سرنوشت سیاست در قاره اروپا توسط چه کسانی تعیین میشود؟
این سه زن!
اروپا برای رویارویی با این مخاطرات، به یک رهبری منسجم در سطح اتحادیه اروپا نیازمند است. همچنین باید نیرویهای افراطی از کرسی قدرت دور نگه داشته شوند. اما شاید بتوان گفت موفقیت چنین دیدگاهی به انتخابها و تصمیمات سه زن وابسته است: رئیس کمیسیون اروپا اورسولا فوندرلاین، نخست وزیر ایتالیا جورجیا ملونی و مارین لوپن، پوپولیست شناختهشده فرانسوی. خانم فوندرلاین از سال۲۰۱۹ بازوی اجرایی اتحادیه اروپا را رهبری میکند و برای دور دوم نامزد شده است. او استحقاق آن را دارد که شانس دیگری برای ادامه سیاستهای خود به او داده شود. او بسیار موفق بوده و تحت هدایت او، واکنش یکپارچه و قوی اتحادیه اروپا به تجاوز نظامی روسیه به اوکراین و کمک به تعمیق یکپارچگی اروپا در یک زمان حیاتی اتفاق افتاده است.
او که یک محافظهکار آلمانی خونسرد است، در زمانی که روابط فرانسه و آلمان تیرهوتار بوده است، کمیسیون اروپا را در صدر تصمیمگیری قرار داده است. با توجه به تهدیدات، نیاز به رهبری قوی و متحد هیچگاه به این اندازه محسوس نبوده است. برای پیروزی در دور دوم انتخابات، او ابتدا به حمایت ۲۷رهبر ملی اتحادیه اروپا نیاز دارد. سپس او باید اکثریت پارلمان اروپا را کسب کند، انتخاباتی که در ۶ تا ۹ژوئن برگزار میشود و بیش از ۳۵۰میلیون شهروند در آن واجد شرایط رای دادن هستند. در تئوری، او از حمایت گروههای محافظهکار، لیبرال و سوسیالیست که نظام سیاسی را تشکیل میدهند، برخوردار خواهد بود. اما ازآنجاکه سیاست در اروپا بسیار گسسته و چندپاره شده است، پیشبینی میشود این سه گروه در مجموع تنها اکثریت ناچیزی از کرسیها را تصاحب کنند و برخی از اعضای آنها در پارلمان ممکن است مسیر متفاوتی را انتخاب کنند. خانم فوندرلاین به سختی توانست در اولین انتخابات در سال۲۰۱۹ توفیق یابد. اینبار تضمینی برای پیروزی قطعی نیست.
چنین شرایطی ما را به سمت خانم ملونی، نخست وزیر ایتالیا از سال۲۰۲۲ و رهبر حزب راستگرای برادران ایتالیا، سوق میدهد که از یک نیروی شورشی به یک سیاستمدار زبده و موفق برای اداره ایتالیا بدل شده است. انتظار میرود او در انتخابات اتحادیه اروپا عملکرد خوبی داشته باشد. با حمایت ایشان، خانم فوندرلاین میتواند شانس بیشتری برای کسب اکثریت پارلمانی برای دور دوم در جایگاه مقام ارشد اتحادیه اروپا داشته باشد. به همین دلیل او برای جلب حمایت ملونی تلاش میکند. او در ۲۳ مه گفت: «من خیلی خوب با جورجیا ملونی کارکردهام و کنار آمدهام.» اما این سخنان و ایده دستیابی به یک توافق با ملونی، لیبرالها و چهرههای حاکم، از جمله برخی در حزب حاکم سوسیال دموکرات آلمان و حزب امانوئل مکرون در فرانسه را خشمگین کرده است.
