تحلیل العربی الجدید از تغییر اولویتها در سیاست خارجی آمریکا
به گزارش «انتخاب»، در ادامه مطلب آمده است: کسی که از فلسفه سیاست خارجی دولت بایدن آگاه باشد، درمییابد که ماموریت بلینکن، از تلاش برای مهار چین فراتر نمیرود. این گرایش دولت آمریکا زمانی تقویت میشود که تغییر اهمیت استراتژیک مناطق جهان در سیاست این کشور را مشاهده میکنیم. ایالاتمتحده به تمرکز روی مناطقی عادت دارد که منافع یا چالشهایی در آنها دارد و براساس هریک از این منافع و خطرات، اهتمام آن نسبت به مناطق مختلف تغییر میکند.
پس از پایان جنگ سرد، مرکز توجه در سیاست آمریکا از اروپا به سمت منطقه عربی تغییر یافت، در ادامه، توجه آمریکا به شرق آسیا متمرکز شد تا بهجای جهان اسلام، چین را در نظر داشته باشد. این تحول در نتیجه تغییر طبیعت چالشهایی است که ایالاتمتحده با آن مواجه است، زمانیکه اتحاد جماهیرشوروی و همپیمانان آن منبع اصلی خطر برای آمریکا در دوره جنگ سرد بودند، به عقیده جرج بوش پسر، تروریسم خطری بود که در آینده منافع آمریکا را تهدید میکند، همین امر عاملی شد برای انتقال تمرکز به منطقه عربی و جهان اسلام.
اما این سیاست بار دیگر با انتقال توجه به خاور دور تغییر کرد تا واشنگتن چین را چالش استراتژیکی برای منافع آمریکا در سطح جهان بداند که همزمان با آن، تکیه آمریکا بر منابع انرژی در خاورمیانه کاهش یافت. ما در مرحله آرامش یا کاهش درگیریها در منطقه هستیم و تمام تحرکات آمریکا از جمله سفر بلینکن این مهم را تایید میکند. دولت بایدن بر این عقیده است که نتایج سرمایهگذاری در خاورمیانه برعکس بوده و تلاش برای تغییر، به فروپاشی امنیت منجر شده است، همانطور که چین از سرگرم شدن آمریکا به مسائل خاورمیانه برای پیشرفت نفوذ خود استفاده کرده است.
از این جهت ایالاتمتحده تلاش میکند از افغانستان خارج شده و به دو دهه دخالت در این کشور پایان دهد، حتی اگر خروج از افغانستان منجر به تکرار سناریوی ویتنام یعنی زمانی که سایگون بهدست نیروهای کمونیست افتاد، شود. از سوی دیگر آمریکا بهدنبال بازگشت به توافق هستهای با ایران است تا واشنگتن اینبار، مجبور به مقابله جدیدی در خاورمیانه با ایران نشود.
دولت جدید آمریکا همچنین بهدنبال کاهش تنشها بین عربستان و ایران و پایان دادن به جنگ یمن است، همانطور که سعی در ایجاد توازن بین ترکیه- ایران-اعراب در سوریه، عراق و لبنان دارد تا هیچیک از این قدرتها نتوانند بهطور کامل بر مناطق مذکور سیطره یابند. در سوریه هم تمرکز آمریکا روی مساله انسانی به دور از راهحل سیاسی است که نیازمند زمان و تلاش و منابع مالی است که بهنظر نمیرسد واشنگتن آماده صرف آن در میدانی که منافعی برای آمریکا ندارد، باشد.گذشته از این بازسازی غزه و ارائه کمکهای اقتصادی به فلسطینیها در اراضی اشغالی، بهنحوی که مانع تظاهرات آنها شود و ادامه تشویق دولتهای عربی به عادیسازی با اسرائیل، همگی عناوین سیاست دولت بایدن در منطقه ماست و هدف از آن تمرکز آمریکا روی چین است، اما تاریخ میگوید بهندرت محاسبات مسوولان آمریکایی با واقعیت منطقه عربی مطابقت یافته است.