مشکلات اقتصادی چین، پایان صعود ژئوپلیتیکی است؟
ریسک شرقی بازارهای کالایی
به گزارش مجله مینت، در چند هفته گذشته، جهان دریافته است که اقتصاد چین مشکلات جدی دارد و ممکن است در حال دست و پنجه نرم کردن با یکبحران باشد. فروپاشی قریبالوقوع یک غول املاک و مستغلات باعث شده است این سوال مطرح شود که لحظه سقوط اقتصادی چین نزدیک است یا خیر.
یکپنجم آپارتمانهای موجود در این کشور خالی از سکنه هستند و این نگرانی وجود دارد که چین چگونه قریب به 9تریلیون دلار بدهی داخلی را که با ساختن پلها و فرودگاهها ایجاد شده و خارج از بودجه دولت است، مدیریت میکند. از هر پنججوان چینی، یکنفر بیکار است؛ آن هم در کشوری که برای حمایت از یکشهروند سالخورده به کمی بیش از دو بزرگسال شاغل نیاز دارد. رشد اقتصادی نزدیک به 3درصد بود و باز هم به بالای 6درصد رسیده، اما ممکن است تا پایان این دهه به 2درصد کاهش یابد. طی چند سال گذشته، پکن به کشورهای در حال توسعه نزدیک به یکتریلیون دلار وام داد تا نفوذ سیاسی جهانی را به دست آورد که بیشتر آن پول عودت داده نمیشود. بنابراین، چند شاخص اقتصادی به وضعیت نارنجی درآمده و در بسیاری از موارد چراغ چشمکزن قرمز هشدار روشن شده است.
سیگنالهای اصلی از بررسی عملکرد شهروندان چینی و شرکتهای خصوصی به دست میآید. خانوارها پسانداز خود را در سپردههای بانکی گذاشته و قصد دارند بیشتر پسانداز کنند. آنها پول خود را نه خرج و نه سرمایهگذاری میکنند. سرمایهگذاری خصوصی به یکسوم سال 2015 کاهش یافته است. همانطور که آدام پوسن در مقاله اخیر خود در فارینافرز اشاره میکند، این روندها در مجموع منعکسکننده تصمیمات اقتصادی بلندمدت مردم است. آنها پیشبینی میکنند که در چین، مردم و شرکتها به طور فزایندهای نگران از دست دادن دسترسی به داراییهای خود هستند و نقدینگی کوتاهمدت را بر سرمایهگذاری ترجیح میدهند. حتی اگر چین از یکبحران تمامعیار عبور کند، باز هم در شرایطی هستیم که میتوانیم بگوییم با این بحران روزهای اوج چین به پایان رسیده است.
دلایل این اتفاق چه بود؟ در مارس 2018، بلافاصله پس از اینکه شی جین پینگ، قوانین را به نحوی تغییر داد تا به او اجازه دهد تا زمانی که دوست دارد در پست ریاستجمهوری باقی بماند، استدلالها این بود که پایان قدرت چین آغاز شده است. این موضوع که رشد اقتصادی و ژئوپلیتیک خارقالعاده چین اکنون شروع به کند شدن و حتی کاهش احتمالی خواهد کرد، به این دلیل است که به طور خلاصه، شی در حال معکوس کردن همه عناصر موفق فرمول دنگ شیائوپینگ و بازگشت به بسیاری از عناصر شکستخورده مائو است. نشانگرهای سیاست دنگ چه بود؟حکومت نهادینهشده حزب، رشد اقتصادی بالا و ارتباط با خارج. تحلیلگران میگویند شی هر سه مورد را تغییر داده و چین از حکومت نهادینهشده به حکومت شخصی تبدیل شده است. پکن با سیاست ضد کووید کل اقتصاد کشور را خفه کرد؛ اما پیش از آن، اقدام به جمعآوری مخالفان کارآفرینان خصوصی، نمادهای صنعت سرگرمی، رهبران صنعت فناوری و مدیران خارجی کرد. رژیم شی با هر یک از همسایگان مهم خود درگیر جنگ و وارد جنگ تجاری با ایالاتمتحده شد. همچنین موجب عقبنشینی تجارت چندجانبه جهانی که به رشد چین کمک میکرد شد.
در چین اشتباهات بسیار پرهزینه است. صدها میلیارد دلار در پروژههای زیربنایی به عنوان بخشی از ابتکار «یک کمربند، یک جاده» هزینه شد، پیش از آنکه پکن متوجه شود بیشتر آن بدهیها جبران نخواهد شد. آزادی اقتصادی بیشتر میتواند مشکلات چین را بهبود بخشد. وقتی افراد و بنگاهها راههایی برای برونرفت از مشکلات خود پیدا میکنند، اقتصاد نیز میتواند این کار را انجام دهد. با این حال، تمایل رژیم شی برای کنترل دولتی و تحمیل ترجیحات آن بر کل کشور، چین را در جهت مخالف پیش میبرد. والاستریت ژورنال گزارش میدهد رهبر چین نگرانند که توانمندسازی افراد برای تصمیمگیری بیشتر در مورد نحوه خرجکردن سرمایه خود، اقتدار دولت را تضعیف کند و رشدی که پکن انتظار دارد محقق نشود. شی میخواهد مردم برای چیزهای «خوب» پول خرج کنند؛ مانند رویدادهای ورزشی، فرهنگی و فروشگاههای رفاه در مناطق روستایی؛ اما چینیهای بدخواه به جای آن در حسابهای بانکی خود پول پسانداز میکنند.
پوزن بهخوبی تراژدی اقتصادی چین را به تصویر میکشد و مینویسد: تنها راهحل، اطمینانسازی برای مردم و شرکتهای عادی چینی است که آنها را مجاب کند محدودیتی از طرف دولت در زندگی اقتصادی مردم اعمال نخواهد شد. اما این راهحل قابل ارائه نیست. بیانیه رسمی چین در مورد دیدار شی و نارندرا مودی، نخستوزیر هند در جریان اجلاس سران بریکس در ژوهانسبورگ، یادآور این است که ما با رژیمی روبهرو هستیم که رفتارهای نامشخصی دارد.