کارشناسان از پیامدهای سفر چین برای ایران میگویند
چرا کیک چینی به تهران نرسید؟
سفر سه روزه شی جین پینگ، رئیسجمهور چین به عربستان سعودی که از روز چهارشنبه شروع شد نقطه عطفی در منطقه خاورمیانه و روابط خارجی عربستان با یک قدرت بزرگ دیگر به جز آمریکا به شمار میرود. با نگاهی به تاریخ نه چندان دور درمییابیم که از دوره بعد از جنگ سرد تقریبا تمامی کشورها با آمریکا روابط ویژه داشتند؛ حتی در حوزه شورای همکاری خلیج فارس نیز در دوره بعد از جنگ جهانی دوم قدرت فائقه از آنِ آمریکا بود و از این رو روابط ویژه بین واشنگتن و کشورهای عربی وجود داشت.
اما این روابط بعد از روی کار آمدن باراک اوباما دچار اختلالهایی شد و این سوال بین سیاستمداران آمریکایی مطرح شد که «چرا در خاورمیانه بمانیم؟» این سوال از نوع استفهام انکاری و پاسخش در خودش نهفته بود. درواقع آنها میدانستند چرا نباید در خاورمیانه بمانند؛ زیرا آمریکا دیگر مانند قبل به نفت و انرژی این منطقه نیاز نداشت و به علاوه حضور در این منطقه و برخی دخالتهای نظامی، هزینههای سنگینی برای آمریکا رقم زده بود. از این رو از دوره ریاست جمهوری باراک اوباما روابط واشنگتن و پایتختهای عربی سمت و سوی دیگری به خود گرفت و به نوعی به سردی گرایید و دیگر خبری از روابط ویژه و تاریخی کشورهای عربی با آمریکا نبود. فرود در روابط واشنگتن و پایتختهای عربی در دوره دونالد ترامپ هم ادامه پیدا کرد و جو بایدن هم همان خط اوباما را در پیش گرفت.
استراتژی جدید آمریکا در قبال اعراب باعث شد که آنها نیز به دنبال شریک و متحد جدیدی باشند. اعراب و در راس آنها عربستان سعودی، بازیگری را میخواهند که هم نگرانیهای آنها را رفع کند و هم در بحثهای اقتصادی بتوانند قراردادهای بزرگی امضا کنند. چین به خوبی توانست خلأ آمریکا را پر کند. سفر شی جین پینگ به عربستان هم از این حیث بسیار مهم است و هم از این حیث که وی در این سفر در سه دیدار و نشست شرکت کرد؛ نشست سران عربستان و چین، نشست سران عربی و چین، نشست شورای همکاری خلیجفارس و چین. از منظر دیگر ایران بهویژه در دوره ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی، استراتژی نگاه به شرق را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده است.
با این وجود اخیرا خبرهایی منتشر شد که همکاری ۲۵ ساله تهران و پکن تاکنون هیچ عایدی برای کشور نداشته است و سخنگوی دستگاه وزارت خارجه نیز علت آن را تحریمها علیه ایران عنوان کرد. اکنون در حالی که روز بهروز بر شدت تحریمها علیه ایران افزوده میشود و فاصله ایران و غرب نیز در حال گسترش است، تهران چطور میخواهد منافع خود را در میانه این بازی تامین کند؟ همچنین این نوع روابط چین با کشورهای عربی چه پیامدهایی برای ایران خواهد داشت و روابط تهران و پکن به چه سمتی خواهد رفت؟
همکاری محدود با تهران
محمدجواد قهرمانی، پژوهشگر مسائل چین در پاسخ به روزنامه «دنیایاقتصاد» این سفر و پیامدهای آن برای ایران را در سه سطح دوجانبه، منطقهای و بینالمللی مورد ارزیابی قرار داد. به گفته قهرمانی، در سطح روابط دوجانبه، با توجه به محدودیتهای موجود از جمله محدودیتهای ناشی از تحریمها، چین روابطش با ایران را در سطح مشخص تعریف میکند. یعنی در سطح روابط دوجانبه با ایران محدودیتهایی وجود دارد که باعث میشود پکن نتواند روابطش را در حوزههای مختلف تجاری، امنیتی و نظامی و... با تهران ارتقا دهد و به همین دلیل از موقعیتی مانند عربستان چشمپوشی نخواهد کرد. این پژوهشگر درباره سطح منطقهای توضیح داد: «سفر اخیر شی جین پینگ به عربستان در سطح منطقهای پایبندی جدی چین به اصل روابط برابر با همه قطبهای قدرت را نشان میدهد و در عین حال چینیها ضمن تاکید بر حفظ ثبات در منطقه تلاش میکنند ردپای خود را نیز از طریق تقویت روابط با عربستان و سایر قطبهای قدرت محکم کنند. این رویکرد باعث میشود که چینیها نیز انتقاداتی به سیاستها و رفتارهای ایران در منطقه داشته باشند.»
