دوران دیفای بیتکوین به پایان رسیده؟

بیتکوین با هدف مقابله با ساختارهای متمرکز، خلق شد؛ اما حالا با تغییر رویکرد نهادهای مالی سنتی و ورود دولتها به عرصه مالکیت این دارایی دیجیتال، مسیر توسعه آن دگرگون شده است. شکلگیری «ذخیره استراتژیک بیتکوین» توسط فدرال رزرو آمریکا، نشانهای از چرخش تاریخی در نگرش به بیتکوین است؛ رمزارزی که زمانی صرفا یک ابزار سفتهبازی تلقی میشد، حالا در حال تبدیل شدن به ذخیرهای ملی است.
این تحولات، توسعه بیتکوین را در یک دو راهی قرار دادهاست: از یکسو، نهادهای دولتی و مالی به دنبال امنیت، انطباق با مقررات و زیرساختهای باثبات هستند؛ از سوی دیگر، بیتکوین ذاتا بر پایه عدم تمرکز، شفافیت و مشارکت آزاد توسعهدهندگان بنا شده است. پرسش اصلی این است: آیا مسیر جدید بیتکوین، جایی برای نوآوریهای غیرمتمرکز باقی میگذارد یا به تدریج آن را در چارچوب نظامهای سنتی محدود میکند؟
بیتکوین زیر سایه دولتها
در ژانویه ۲۰۲۵، مجموع دارایی بیتکوین دولتهای مختلف جهان به حدود ۴۷۱ هزار واحد رسید؛ رقمی معادل ۱۶.۳میلیارد دلار. این میزان مالکیت نشاندهنده رویکردی جدید از سوی دولتهاست؛ رویکردی که بیتکوین را نه یک تهدید، بلکه یک دارایی راهبردی تلقی میکند. صندوق بینالمللی پول نیز در جدیدترین نسخه دستورالعمل تراز پرداختها، بیتکوین را در کنار ذخایر ارزی رسمی و طلا قرار داده است.
چنین سطحی از پذیرش رسمی، مشروعیت بیتکوین را افزایش داده، اما در عین حال آن را وارد سازوکارهایی کرده که با فلسفه بنیادین این رمزارز مغایرت دارد.
مسیر تازه توسعه
با رشد مالکیت نهادی بیتکوین، تمرکز توسعهدهندگان از نوآوریهای آزادانه به سمت ایجاد زیرساختهایی امن، سازگار با قوانین و مناسب برای استفاده در مقیاس سازمانی حرکت کرده است. در سال ۲۰۲۴، تعداد کل توسعهدهندگان فعال در حوزه رمزارزها ۷ درصد کاهش یافت، اما فعالیت توسعهدهندگان باتجربه ۲۷درصد افزایش داشت. این آمار نشاندهنده ورود صنعت رمزارز به مرحله بلوغ و تخصصگرایی است.
نیاز به راهحلهای سازمانی، توسعهدهندگانی را به میدان میکشد که بتوانند کیفپولهای امن، پلهای بینزنجیرهای قابل اعتماد و صرافیهای منطبق با مقررات طراحی کنند. در واقع، تقاضا دیگر تنها برای نوآوری نیست، بلکه برای «زیرساخت مطمئن» است؛ آن هم در سطحی که به «فورت ناکس دیجیتال» شباهت دارد.
آینده دیفای بیتکوین چه خواهد شد؟
در حالی که بیتکوین هر روز بیشتر در ساختارهای رسمی جای میگیرد، دیفای (مالی غیرمتمرکز) مبتنی بر آن، آیندهای مبهم دارد. اگر دولتها تصمیم بگیرند بیتکوین را بهطور کامل در چارچوب نظام مالی سنتی تعریف کنند، احتمالا توسعهدهندگان به سمت زنجیرههای سازگارتر یا لایههای دوم حرکت خواهند کرد تا بتوانند از ظرفیت نقدینگی بیتکوین بهرهمند شوند.
اما اگر دولتها بپذیرند که بیتکوین ویژگیهای منحصربهفردی دارد-از جمله عدم تمرکز و مرزی نبودن- و این ویژگیها را حفظ کنند، آنگاه فضا برای ادامه نوآوریهای غیرمتمرکز همچنان باز خواهد ماند.
امروز بیتکوین در آستانه یک گذار تاریخی ایستاده است؛ گذار از داراییای مردمی و غیرمتمرکز به داراییای سازمانی و نهادی. این روند، اگرچه میتواند امنیت و پذیرش آن را افزایش دهد، اما ریسک تضعیف نوآوری و استقلال را نیز با خود به همراه دارد.