کدام تنش‌ها در ایران ظرفیت تبدیل شدن به گسل‌های اجتماعی را دارند؟

به گزارش گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد؛ جواد حیدریان در گزارشی به شرایط حساس شهرهای مرزی و غیرمرزی ایران و احتمال فعال شدن گسل قومی در این مناطق پرداخته است. 

آنچه در روزهای ابتدایی ۱۴۰۴ در ارومیه رخ داد، قطع آب انتقالی از زاینده رود به یزد، اختلافات بر سر ثبت لباس محلی قشقایی‌ها و لرها در استان فارس و اتفاقاتی از این دست بیانگر رخدادهایی زیر پوست شهرها با جمعیت متنوع ایرانی است.

 بر اساس تعریف‌ها، گسل قومی نیازمند شکافی عمیق، پایدار و فراگیر است که روابط اجتماعی را در سطح گسترده‌ای مختل کند. 

امیر هاشمی‌مقدم، دکترای انسان‌شناسی در این رابطه معتقد است، یکی از مهم‌ترین عوامل بروز تنش‌های قومی، بحث «مرکز و پیرامون یا حاشیه و مرکز» است؛ به این معنا که توسعه و امکانات به‌طور عمده در مرکز کشور متمرکز شده‌اند. 

به اعتقاد او در حال حاضر، گرایش‌های ملی‌گرایانه -البته نه به معنای نژادپرستانه یا فاشیستی آن- در ایران بار دیگر در حال تقویت است. اما در مقابل، کمبود یک دولت ایران‌دوست و مقتدر هم احساس می‌شود.

هاشمی بر این باور است که بروز مشکلات اجتماعی مثل تنش‌های قومی یا محیط‌ زیستی بیشتر از آنکه به نقش دولت ملی برگردد، بر نقش توسعه پایدار تاکید دارد. یعنی وجود داشتن یا نداشتن توسعه پایدار در ایران.

برای نمونه، بحث آب‌های زیرزمینی و برداشت بی‌رویه از آنها سال‌هاست که هشدار داده شده و مشخص بود که نتیجه‌اش به بحران کنونی خواهد رسید. در این چهارچوب، من بحث را لزوماً قومیتی نمی‌بینم. 

حتی پیش از آنکه بحث یزد و اصفهان مطرح شود، موضوع اصلی بین چهارمحال و اصفهان بود. اما در آن زمان، بختیاری‌ها هیچ‌گاه نمی‌گفتند فارس‌ها دارند آب ما را می‌گیرند. امروز هم که پای یزد و اصفهان و کرمان در میان است، چنین ادبیاتی از سوی بختیاری‌ها شنیده نمی‌شود.

اگر بخواهیم از ورود به نزاع‌های قومی جلوگیری کنیم، باید از تقویت عدالت توسعه‌ای آغاز کنیم؛ از بازسازی هویت ملی، تقویت گفت‌وگوی اقوام درون مرزها و مقابله هوشمندانه با تحریکات خارجی.  

 

منبع: تجارت فردا