ناگفته‌ها از دیدار هاشمی و گورباچف

جناب نوبری، در زمان سفارت‌‌‌‌‌‌تان، مهم‌ترین پیام‌‌‌‌‌‌های دیپلماتیک و سیاسی که بین تهران و مسکو منتقل کردید چه بود؟

در آن زمان در زمینه جنگ ایران و عراق مرتب بین ایران و مسکو پیام رد و بدل می‌شد و من ماموریتم را با مذاکرات با شخص آقای گرومیکو آغاز کردم. آندری گرومیکو در آن زمان رئیس‌‌‌‌‌‌جمهور بود و ذکر این خاطره هم خالی از لطف نیست که یک سفیر توانست با یک رئیس‌‌‌‌‌‌جمهور نزدیک به دو ساعت مذاکره کند. این مذاکرات دو ساعته بنده در بدو ماموریت با گرومیکو یکی مربوط به جنگ ایران و عراق و دیگری مربوط به افغانستان بود. همچنین در پایان جنگ ایران و عراق و تدوین قطعنامه ۵۹۸ پیام‌‌‌‌‌‌هایی بین ایران و شوروی رد و بدل شد.

مهم‌ترین محورهای دیدار ۱۹۸۹ آقای هاشمی با گورباچف چه مواردی بود؟

در سفر سال‌۱۹۸۹ مرحوم هاشمی‌رفسنجانی به شوروی مهم‌ترین موضوعی که بین دو طرف ردوبدل شد این بود که ما در زمینه افغانستان، مواضع‌‌‌‌‌‌مان را به گونه‌‌‌‌‌‌ای تنظیم کنیم که منجر به خروج هرچه سریع‌تر نیروهای ارتش‌سرخ از این کشور شود، یعنی اگر در آن زمان ایران همکاری نمی‌کرد شاید شوروی هم مانند آمریکا مجبور می‌شد در شرایطی که دیدیم افغانستان را ترک کند. همچنین در دیدار خصوصی آقای هاشمی با گورباچف توافق شد که روابط استراتژیک بین تهران و مسکو برقرار شود و این روابط استراتژیک در همان دیدار بنیان‌گذاری شد. در پی این توافق، عالی‌‌‌‌‌‌ترین و بیشترین تسلیحات استراتژیکی شوروی اعم از هواپیماهای جنگی سوخو و میگ، زیردریایی‌‌‌‌‌‌، موشک و تانک در اختیار ایران قرار گرفت. در این جلسه سری، گورباچف یک برگه سفید که معروف است به چک سفیدامضا‌‌‌‌‌‌ آورد و گفت بالای این برگه سفید اما زیر آن ۱۲ امضای اعضای دفتر سیاسی شوروی است. وی خطاب به مرحوم هاشمی گفت؛ شما هر تسلیحاتی بخواهید و بنویسید، ‌ما در اختیار شما قرار خواهیم داد، در مقابل هم از ایران خواستند به شوروی کمک کند تا از افغانستان نیروهایش را خارج کند. تا به امروز نیز مهم‌ترین و بالاترین تامین تسلیحاتی از بعد از انقلاب برای کشورمان همان معامله بود.

در این سفر همچنین سندی با عنوان سند مودت هم بین دو کشور امضا شد و بر اساس تجارب تاریخی قشون‌‌‌‌‌‌کشی روس‌‌‌‌‌‌ها به ایران، بندی در آن گنجانده شد مبنی‌بر اینکه هر اختلافی بین دو کشور ایجاد شود باید از راه‌‌‌‌‌‌های مسالمت‌‌‌‌‌‌آمیز و مذاکره حل و فصل شود و از هر نوع لشکرکشی پرهیز شود. این نکته هم قابل ذکر است که آقای هاشمی رئیس‌مجلس و آقای گورباچف رئیس‌‌‌‌‌‌جمهور و رهبر شوروی بود و در واقع نفر اول یک کشور در مقابل نفر سوم کشور ما به لحاظ رسمی، قرار گرفته بود.

