چندجانبه‌گرایی نهادی اتحادیه اروپا

در حال حاضر مهم‌ترین مسائلی که این رویکرد اتحادیه اروپا را به چالش کشیده، عبارت است از مساله خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، مساله خیزش دوباره جریان راست و ناسیونالیست در اروپا، ورود مهاجران به اتحادیه اروپا و بروز معضل امنیتی در این اتحادیه. در خارج از اتحادیه نیز مهم‌ترین تهدید و چالش، رویکرد یک‌جانبه‌گرایانه دولت دونالد ترامپ است که اساسا اعتقاد چندانی به استفاده و سرمایه‌گذاری روی نهادهای بین‌المللی ندارد؛ بنابراین اگر از این زاویه نگاه کنیم سیاست خارجی اتحادیه اروپا از زمان تاسیس تاکنون برای نخستین بار با یک چالش جدی و کم‌سابقه مواجه شده و خوش‌بینی نسبت به گسترش اتحادیه و موجودیت آن با تردیدهای جدی روبه‌رو است.

رویکرد چند‌جانبه‌گرایی نهادی یا نهادگرایی چندجانبه چند ویژگی عمده دارد؛ مهم‌ترین ویژگی زمانبر بودن تصمیم‌گیری در این نوع رویکرد است. به‌دلیل آنکه نهادهای متعددی باید تصمیم بگیرند، تصمیم‌گیری معمولا با تاخیر قابل توجهی همراه است که به‌عنوان مثال در مورد راه‌اندازی اینستکس به وضوح شاهد آن هستیم.

ویژگی دوم وجود انواع نهادهایی است که بعضا کارکردهای مشابهی دارند؛ این نهادها در تصمیم‌گیری‌ها حضور دارند و باید نظر بدهند و در نتیجه باعث پیچیدگی در سیاست اتحادیه اروپا می‌شوند. پیچیدگی به این معنا که یک یا دو نهاد، مسوول یک کار مشخص نیستند.

اگر از این زاویه به سیاست اتحادیه اروپا در قبال ایران نگاه کنیم رویکرد فعلی اتحادیه اروپا قابل فهم است؛ اولا اروپا از برجام حمایت می‌کند چون معتقد است یکی از نمودهای اصلی چندجانبه‌گرایی است. از سوی دیگر در راستای همین چندجانبه‌گرایی نهادی و به‌دلیل تاکید اتحادیه اروپا بر قدرت نهادها و هنجارها و قدرت نرم در مقابل قدرت سخت، اروپا در موضوع حقوق بشر از ایران انتقاد می‌کند یا در بحث یمن خواهان آن است که موضوع پایان یابد و در عین حال اتحادیه اروپا با نقش‌آفرینی ایران نیز تاحدی مشکل دارد.

حال این پرسش مطرح می‌شود که چرا اتحادیه اروپا روابطش را با ایران قطع نمی‌کند؟ باید توجه داشت که اساس رویکرد نهادگرایی چندجانبه این است که می‌توان رفتار کشورها یا دولت‌ها را از طریق مذاکره، گفت‌وگو، چانه‌زنی، معاهدات دوجانبه و توافقات تغییر داد.بنابراین  رویکرد نهادگرایی چندجانبه معتقد است اروپا می‌تواند از طریق تعامل و گفت‌وگو با ایران و درخواست‌های هنجاری از ایران بتواند رفتار آن را تغییر دهد.

بنابراین آنها روابط را قطع نمی‌کنند اما در عین حال اعمال فشار بر ایران و انتقادهایشان را نیز ادامه می‌دهند.

در نهایت از این منظر سیاست اتحادیه اروپا در قبال ایران متناقض نیست بلکه چندجانبه و چند لایه است؛ در لایه امنیتی اتحادیه اروپا ناگزیر از همکاری با ایران است و به همین دلیل سفت و سخت از برجام حمایت می‌کند و در لایه اقتصادی نیز معتقد به گره زدن اقتصاد به سیاست است و تمایل دارد ایران را تشویق به آن کند که با گرفتن امتیازهای اقتصادی، رفتارش را تغییر دهد. در لایه حقوق بشر هم اروپا تلاش دارد همچنان فشارها را بر ایران حفظ کند.