ایران اولویت چین نیست
در ادامه قهرمانی با بیان اینکه این به آن معناست که چین ایران را به عنوان یک اولویت برای خود تعریف نمیکند و در عین حال خواستههایش در عمل با خواستههایی که آمریکا از ایران در منطقه دارد تفاوتی نمیکند، گفت: «در حال حاضر پکن نیز در تعریف سیاستش در قبال تهران، به شرایط داخلی ایران توجه دارد.»پژوهشگر مسائل چین درباره پیامدها در روابط تهران و پکن تاکید کرد: «در سطح دوجانبه هرچقدر روابط چین با عربستان تقویت شود، ریاض به یک تامینکننده مطمئن انرژی برای چین تبدیل میشود که بر نیازمندی چین به ایران تاثیر منفی میگذارد. همچنین شرکتهای چینی که میخواهند در نقاط و کشورهای دیگر سرمایهگذاری کنند با توجه به اینکه کشورهایی مانند عربستان با تحریمهای بینالمللی مواجه نیستند با اطمینان خاطر بیشتری در آن کشورها حضور پیدا میکنند.»
قهرمانی توضیح داد: «سفر اخیر شی جین پینگ در سطح بینالمللی نشان میدهد که چین از یک طرف خواهان حفظ وضع موجود بهویژه حفظ برخی رژیمهای بینالمللی مثل رژیم منع گسترش است و از طرف دیگر بیانگر آن است که پکن به تدریج میخواهد نفوذ خود را در سایر مناطق از جمله از طریق بسط روابط با شرکا و متحدان آمریکا افزایش دهد.» این کارشناس افزود: «این موضوع سبب میشود که متحدان و شرکای آمریکا ملاحظات چین را در سیاست خارجیشان مدنظر قرار دهند. همچنانکه مشاهده کردیم عربستانیها برخلاف خواسته آمریکا تولید نفتشان را افزایش ندادند و با علم به مخالفتهای جدی آمریکا، در حال افزایش روابط خود با شرق با محوریت چین هستند.» به گفته قهرمانی، در سطح بینالمللی نیز درست است که چین نسبت به وضع موجود در نظام بینالملل نگرش تجدیدنظرطلبانه دارد اما این تجدیدنظرطلبی درون سیستمی و مربوط به برخی مسائل است یعنی درست برخلاف تهران که میخواهد در کل نظام بینالملل تجدیدنظر شود.
وی تاکید کرد: «این به آن معناست که پکن میخواهد به قواعد و هنجارهایی که در نظام بینالملل وجود دارد پایبند باشد و هر کجا احساس کند جمهوری اسلامی ایران از این قواعد و هنجارها تخطی میکند آنها نیز با غرب یا کشورهای منطقهای همراهی خواهند کرد.» در نهایت پژوهشگر مسائل چین درباره بیانیه مشترک عربستان و چین در خصوص ضرورت پایبندی ایران به تعهداتش با آژانس بینالمللی انرژی اتمی توضیح داد: «چینیها الان کاری کردهاند که تا الان بیشتر غرب انجام میداد و آن هم دخیل دانستن عربستان یا وارد کردن عینی و مشخص عربستان در موضوع هستهای ایران است. یعنی چینیها در پرونده هستهای ایران نقشی جدید و برجسته را برای عربستان تعریف کردهاند که این یک دستاورد مهم برای ریاض محسوب میشود.» قهرمانی در خصوص آینده روابط تهران و پکن نیز گفت: «این مسائل بیانگر آن است که همچنان محدودیتهای جدی بر سر راه توسعه روابط تهران و پکن وجود خواهد داشت و به نظر میرسد تا زمانی که تعامل ایران با نظام بینالملل به وضعیت نرمال نرسد انتظار گسترش روابط در قالب سند همکاری ۲۵ ساله بین دو کشور که بیشتر بعد اقتصادی و تجاری دارد، خیلی صحیح نیست.»