عملیات ۷ اکتبر، دولت بایدن را هم غافلگیر کرد
بازدارندگی آمریکا در وضعیت ابهام
در همین چارچوب وزیر امور خارجه آمریکا روز سهشنبه در نشست شورای امنیت سازمان ملل گفت: هرگونه درگیری در مقیاس وسیع عواقب جدی بر منطقه و جهان خواهد داشت. «آنتونی بلینکن» همچنین تصریح کرد که واشنگتن خواهان رویارویی با ایران نیست و من به ایران میگویم که جبهه جدیدی را در درگیریهای جاری در منطقه باز نکند. وی در عین حال تاکید کرد که اگر ایران و نیروهای نیابتیاش آمریکا را هدف قرار دهند، از منافع خود دفاع خواهیم کرد.
ادعای بلینکن مرتبط با افزایش حملات علیه نیروها و تجهیزات و تاسیسات آمریکا در منطقه خاورمیانه است که پس از شروع جنگ حماس و اسرائیل تشدید شده است. روزنامه واشنگتنپست در این خصوص گزارش داد که دستکم ۲۴ نفر از نظامیان آمریکا در پایگاههای این کشور در عراق و سوریه بر اثر حملات پهپادی و راکتی یک هفته اخیر زخمی شدهاند. وزارت دفاع آمریکا مدعی شده در فاصله ۱۷ تا ۲۴ اکتبر ۱۳ حمله راکتی و پهپادی پایگاههای آمریکایی در عراق و سوریه را هدف قرار دادهاند. مقامهای ارتش آمریکا به واشنگتنپست گفتهاند بزرگترین حمله در تاریخ ۱۸ اکتبر رخ داد که در جریان آن ۲۰ سرباز در حملات پهپادی به منطقه «التنف» در جنوب شرق سوریه دچار «جراحتهای جزئی» شدند.
این اظهارات و ادعاهای مقامات آمریکا برای مرتبط کردن وضعیت جدید شکل گرفته به جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد که واشنگتن همچنان روندهای موجود را مرتبط با نقش منطقهای ایران در تقویت گروههای نیابتی میداند. در واکنش به این مدعا، سفیر ایران در سازمان ملل گفت: ایران قاطعانه این اتهامات بیاساس را رد میکند. تعهد ما به صلح و ثبات منطقهای تزلزلناپذیر است. حمایت بیچونوچرای ایالات متحده از اشغال و تجاوز، آمریکا را به بخش بزرگی از معضلات تبدیل کرده است. ایران با جامعه بینالمللی در تایید درخواست برای آتشبس فوری و توقف تجاوزات نظامی بیامان رژیم اسرائیل و نیز ضرورت توقف آوارگی اجباری بیش از یک میلیون نفر از غزه همسو است.
ارزیابی مجدد؟
در تبیین این وضعیت باید گفت که سیاست اولیه ایالاتمتحده در ارتباط با بازدارندگی مبتنی بر این راهبرد بود که رقبا و دشمنان را از تهاجم احتمالی باز دارد. راهبردی که با عملیات طوفان الاقصی دچار خدشه شده است و به نظر میرسد آمریکاییها را به این نتیجه سوق داده که باید همزمان به مولفه چالشهای نوظهور ناشی از پویاییهای تحولات در سطح منطقه خاورمیانه توجه جدیتری را مبذول دارند.
ناکارآمدی سیاست خارجی آمریکا در بحث بازدارندگی بهویژه از سوی افرادی مانند برت مگ کورک که معمار این سیاست از مدتها قبل از ورود به دولت بایدن بود، بر این فرضیه استوار بود که طرف معادله دولتها هستند و اگر ایالاتمتحده؛ ایران، چین و روسیه را جزو اولویتهای خود قرار دهد، میتواند تا حد زیادی نگرانیها را برطرف کند. اما این سادهسازی مسائل و عدمتوجه به نقش بازیگران و گروههای غیردولتی با منافع محلی در خاورمیانه با بازی مبتنی بر استراتژیهای نامتقارن و پارتیزانی، نادیده انگاری و غفلت بزرگی بود که منجر به ناکامی اخیر شده است.
