نگاه دیگران-بخش سی ام
قطر بهمثابه یک« قدرت عاریهای»
علاوه بر این، واینبرگ استدلال میکند که «ارزیابی سوابق قطر در زمینه تامین مالی تروریسم با توجه به تصمیم جبهه النصره در ژوئیه۲۰۱۶ برای تغییر نام خود به جبهه فتح الشام امری بسیار حیاتی است که تظاهر میکند که «هیچ رابطهای با هیچ طرف خارجی» ندارد. واینبرگ به منابع مورد اشاره رویترز اشاره و بیان میکند: «قطر از سال۲۰۱۵ تلاشی را بهمنظور تقویت مخالفان سوری با متقاعد کردن النصره به فاصله گرفتن از القاعده رهبری کرد.» استفنز معتقد است درحالیکه تعامل قطر با النصره ناشی از شناخت آنها از محبوبیت گروههای اسلامگرا بود، آنها به هیچ هدف استراتژیک از آن دست پیدا نکردند: «قطر دید که باد کجا میوزد... به النصره نگاه کرد [که]...در آن مقطع بهنوعی بازیگری بزرگ بود.» او ادامه میدهد: «فکر میکنم آنها فکر میکردند میتوانند جولانی [رهبر جبهه النصره] را کنترل کنند. فکر میکنم آنها فکر میکردند که میتوانند النصره را به احرار الشام تبدیل کنند و این به سمتی دیگر رفت... آنها در محاسبه اشتباه کردند. من فکر میکنم که آنها تلاش کردند و میدانم که آنها سعی کردهاند کاری کنند که النصره خود را از القاعده جدا کند و بهنوعی «گروه جبهه سوریه» تبدیل شود که از طریق آن در کل سوریه نفوذ داشته باشند که پس از آن حدس میزنم میتوانند در احرارالشام ادغام شوند. آنها بچههای خوبی نخواهند بود؛ اما تروریست هم نخواهند بود.»
موضع القرضاوی با موضع قطر مطابقت داشت، همانطور که در وعده حمد بنجاسم، نخستوزیر سابق در سال۲۰۱۲، بیان شد که قطر قصد دارد به «اپوزیسیون سوریه […] به هر وسیله کمک کند.» با این حال، از جمله مخالفان و حامیان اصلی اسد، روسیه بود. القرضاوی در ۱۲اکتبر اعلام کرد که «اعراب و جهان اسلام باید روسیه را تحریم کنند. ما باید روسیه را دشمن شماره یک خود بدانیم.» با این حال، این رمضان قدیروف، رئیسجمهوری چچن اولین کسی بود که سخنرانی ضد روسی القرضاوی را محکوم و آن را «کفرآمیز» و علیه میلیونها مسلمان در روسیه توصیف کرد. روابط بین القرضاوی و قدیروف از آن زمان بدتر شده است. چچن از آن زمان روابط خود را با دوحه متوقف کرده، درحالیکه روابط خود را با «اخوان» تقویت کرده است، چنان که قدیروف به رهبری گروه چهار یعنی عربستان، امارات و بحرین اشاره میکند. مثال بالا نشاندهنده هزینه قدرت عاریهای است، یعنی وخامت روابط با همسایگان قطر و برخی دیگر از کشورهای خاورمیانه. این امر تا حدی بهدلیل فراملی گرایی است، زمانی که بهعنوان مثال، القرضاوی بهجای حمایت از مفهوم ملیت روسیه، حمایت خود را از اهداف مسلمانان اعلام کرد. بنابراین قطر فرصت روابط دوجانبه نزدیکتر با جمهوری مسلمان روسیه چچن را «از دست داد».