جناب نوبری شما به‌عنوان شخصی که در جلسه بین آقای هاشمی و گورباچف حضور داشتید و همچنین سابقه حضورتان در شوروی، مساله خاصی در نظرتان هست که تاکنون رسانه‌ای نشده باشد و بخواهید به آن اشاره کنید؟

بعد از سفر آقای رفسنجانی به شوروی، تیم ایرانی متوجه شد که یکی از مهم‌ترین اقلامی که برای ایران جنبه استراتژیک داشت، در آن سفر ابتیاع نشده بود و آن ضدهوایی S۲۰۰ بود؛ این در حالی است که با توجه به تحرکات آمریکایی‌‌‌‌‌‌ها در خلیج‌‌‌‌‌‌فارس، ایران به‌شدت به این سیستم موشک ضدهوایی پیشرفته آن زمان نیاز داشت.

لذا آقای رفسنجانی که در آن مقطع رئیس‌‌‌‌‌‌جمهور شده بودند، بنده را به دفترشان خواستند و این موضوع را مطرح کردند، چراکه پوشش هوایی کشور در آن زمان با توجه به حضور آمریکا در خلیج‌فارس و اقداماتش علیه ایران بسیار مهم بود، بنابراین آقای رفسنجانی به بنده گفتند من پیامی برای شخص گورباچف می‌‌‌‌‌‌نویسم و این مساله را مطرح می‌‌‌‌‌‌کنم که هرچه زودتر به ما S۲۰۰ تحویل دهند. از آنجایی که ‌ماه سپتامبر بود و رهبران و مسوولان شوروی نیز مانند رهبران غرب در این‌ماه به مرخصی رفته بودند، رهبران شوروی نیز برای استراحت به کاخ‌‌‌‌‌‌هایشان در بندر سوچی سفر کرده بودند. من این موضوع را به آقای هاشمی گفتم که اکنون اغلب رهبران شوروی در بندر سوچی در حال تفریح هستند ولی ایشان گفتند که این مساله خیلی فوری است و باید انجام شود. در نتیجه آقای هاشمی‌رفسنجانی، چون دریافتند که فقط مقامات رده پایین در مسکو بودند، به من گفتند که با هواپیمای اختصاصی به بندر سوچی بروم و پیام را به آقای گورباچف بدهم.

من به آقای هاشمی گفتم که این اشخاص رفته‌‌‌‌‌‌اند سوچی در کنار دریای سیاه تفریح کنند تا کار نکنند و الان از آمریکا هم پیام باشد نمی‌‌‌‌‌‌پذیرند، اما ایشان گفتند که باید بروی و این مساله را با آنها مطرح کنی چون این نیاز فوری ایران است. بعد از تنظیم متن پیام، من به‌صورت تک‌سرنشین در هواپیمای اختصاصی عازم بندر سوچی شدم و سریع به کمپ آقای گورباچف و شواردنادزه رفتم. هوا هم به‌شدت‌گرم و شرجی بود و دوستان با لباس لب آب و بنده با کت و شلوار!

خلاصه آقای شواردنادزه، وزیرخارجه وقت آمد پیش من و گفت من مامور هستم پیام شما را ببرم برای آقای گورباچف که لب آب هستند. من هم گفتم که به یک شرط این پیام را می‌‌‌‌‌‌دهم که همین الان پیام را برای ایشان که در حال آبتنی در دریا هستند بخوانی، جواب را بگیری و برای من بیاوری. شاید کمتر از یک ساعت من منتظر ماندم و شواردنادزه بازگشت و گفت خبر خوشی دارم و آقای گورباچف گفتند سلام من را به آقای هاشمی برسانید و بگویید که از همین‌جا دستور می‌دهیم که سامانه S۲۰۰ را به شما تحویل دهند. من غروب همان روز به تهران بازگشتم و با آقای هاشمی تماس گرفتم و این خبر را به ایشان دادم که بسیار خوشحال شدند. بعد هم گفتند یک خبر کلی تنظیم کن به رسانه‌‌‌‌‌‌ها بدهیم تا آمریکایی‌‌‌‌‌‌ها متوجه شوند که ما برای روس‌‌‌‌‌‌ها یک پیام مهم داشتیم و جواب مثبت هم گرفتیم تا بعد چارچوب کلی آن را رسانه‌‌‌‌‌‌ای کنیم.

