نگاه دیگران-بخش دویستوبیستوپنجم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
برای این مراسم، که توسط پرزیدنت کلینتون در «چمن جنوبی» برگزار شد، درست مانند امضای توافقنامه اسلو، رابین و حسین درباره آنچه بهعنوان «اعلامیه واشنگتن» شناخته شد، مذاکره کردند. رابین بهقدری مصمم بود که این اظهارات را از پرز دور نگه دارد که این متن را تنها در دیدار با کلینتون و پادشاه در کاخ سفید ۱۰دقیقه قبل از برگزاری مراسم به او نشان دادند. پرز احساس تحقیر کرد؛ بهویژه پسازاینکه رابین نزد مطبوعات اسرائیل لاف زد که وزیر امور خارجهاش در مذاکرات شرکت نداشته است. پرز قبل از سوارشدن به هواپیما برای بازگشت به اسرائیل، به یک روزنامهنگار اسرائیلی گفت: «من دیگر اجازه نمیدهم که او به حیثیت و اعتبار من ضربه بزند.»
تابستان۱۹۷۴ احتمالا آخرین لحظهای بود که ممکن بود گزینه اردنی دنبال شود. تمام این صحبتهای روشنبین کیسینجر و رفاعی در حالی انجام میشد که نیکسون در حال تصمیمگیری درباره سرنوشت ریاست جمهوری خود بود. بلافاصله پس از دومین دیدارش با رفاعی در ۷اوت، کیسینجر به دفتر بیضیشکل احضار شد؛ جایی که در یک برخورد احساسی، نیکسون او را از تصمیم خود برای استعفا مطلع کرد. نیکسون از کیسینجر خواست تا برای کمک به جرالد فورد که رئیسجمهور جدید خواهد بود، برای اطمینان از تداوم سیاست خارجی، همچنان بماند. آن شب، شبی بود که نیکسون با کیسینجر به دعا پرداخت. در این شرایط دشوار، برای کیسینجر یک شاهکار فوقالعاده تقسیمبندی لازم بود تا بتواند گزینههای دیپلماتیک را بهطور منسجم با طرفهای خاورمیانهای خود به بحث بگذارد. در آن لحظه جای تعجب نخواهد بود که او انرژی یا تمرکز کافی برای متعهد شدن به ابتکار عمل با اردن را نداشت. بااینحال، برای یک لحظه روشن، رفاعی و کیسینجر به خود جرات داده بودند که رویای توافقنامه جدایی اسرائیل-اردن را ببینند.
سهشنبه، ۱۳اوت۱۹۷۴، واشنگتن دیسی . یک هفته بعد، وزیر امور خارجه مصر، اسماعیل فهمی به شهر آمد و این ایده را که مصر به اردن نیاز دارد، مورد تمسخر قرار داد. فهمی پذیرفت که سادات به حسین گفته که از مذاکره او برای جدایی کرانه باختری، ایجاد پایگاههای نظامی در آنجا و واردکردن سازمان ملل به این روند حمایت خواهد کرد. اما به گفته فهمی، سادات ابتدا درباره اردن به توافق نرسید. سادات خواهان جدایی دیگری از سینا قبل از اکتبر بود. فهمی به کیسینجر گفت: «باور کن، او نمیتواند صبر کند.» فهمی سپس پرسید که کیسینجر از آلون چه شنیده است.
کیسینجر در پاسخ گفت: «آنها اول مصر را ترجیح میدهند» که تصویر دقیقی از موضع آلون نبود. اما این توصیف منصفانهای از موقعیت رابین و ترجیح کیسینجر بود. فهمی اولین مقام خاورمیانهای بود که با رئیسجمهور جدید دیدار کرد. فورد از کیسینجر خواسته بود که همچنان بماند و ترتیبی داده بود که کیسینجر بهصورت روزانه وی [فورد] را در جریان آخرین اخبار و اطلاعات قرار دهد. فورد، یک تازهکار در امور بینالملل، کاملا به کیسینجر وابسته بود؛ اما خیلی کارها بود که کیسینجر میتوانست انجام دهد. فهمی در خاطرات خود جلساتی را با فورد توصیف میکند که در آن کیسینجر تقریبا تمام صحبتها را به نام رئیسجمهور انجام میداد و فورد بهسادگی سرش را تکان میداد.
