هدف ائتلاف ضدایرانی در منطقه
عربستان سعودی با ایجاد اتحادی ضد ایرانی بهدنبال بزرگنمایی خطر قدرت فزاینده ایران و تاثیر آن در بیثباتی منطقه است. با نمایش برنامه هستهای ایران بهعنوان یک «تهدید وجودی»، سعودیها و اسرائیلیها تمام تلاش خود را برای مقابله با نقش منطقهای ایران و ظرفیتهای موشکی این کشور انجام میدهند. اهداف این ائتلاف ضدایرانی، ایجاد یک اجماع جهانی و منطقهای به منظور تضعیف سیاسی و اقتصادی ایران، به ویژه ترغیب کشورهای اروپایی در پیوستن به این ائتلاف است. در مقابل، ایران با اطمینان از توانایی خود در ایستادگی در برابر این فشارها، موضع فعلی منطقهای خود را حفظ و در صورت لزوم سختتر خواهد کرد. همین امر احتمالا منجر به تضعیف فضاهای سیاسی بین طرفین برای کاهش تنش و منازعه در منطقه میشود.
در کنار عربستان و اسرائیل، ترامپ نیز با فشار بر اروپاییها بهدنبال پیوستن این کشورها به این ائتلاف ضد ایرانی است. پیش از خروج از «برجام»، ترامپ از اروپاییها خواسته بود با اصلاح آنچه او نواقص توافق هستهای میخواند، توسعه برنامههای موشکهای بالستیک و گسترش نفوذ منطقهای ایران را محدود سازند. همزمان نیز عربستان سعودی تلاش کرده است با اعطای مشوقهای اقتصادی به آمریکا و کشورهای اروپایی، بهخصوص فرانسه و انگلیس، حمایتهای بینالمللی بیشتری برای ائتلاف ضد ایرانی خود بهدست آورد.
منطق محوری این ائتلاف این است که ایران نقش و نفوذ منطقهای خود را به بهای منافع عربستان سعودی و متحدان منطقهایاش افزایش داده است. گروههای شبه نظامی دوستدار ایران- نظیر حزبالله لبنان، بسیج مردمی عراق (حشدالشعبی)، و حوثیها در یمن- با تقویت موقعیت خود به ترتیب در سوریه، عراق و یمن، ساختارهای سیاسی جدیدی را در جهان عرب ایجاد کردهاند و روند تحولات توازن قدرت در منطقه را به نفع ایران و به ضرر سعودیها و اسرائیلیها تغییر دادهاند. به واقع، شکست نظامی داعش در عراق و بخش اعظمی از سوریه، گفتوگوهای سیاسی ادامهدار میان دولت اسد، ایران، روسیه و ترکیه و نقش تعیینکننده ایران در خنثیسازی رفراندوم استقلال دولت اقلیم کردستان عراق در سپتامبر ۲۰۱۷ ، همگی در تضاد با منافع سعودیها و به نفع ایران بودهاند. همچنین بهرغم بمباران گسترده و مداوم مردم یمن، سعودیها قادر به بازگرداندن منصورهادی به راس قدرت دولت یمن نبودهاند. این در حالی است که قدرت نظامی حوثیها در حال افزایش بوده، امری که در حملههای موشکی این گروه به عربستان سعودی کاملا مشهود است.
البته هدف نهایی این ائتلاف نه لزوما آغاز یک جنگ، بلکه ایجاد یک اجماع بینالمللی است که قدرت ایران را مهار و موقعیت دولت تهران را در داخل تضعیف کند، بهنحویکه سیاست منطقهای ایران از درون به چالش کشیده شود. بهویژه که اعضای این ائتلاف معتقدند صداهای متفاوتی در داخل ایران نسبت به سیاست منطقهای ایران شنیده میشوند. پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا جانی دوباره به تلاشهای ضد ایرانی سعودیها و رژیم اسرائیل بخشید. ترامپ با استهزا و به چالش کشیدن دستاورد سیاست خارجی اوباما یعنی برجام، مقابله با ایران را سرلوحه سیاستهای منطقهای آمریکا قرار داده است. به موازات آن عربستان، اسرائیل و امارات با استفاده گسترده از لابیگری و مشوقهای مالی خود سعی در اقناع ترامپ به پیروی از مدل «سیاست مهار» آنها دارند.
تمرکز این ائتلاف ضد ایرانی، اول از همه بر ایجاد سردرگمی استراتژیک درباره پیامدهای منفی برجام برای منافع امنیتی آمریکا متمرکز است. در قدم دوم این ائتلاف سعی کرده است تا موقعیت دیپلماتیک و اقتصادی ایران را بهواسطه فشار بر کشورهای اروپایی برای انتخاب میان ایران و آمریکا تضعیف کند. در قدم سوم، این ائتلاف تمام تلاش خود را کرده تا ارتباط میان ایران و جهان عرب را کمرنگ کند. از نگاه ایران، یکی از دلایل اصلی تیره شدن روابط عربستان و قطر، تلاش ناکام ریاض در فشار بر دوحه برای کاهش روابطش با ایران بوده است. سعودیها تاکتیک اشتباه و مشابهی را در مجبور کردن سعد حریری نخستوزیر لبنان به استعفا به کار گرفتند.
