایح چهارگانه توسط ایران.
با این همه به نظر میرسد با به ثبت رسیدن این کانال ویژه شکافی در دیوار تحریم ها ایجاد شده است. اینطور نیست؟
بله. این نکته را هم نباید فراموش کرد که اگر در مجموع روابط ایران و اتحادیه اروپا را طی شش سال گذشته حداقل مورد مطالعه قرار دهیم، روندی رو به جلو را شاهد خواهیم بود. درست است که این نمودار روابط نوساناتی را داشته و به صورت سینوسی حرکت کرده اما خط سیر کلی سیر صعودی داشته است. یعنی ما از یک حالت تنش در روابطمان با اتحادیه اروپا به تنش زدایی از تنش رسیدیم که محصول آن برجام شد. بعد از خروج آمریکا از برجام، اندکی وقفه و اما و اگرهایی در روابط ایران و اروپا بوجود آمد اما با ایجاد این سازوکار مالی، مجددا این روند سیر صعودی خودش را آغاز کرده و این روند به ما می گوید که می شود نسبت به آینده به رغم چالشهایی که وجود دارد، امیدوار بود. گویی که اروپایی ها به دلیل جایگاه امنیتی که برای ایران قائلند، یعنی مهمترین دغدغه اروپا در ارتباط با ایران دغدغه های امنیتی است. اینکه ممکن است اگر با ایران کار نشود، ایران در کنترل مواد مخدر به اتحادیه اروپا ناتوان شود. اگر با ایران کار نشود ممکن است که ایران نتواند به ثبات در خلیج فارس کمک کند و امنیت انرژی اروپا تحت تاثیر قرار می گیرد. اگر با ایران کار نشود، ممکن است سیاست بین الملل ایران به سمت چین و روسیه تقویت شود. اگر با ایران کار نشود، ممکن است با بحران هایی که در حوزه خاورمیانه به وجود می آید، مهاجرت به سمت اتحادیه اروپا افزایش پیدا کند. مسائل زیست محیطی به شکل های مختلف بروز کند. حتی مسائل امنیتی حاد در منطقه خاورمیانه شکل بگیرد که همه اینها به دلیل همسایگی منطقه خاورمیانه با اروپا می تواند تثایرات منفی روی اتحادیه اروپا بگذارد. بنابراین به نظر می آید اروپا از این منظر و با نگاه به منافع و امنیت ملی خودش به مسائل ایران نگاه می کند. بنابراین می توان امیدوار بود که اروپا همچنان به مقاومت خودش در مقابل آمریکا ادامه دهد
بعد از ایجاد اینستکس راه اروپا با امریکا جدا می شود؟
واقعیت قضیه این است که اروپا و آمریکا در یک حوزه تمدنی قرار دارند و همه غرب محورهستند. بنابراین هیچگاه بخصوص در شرایط حاد امنیتی همدیگر را رها نخواهند کرد. در حوزه ابعاد اقتصادی یا فرهنگی سیاست خارجی ممکن است تفاوت دیدگاه هایی بین آنها بوده باشد. اگر دقت کرده باشید، برجام بالاخره یک محصول اروپایی- آمریکایی است. آنها به این نتیجه رسیدند که با ایران وارد تعامل شوند و در کنار هم قرار گرفتند. هرچند پدیده ای به نام ترامپ این روند را دچار اشکال کرد. ترامپ نه اینکه مخالف برجام است بلکه میخواهد دستاورد دموکرات ها و بخصوص شخص اوباما را از حیز انتفاع ساقط کند و درواقع یک برجام جدیدی به نام خودش با ایران ثبت کند. بنابراین اروپا و آمریکا را درنهایت نمی توانیم از هم جدا کرد. به رغم همه علائمی که نشان داده می شود که اروپایی ها تمایل به سمت استقلال عمل بیشتر در سیاست خارجی دارند. ولی در این مورد خاص یعنی ساوزکار مالی با ایران دو راه جداگانه برای تعامل با ایران است. نخست راه اتحادیه اروپا که راه هنجاری است و این سازوکار مالی و برجام و سایر گفتگوهایی که در گذشته اتفاق افتاده و ممکن است در آینده هم اتفاق بیفتد، نگاه هنجاری اتحادیه اروپا به ایران است. در مقابل نگاه مادی گرایانه یا قدرت محورانه ای که آمریکایی ها در شکل تحریم یا اعمال فشارهای سیاسی یا اینکه همه گزینه ها از جمله گزینه نظامی روی میز است، دنبال می کنند، در نهایت می خواهم بگویم کاملا تفاوت محسوس است که اروپا تمایل دارد مسائلش با ایران را از منظر مکانیزم های مسالمت آمیز حل اختلافات و از منظر مکانیزم های لیبرالی حل و فصل کند. این تفاوت راهکارهاست که بین اروپا و آمریکا درنوعی تفاوت ایجاد می کند
با تحرکات اخیر اروپا رابطه ایران و اتحاریه اروپا را چگونه ارزیابی می کنید؟
دو نکته را باید در نظر داشت؛ نکته اول این است که نباید فراموش کرد که رابطه ایران و غرب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یک دوران طولانی از تیرگی را طی کرده است. نزدیک شدن این دو هویت سیاسی یعنی ایران و غرب به مدت زمان زیادی نیاز دارد. چون رسوبات که در ذهن هر دو طرف نسبت به همدیگر وجود دارد برای مدت زمان زیادی زدوده نشده است. از بین رفتن یا پاک شدن این رسوبات، خودش زمان زیادی می برد. بنابراین برجام و این سازوکار مالی و فراز و نشیب هایی که وجود دارد بخشی از طبیعت کار است. دوم اینکه در خلال این فراز و نشیب هایی که اتفاق افتاده این سازوکار مالی می تواند یک گام مهم قلمداد شود که روابط ایران و غرب را در شکل روابط ایران و اتحادیه اروپا بعد از مدتی ناامیدی از توسعه مناسبات مجددا به سمت ریل اصلی که توسعه و بهبود مناسبات باشد، برمیگرداند. اهمیت این سازوکار این است که فرض کنید این سازوکار اتفاق نمی افتاد که در این صورت تقریبا ممکن بود با مسائل و چالش های جدی تری مواجه شویم. هرچند هنوز هم ابهام است که این سازوکار تا چه حد بتواند چالش های احتمالی را حل کند ولی حداقل به لحاظ روانی فضای امنتری برای توسعه مناسبات ایران و اروپا فراهم می کند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر