تاریخ شفاهی (۲۹۵)
ایران فرشته نجات شرکت آمریکایی
سالوادور آلنده کودتا کرده و رئیس دولت شده و بزرگترین معدن مس دنیا که در شیلی بود و توسط شرکت آمریکایی آنا کاندا اداره میشد ملی شده و تمام آمریکاییان را اخراج کردند. این نور امیدی بود. شاید این شرکت اخراج شده از شیلی که بزرگترین شرکت استخراجکننده مس دنیاست من را نجات دهد. بلافاصله بلیت خریدم و فردای آن روز به آمریکا حرکت کردم و در آریزونا به دفتر مدیرعامل آناکاندا رفتم. منشی مدیرعامل آناکاندا گفت شما باید وقت بگیرید بعد بیایید چون این روزها مدیرعامل بسیار گرفتار است. گفتم من از ایران آمدهام و همین الان باید او را ببینم و فردا به کشورم برگردم. گفت نمیشود.
گفتم شما بروید و به مدیرعامل بگویید یکی از ایران آمده و میگوید فرشته نجات شما هستم. بالاخره آنقدر پافشاری کردم که او رفت و مدیرعامل فوری من را پذیرفت. مدیرعامل شرکت آنا کاندا گفت منشی من میگوید که شما فرشته نجات هستید. گفتم بله میدانم که آلنده تمام کارکنان شما را که در شیلی بودند اخراج کرده و بزرگترین معدن مس دنیا را هم از دست شما گرفته و ملی کرده است. ما هم روزی شرکت نفت ایران و انگلیس را ملی کردیم و تمام انگلیسیها را اخراج کردیم. من گرفتاری شما را میدانم و اکنون باید تمام کارکنان اخراجی را بازخرید کنید و این مبلغ زیادی پول لازم دارد. من آمدهام شما را نجات دهم. با تعجب گفت چگونه میخواهید مرا نجات دهید؟