مهم‌ترین محورهای نامه حضرت امام‌(ره) به گورباچف چه بود؟

حضرت امام‌(ره) قبل از فروپاشی شوروی متوجه اوضاع شدند و به گورباچف هشدار دادند که مبادا در باغ سبز غرب، تو را فریب دهد. مشکل شما در خارج حل نمی‌شود، بلکه مساله اصلی شما در داخل است، اما متاسفانه رهبر شوروی به این پیام توجهی نکرد و همین مساله باعث فروپاشی شوروی شد.

ایران چه نگاهی به اصلاحات در دوره گورباچف و تنش‌زدایی با غرب داشت؟

نه تنها ایران بلکه کل دنیا نسبت به اقدامات، اصلاحات و تنش‌‌‌‌‌‌زدایی گورباچف با غرب این‌گونه فکر می‌کردند که وی می‌خواهد با یک‌سری اصلاحات، نظام کمونیسم را نجات دهد، زیرا در آن زمان نظام کمونیسم به سمت فروپاشی حرکت می‌‌‌‌‌‌کرد و نوعی عقب‌‌‌‌‌‌ماندگی مفرط در بین مردم و اقتصاد این کشور ایجاد شده بود.

 به‌نظر شما به‌عنوان آخرین سفیر ایران در اتحاد جماهیر شوروی نیز گورباچف همین اهداف را دنبال می‌‌‌‌‌‌کرد؟

من با ارزیابی‌‌‌‌‌‌هایی که از شخص گورباچف دارم می‌‌‌‌‌‌گویم هدف اصلی وی از اصلاحات نجات کشور بود و نه صرفا نجات نظام کمونیستی، اما وی در نجات کشور دچار غفلت شد و بیش از اندازه به غرب و آمریکا اعتماد کرد و به اصلاح ساختاری داخلی آنچنان‌که باید توجه نکرد. البته نظر کل سفارت همین بود که گورباچف یک فرد ملی است که از عقب‌‌‌‌‌‌ماندگی کشورش احساس ناراحتی می‌کند.

فروپاشی شوروی به‌عنوان یک واقعه تاریخی مهم چه درس‌‌‌‌‌‌هایی‌‌‌‌‌‌ می‌تواند برای کشور ما و همچنین سیاستمداران ایرانی داشته باشد؟

درس‌‌‌‌‌‌هایی که داستان گورباچف و فروپاشی شوروی برای ایران دارد دو درس مهم است که متاسفانه دو جناح کشور هر کدام‌یکی از این درس‌‌‌‌‌‌ها را نادیده می‌گیرند. نخستین درس این است که در حکومت‌داری مبادا به دلیل توجه بیش از حد به خارج از داخل غفلت کنیم که در این‌صورت ممکن است اردوگاه مرکزی‌‌‌‌‌‌مان را از دست بدهیم. درس دوم هم اینکه برای حل مشکلات کشور صرفا نباید به تنش‌‌‌‌‌‌زدایی با خارج و اعتماد به برقراری روابط با خارج تکیه کرد، زیرا اتکا و اعتماد به هر کشور خارجی؛ چه غرب و چه شرق به کشور ضربه خواهد زد.

در نهایت از نگاه شما مهم‌ترین عواملی که باعث فروپاشی شوروی شد چه بود؟

در شوروی سیستمی حاکم بود که به رقابت با ابرقدرت زمان خود یعنی آمریکا توجه ویژه‌‌‌‌‌‌ای داشت و کمتر مسائل درونی، رشد داخلی و معیشت مردم را مدنظر داشت. درواقع جدای از اینکه سیستم سوسیالیسم باشد یا لیبرالیسم مساله مهم این است که اساس توجه نظام به داخل اگر کاهش پیدا کند، عملا زمینه دوری مردم از حکومت فراهم می‌شود.