برای آنها خانم ملونی فراتر از غیرقابلقبول است. او با ویکتور اوربان، رهبر مجارستان و دیگر چهرههای ناخوشایند دوست میشود. او به تئوریهای توطئه ملیگرایان افراطی و نژادپرست اعتبار میدهد. او اتحادیه اروپا را به اتحاد جماهیر شوروی تشبیه کرده است. بهطور خلاصه، از نظر بسیاری، او دقیقا از آن نوع شخصیتهای راستگرا است که باید از فرآیند تصمیمگیری حذف شود. خانم ملونی مطمئنا سیاستها و ویژگیهایی دارد که شاید برای بسیاری ناخوشایند باشد. با این وجود، نفی همکاری با او بهعنوان یک اصل کوتهنظرانه است. پیشینه و سابقه سیاسی او سابقه یک آتشافروز سیاسی نیست. او با خانم فوندرلاین، در حوزه مسائلی مانند مهاجرت غیرقانونی همکاری داشته است. آن دو دیدارهای مشترکی از کشورهای شمال آفریقا داشتهاند و برای جلوگیری از هجوم مهاجران به اروپا، با خودکامگان معامله کردهاند. او برخلاف برخی از یارانش در جناح راست پوپولیست، از حامیان سرسخت اوکراین بوده است.
علاوه بر این، دستیابی به یک توافق با او میتواند مزیت مضاعف داشته باشد: تقسیم راست پوپولیست بین عناصر میانهروتر و افراطیتر آن. اینجاست که خانم لوپن وارد میشود. انتظار میرود حزب او نیز در انتخابات اروپا نتایج خوبی کسب کند. خانم لوپن سعی کرده خود را بهعنوان یک چهره اصلی معرفی کند؛ اما فریب نخورید. او یک سیاستمدار فتنهانگیز باسابقه طولانی بیگانههراسی و تملقگویی روسیه است. او میخواهد یک گروه بزرگ از ناسیونالیستها تشکیل دهد تا بتواند اروپا را به سمت راست بکشاند. برای انجام این کار، او میخواهد با خانم ملونی متحد شود. در عوض بهتر است خانم ملونی به سمت میانه هدایت شود. این اقدام طرحهای خانم لوپن را نقش برآب میکند و منجر به فروپاشی افراطیون راستگرا میشود. سلب قدرت از خانم لوپن همچنین ممکن است محبوبیت او در فرانسه را کاهش دهد.
پس از مشخص شدن نتایج انتخابات اروپا، چانهزنیها ممکن است ماهها طول بکشد و مهارت خانم فوندرلاین در یارگیری محک زده شود. مخاطرات بالا هستند. یک مسیر میتواند رهبری پایدار در سطح اتحادیه اروپا ارائه دهد و نشان دهد که چگونه میانهروها میتوانند هوشمندانه با راست پوپولیست دستوپنجه نرم کنند. مساله دیگر این نیست که آیا میتوان پوپولیستها را مهار کرد یا خیر، بلکه مساله چگونگی مواجهه با قدرتگیری آنها است.
مسیر جایگزین میتواند فاجعهبار باشد. سیاست اروپا چنان چندپاره و ازهم گسسته شده است که میتوان تصور کرد اکثریت پارلمانی برای خانم فوندرلاین یا هر نامزد دیگری برای ریاست کمیسیون بهدست نیاید. این امر در بدترین زمان جرقه یک بحران برای مشروعیت و جایگاه اتحادیه اروپا خواهد بود؛ زیرا اوکراین درگیر جنگ است و احتمال ریاستجمهوری ترامپ در آینده نزدیک وجود دارد. علاوه بر این، اگر خانم ملونی از همکاری با این نهاد منفعتی نبرد، ممکن است وسوسه شود که با لوپن شراکت کند. اگر میانهروها انتخابی اشتباه داشته باشند، میتوانند اتحادیه اروپا را بیثبات و به ایجاد چیزی که مدتها از آن هراس داشتند، کمک کنند؛ یک جنبش راست افراطی متحد و فرا قارهای.