نتیجهگیری
این فصل حمایت قطر از بازیگران غیردولتی اسلام سیاسی را بهعنوان نمونهای از قدرت عاریهایاش بررسی کرده است. با توجه به شبکههای فراملی قوی بازیگران غیردولتی اسلام سیاسی با نفوذ متناظر (بهویژه که در جریان بهار عربی مشهود بود)، برای کشوری با ظرفیتهای محدود، مانند قطر، تعامل با چندین گروه از جمله اخوانالمسلمین گروه مبارزان اسلامی لیبی، النهضه، حماس، حزبالله لبنان، طالبان، حوثیها و جداییطلبان چچنی از سال۱۹۹۵ فرصتهای سیاسی عملگرایانه قابل توجهی را ارائه کردهاند. این ممکن است ریشه در دهه۱۹۵۰ داشته باشد؛ زیرا قطر سابقه پناه دادن به اسلامگرایان را در دوحه دارد. در همین حال، چنین پیوندهایی بهویژه در زمینه مفهومسازی قدرت عاریهای روشنگر و گویا هستند؛ زیرا چنین بررسی از تعاملات متعدد به اندازهگیری (از نظر دامنه، گستره، وزن و هزینهی) قدرت عاریهای قطر کمک میکند و آن را در عمل نشان میدهد. با پذیرش قبایل بهعنوان بازیگران غیردولتی، فصل ۴ جذب وفاداری قبایلی را بهعنوان نمونه دیگری از قدرت عاریهای ارائه میدهد.
۴ – قدرت عاریهای کاربردی
قبیلهگرایی
مقدمه
اگرچه سیاست جذب وفاداران قبیلهای برای اهداف سیاسی توسط همه کشورهای شورای همکاری خلیجفارس استفاده شده، اما بهویژه از اوایل قرن بیستم توسط رهبری قطر استفاده شده است. این نمونهای از قدرت عاریهای کاربردی قطر است؛ ماهیت فراملیتی قبایل بهعنوان ابزاری قدرتمند در منطقه. بهطور عمده دو روش جذب اعمال شد: ارائه مزایای مالی و اجتماعی که عمدتا بهدلیل ثروت قطر امکانپذیر شد و افزایش مشروعیت و اهمیت خانواده آلثانی فراتر از جامعه قطر. اگرچه تلاشهای زیادی برای پیوند دادن تبار آلثانی با شخصیتهای مهم تاریخ عرب صورت گرفت، اما ظرفیت مالی قطر همچنان محور و دامنه اصلی استفاده از قدرت عاریهای بود. بنابراین قطر تلاش کرد تا بر کشورهای شورای همکاری خلیجفارس و منطقه وسیعتر خاورمیانه قدرت بگیرد و این فصل قدرت عاریهای قطر را در جذب قبایل از عربستان سعودی، بحرین، سوریه و عراق نشان میدهد. سپس این فصل هزینههایی را که قطر برای انجام این کار پرداخت کرده است (این سیاست یکی از دلایل بحران خلیجفارس در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۷ است) و خطرات چالش قبایل با رژیم را مشخص میکند. در نهایت، این فصل وزن قدرت عاریهای را که قطر توانست بهدست آورد، نشان میدهد؛ بهویژه تقویت وفاداری قبیلهای در خود قطر در جریان بحران خلیجفارس در سال۲۰۱۷ که کلید مقاومت رژیم در برابر خواستههای گروه چهار شد. علاوه بر این، قطر با موفقیتی متفاوت (و وزنی متفاوت) موفق شد در رقابت با مخالفان تاریخی مانند عربستان سعودی و بحرین، وفاداری قبایل را به عاریت بگیرد.«موفقیت متفاوت» بهدلیل واقعیتهای تاریخی منطقه.
دامنهقدرت عاریهای قطر
الف) ارائه مزایای مالی و اجتماعی
قطر از اوایل قرن بیستم وفاداری قبایل را بهویژه از کشورهای شورای همکاری خلیجفارس و بهطور گستردهتر در خاورمیانه جذب کرده است. همانطور که «علی الشاوی»، استاد دانشگاه قطر توضیح میدهد قطر به قبایل مسکن و مشاغل رایگان از جمله خدمت در ارتش ارائه میدهد. او توضیح میدهد که «دولت قطر خواهان جذب قبایل به قطر، جدا از کشورهای همسایهای مثل عربستان و امارات است.»