برای کیسینجر، فُرجه در برابر چالشهای مدیریت شخصیت پیچیده نیکسون و مانور برای نفوذ در جناح غربی یهودیستیزِ آلوده به تندروی، واقعا خوشایند بود. احساس امنیت جدید کیسینجر با انتصاب «نلسون راکفلر»، حامی و دوست خوب وی [کیسینجر]، بهعنوان معاون رئیسجمهور تقویت شد. بااینحال، همه اینها نمیتواند جایگزین این واقعیت شود که اقتدار عالی دفتر بیضیشکل بهشدت با مرگ نیکسون تضعیف شده بود. کیسینجر معتقد بود که این امر ناگزیر بر توانایی او برای تاثیرگذاری بر روند رویدادهای بینالمللی تاثیر میگذارد. ۶ماه بعد، در یک لحظه صراحت آمیز، کیسینجر به اسرائیلیها گفت که روزهایی که او و نیکسون میتوانستند به «شهرت بیرحمی، قاطعیت، سرعت حرکت و کمی غیرمنطقی بودن» تکیه کنند، گذشته است.
کیسینجر در یک جلسه توجیهی مقدماتی در ۱۳اوت برای دیدار با فهمی، نقشهای را به فورد نشان داد تا پیشنهاد اردن برای عقبنشینی ۱۰کیلومتری در دو سوی رود اردن را نشان دهد. کیسینجر توضیح داد: «اردن میگوید که مصر موافقت کرده که اردن باید اول برود؛ اما فهمی میگوید مصر باید در مرحله بعدی باشد. درحالیکه من پادشاه را دوست دارم، مصر مهمتر است.» او سپس مفهوم خود را از جدایی دیگر سینا که «مصر را از جنگ خارج میکند» توضیح داد. «آنوقت میتوانیم با اردن معامله کنیم و آنوقت فقط سوریه باقی میماند.»
این یک نوع توالی ساده و منطقی بود که یک رئیسجمهور جدید بهراحتی میتوانست از آن استقبال کند. خواندن متن این گفتوگو مرا به یاد لحظهای انداخت که برای اولین بار به رئیسجمهور کلینتون اطلاع دادم و توضیح دادم که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، انتخاب رابین برای ماموریت صلح -و همه همسایگان اسرائیل در حال مذاکره مستقیم با آن هستند- باعث میشود او بتواند با سوریه، فلسطین و اردن به صلح دست یابد و به درگیری اعراب و اسرائیل پایان دهد. کلینتون سرش را از ناهاری که میخورد بلند کرد و گفت: «میخواهم همین کار را انجام دهم.» ما توصیه کردیم که او ابتدا بر سوریه تمرکز کند، بهجای تلاش برای معامله با فلسطینیها که پیچیدهتر و ارزش استراتژیک کمتری داشت. کلینتون این ایده را پذیرفت. فورد واکنش مشابهی داشت: او در موقعیتی نبود که بتواند وزیر امور خارجه خود را به چالش بکشد. بنابراین ابتدا با مصر همراه شد. در ملاقات با کیسینجر روز بعد، فهمی به دنبال قفل شدن در این رویکرد بود. وی گفت: «[اسرائیلیها] باید بدانند که اگر مصر عقبنشینی بیشتری نداشته باشد، حمایت از هرگونه جدایی اردن غیرممکن است.»
کیسینجر گفت که وی بهتازگی به فورد گفته است: «اگر مجبور باشیم بین اردن و مصر یکی را انتخاب کنیم، بدون هیچ پرسشی معلوم است که کدام را انتخاب خواهیم کرد.» او گفت که رئیسجمهور روز بعد وقتی فهمی را ملاقات کند این را خواهد گفت. کیسینجر گفت: «سادات مردی است که ما در خاورمیانه روی او حساب میکنیم.»