در واقع حمله حماس نشاندهنده این واقعیت است که بازدارندگی اسرائیل در واردآوردن ضربه اول ناموفق بوده و در عین حال در موقعیتهای عملیاتی تاکتیکی هم عمل نکرده است. مضاف بر اینکه نیروهای مقاومت ابتکار حمله را در دست داشته و پایگاههای آمریکا را مورد هدف قرار دادهاند. به همین دلیل است که ۷ اکتبر استراتژی کلان آمریکا را دچار غافلگیری کرد و محتملا آن را مجددا مورد بازبینی قرار خواهد داد.
بنابراین این فرآیند نشان میدهد که بازدارندگی موثر عمل نمیکند. از این رو محتمل است که واشنگتن برای تقویت این مسیر، بازدارندگی در مقابل ایران را مورد بازبینی قرار دهد تا بتواند با تقویت نیروها در پیشگیری از ضربه دوم موفق عمل کند. پیشگیری از ضربه دوم هم مرتبط با عدمورود نیروی سوم یا حمله مستقیم به منافع آمریکا در منطقه است. با این وجود این موقعیت نشان میدهد که آمریکا و دولت بایدن در مناسبات منطقهای خاورمیانه چقدر آسیبپذیرند و در عین حال تا چه حد دست به عصا عمل میکنند. به خصوص که تجربه جنگهای پرهزینه افغانستان و عراق در سالهای اولیه قرن بیست و یکم، خاورمیانه هراسی گستردهای را نزد نخبگان، تصمیمگیرندگان و به خصوص افکار عمومی این کشور نهادینه کرده است.
نظرسنجیهای اخیر بیانگر این واقعیت است که افکار عمومی نه تنها مخالف ارسال سلاح و تجهیزات جدید به منطقه برای ایجاد بازدارندگی هستند، بلکه اساسا با هرگونه اقدام نظامی از جمله جنگ و حضور مستقیم ایالات متحده در آن به شدت مخالفاند. حتی در ادبیات آمریکاییها میتوان این خط را دنبال کرد که بایدن در حال تبدیل شدن به کارتر دوم است که در آن برهه زمانی به دلیل مساله گروگانهای آمریکایی، از پیروزی در انتخابات دور دوم بازماند.
از زاویه بازتاب این نگاه در سیاست خارجی آمریکاست که مقامات دولت بایدن بسیار نگران مواجهه با ایران هستند. چون مواجهه با ایران منجر به تصاعد بحران خواهد شد. کمترین وضعیت متصور یک رویارویی منطقهای است. اما خروج ایران از ان پی تی و عبور از نقطه گریز هستهای میتواند دیگر وضعیتهای متصور برای این روند باشد. از سوی دیگر برد موشکها و مدل پهپادهای انفجاری به کار گرفته شده از سوی گروههای مقاومت به مقصد جنوب اسرائیل نیز نشان میدهد که برخی از این نیروها در سطح منطقه به تجهیزات و قابلیتهایی مجهزند که میتواند برای آمریکاییها خطرناک باشد و پایگاههای آمریکا را در منطقه مورد هدف قرار دهد و ابعاد مساله را پیچیدهتر کند. این مساله به خصوص میتواند درخصوص حزب الله لبنان فراتر از تصور آمریکا و اسرائیل باشد. بنابراین آمریکا به موازات ارسال ادوات نظامی جدید به منطقه، همزمان اولویت خود را پیش بردن دیپلماسی پشت پرده به خصوص از سوی متحدان عرب خود از جمله عربستان و قطر قرار داده است که وضعیت بغرنج کنونی را از این مرحله خارج و فضا را برای مذاکره بر سر تبادل اسرا و زندانیان فراهم کند. دغدغهای که البته هر کدام از این بازیگران به دلیل ملاحظات و منافع خود نیز در دستور کار دارند که در شرایط کنونی با اولویت آمریکا تلاقی پیدا کرده است.
رونمایی از این دو تاکتیک ارسال نیروها و ادوات جدید به منطقه و همزمان اولویت بخشی به دیپلماسی نشان میدهد که آمریکا با اینکه نمیخواهد درگیر یک جنگ ناخواسته در منطقه در سال انتخابات ریاست جمهوری شود، اما این پیام نیز در حال مخابره شدن است که نباید از وضعیت موجود ادراک به ضعف کرد. اعلان تعداد زخمیهای نیروهای آمریکایی بعد از یک هفته از سوی پنتاگون نشاندهنده این سیگنال است که واشنگتن جدیتر از روزهای قبل است.