تهران مقابله خصمانه ائتلاف ضد ایرانی جاری نسبت به نقش ژئوپلیتیک خود در منطقه را بهعنوان طرحی برای حداقل کردن مشارکت ایران در حل بحرانهای منطقهای ارزیابی کرده و اینکه منجر به تضعیف بیشتر دولتها و نهادهای جهان عرب میشود. اطمینان ایران از موقعیت منطقهایاش به نوبه خود نتیجه دههها همکاری با شبکهای از متحدان منطقهای دولتی و غیردولتی است که میتواند در جهت دفاع از منافع خود به کار بگیرد. البته بر خلاف تصور برخی دیدگاهها در جهان عرب و غرب که دلیل نقش فزاینده ایران را در بیثباتی در منطقه در نظر میگیرند، ایران از تداوم بحرانهای جاری در منطقه راضی نیست. چون هرج و مرج در منطقه، بهویژه که به مرزهای ایران نزدیکتر میشوند، تهدید جدی امنیتی به حساب آمده و هزینههای زیادی را بر کشور تحمیل میکنند. تشدید تنشهای منطقهای و ظهور داعش تهدید مستقیم امنیت ملی در مرزهای این کشور با عراق و افغانستان به حساب میآیند.
همچنین، ایران تهدیداتی را که این ائتلاف ضد ایرانی متوجه تهران در منطقه میسازد را رصد کرده و سعی در دفع آنها از طریق یک سیاست بازدارنده سه جنبهای داشته است: نخست، خودداری از تشدید تنشها، دوم، همکاری متوازن و سوم، تقویت نیروهای دوست در منطقه است. بهعنوان مثال، در یمن (برخلاف سوریه) ایران آگاهانه حضور ی در میدان منازعه ندارد. در سوریه، تهران تمایل چندانی به تشدید تنشها با رژیم اسرائیل ندارد و در تاسیس پایگاههای نظامی در جنوب سوریه محتاطانه عمل میکند. چون معتقد است ساخت چنین پایگاههایی الزاما در راستای منافع استراتژیک تهران نیست، ضمن اینکه اطمینان دارد که میتواند توازن قدرت با اسرائیل را از طریق اهرمهای نامتقارن حفظ کند. ایران منافعش در سوریه را بهواسطه همکاری با روسیه و ترکیه و حمایت از گفتوگوهای سیاسی برای پایان درگیریها پیش میبرد. از طرفی تهران تقویت حزبالله و حماس را بهعنوان راهی برای دفع تهدیدات اسرائیل میبیند.
مضافا ایران از فرصت بحران قطر با هدف پرهیز از تنش بیشتر با عربستان سعودی استفاده نکرد. تقویت روابط با عمان و کویت بهعنوان کشورهای میانجی از دیگر سیاستهای ایران بوده است. ایران همچنین در بحران سوریه از تنش با ترکیه در جنگ عفرین خودداری و با آنکارا در جریان خنثیسازی رفراندوم استقلال اقلیم کردستان عراق همکاری کرد. در سطح بینالملل نیز ایران همکاری خود را با اتحادیه اروپا، روسیه و چین برای حفظ برجام را ادامه میدهد و همواره بدنبال راهی برای خودداری از تشدید تنش با دولت ترامپ بوده است.
مهمترین چالشهای امنیتی دهههای اخیر ایران نظیر جنگ با عراق و ظهور داعش همواره از درون منطقه بوده است. این چالشها تهران را وادار کرده تا پاسخهای پیشگیرانه و به موقع به تهدیدات نزدیک مرزهایش دهد. ایران، آمریکا و اسرائیل را بهعنوان اصلیترین تهدید نظامی برای منافع امنیتی خود میبیند. ظهور داعش و گسترش گروههای تکفیری که منافع تهران را در منطقه و داخل تهدید میکنند از دیگر تهدیدات اصلی برای ایران است. بر این مبنا، تهران در برابر شکلگیری هر نوع نظم منطقهای که قدرت بازدارندگی کشورش را تضعیف کند ایستادگی خواهد کرد.
نظر به اینکه ایران خواهان حفظ موقعیت خود در خاورمیانه بهمنظور مقابله با تهدیدات امنیت ملیاش است، سیاستهای مبتنیبر تحریم، به انزوا کشاندن، محدود کردن و حمایت از بیثباتیهای داخلی ایران نه تنها راهحل ناامنیهای منطقه نخواهند بود، بلکه در نهایت منجر به تشدید بیثباتیهای منطقه میشوند. برعکس دیدگاه ائتلاف ضد ایرانی جاری، یک ایران باثبات و متحد که مطمئن به تامین منافع منطقهای خود باشد، راحت تر وارد تعامل و گفتوگو با رقبای خود برای دستیابی به یک راه حل مورد قبول طرفین میشود.
اکنون برجام بنیان روابط منطقهای و بینالمللی ایران را بهخصوص با کشورهای غربی شکل میدهد؛ بنابراین هر گونه تلاش برای از بین بردن این توافق یا به انزوا کشیدن ایران از طریق تحریمهای اقتصادی، تهران را تشویق به اتخاذ اقدامات سیاسی-امنیتی بیشتر برای دفاع از منافع استراتژیک خود خواهد کرد. تهران این تلاشها را عبور از خط قرمزهای خود میداند. ائتلاف ضد ایرانی جاری دستیابی به منافع امنیتی و اقتصادی مورد انتظار تهران از برجام را به خطر انداخته است. ایران با هدف لغو تحریمهای بینالمللی و دفع تهدیدات سیاسی-امنیتی توافق هستهای را امضا کرد، اما اکنون هر دو در حال بازگشت هستند. این تحول به نفع ثبات منطقهای نخواهد بود.
منبع: شورای اروپایی روابط خارجی (ECFR)
ارسال نظر