مشکلات بسیاری که در بازار کار ایران وجود دارد، در همه سالهای اخیر مبنای بررسیهای پژوهشگران اقتصادی بوده و منبعی جالب برای فهم روابط نیروی کار و کارفرما در ایران است. اقتصاددانان عموما در تفسیر وضعیت حاکم بر بازار کار ایران معتقدند، تعادلی که در این بازار شکل گرفته، تامینکننده منافع عده اندکی است و عدمرسیدگی به آن تعادل بلندمدت بازار کار را برهم خواهد زد. در این باره شواهد بسیار است؛ اما جالبترین مورد وضعیتی است که بر نرخ مشارکت نیروی کار حاکم است. در شرایطی که اغلب کشورهای مشابه اقتصاد ایران نرخهای مشارکت بالاتر از ۵۰درصد را در بازار خود گزارش میکنند، نرخ مشارکت نیروی کار در ایران در همه سالهای اخیر در محدوده ۴۰درصد درجا زده است. مقصر این داستان، نامعادله دستمزد و تورم است.
نوشآفرین خانزاده/ فارغالتحصیل کارشناسی ارشد اقتصاد از دانشگاه گوئلف کانادا
شاید شما هم این روزها اخباری را درباره کاهش نرخ بیکاری برای اولین بار بعد از دههها تجربه افزایش این شاخص شنیده باشید؛ آیا این اخبار میتواند قابل استناد باشد؟ بهتر است این سوال را جور دیگری مطرح کنم. آیا کاهش نرخ بیکاری بر افزایش رشد اقتصادی کشور هم تاثیری داشته و به بیانی دیگر در زندگی مردم جامعه قابل لمس بوده است؟ بهمنظور پاسخگویی به این سوال ابتدا خیلی کوتاه به تعریف نرخ بیکاری میپردازم. نرخ بیکاری یکی از شاخصهای مهم شناختهشده بازار کار و نشاندهنده استفاده ناکافی از نیروی کار عرضهشده است؛ یعنی نرخ بیکاری ناتوانی اقتصاد را در به وجود آوردن اشتغال برای افراد متقاضی، با وجود جستوجوی فعالانه آنها در جهت یافتن شغل نشان میدهد. در تعریف ارائهشده، آنچه از همه مهمتر است، همین جستوجوی فعالانه نیروی کار برای یافتن شغل مناسب است! برای محاسبه این نرخ، از نسبت افراد بیکار در جستوجوی کار به کل افراد فعال (شاغل+ در جستوجوی کار) استفاده میکنیم.
نرگس اکبرپور روشن/ عضو هیاتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
امروزه تعیین حداقل دستمزد بهعنوان یک سیاست درآمدی برای حمایت از نیروی کار کمدرآمد در غالب کشورهای جهان مرسوم است. البته، روشهای بهکاررفته در کشورهای مختلف برای تعیین حداقل دستمزد متنوع است. فارغ از این بحث کلیدی که بسته به موقعیت و شرایط هر کشور چه روشی برای تعیین حداقل دستمزد مناسبتر است که موضوع نوشتار حاضر نیست، یک موضوع مهم سطحی است که حداقل دستمزد در آن تعیین میشود؛ زیرا حداقل دستمزد، مقدار عرضه و تقاضای نیروی کار را تحتتاثیر قرار میدهد. بنابراین تعیین سطح متوازن حداقل دستمزد حائز اهمیت فراوان است.
بخش قابل توجهی از ابداعات علم اقتصاد در سالیان اخیر مربوط به حوزه منابع و چالشهای آن در محیطزیست انسانی است. پرونده حاضر هم سعی دارد به اوراق مبادله انتشار کربن که یکی از ابداعات این شاخه از اقتصاد است نگاهی متفاوت داشته باشد.
محمدرضا آریافر/ دانشجوی دکترای اقتصاد منابع و انرژی دانشگاه فردوسی مشهد
در پی نگرانیهای روزافزون در مورد تغییرات آبوهوایی و پیامدهای وخیم آن، کشورهای سراسر جهان مجبور به انجام اقدامات قاطع برای کاهش انتشار کربن هستند. یکی از برجستهترین استراتژیهای اتخاذشده در سالهای اخیر، تجارت کربن است که اغلب از طریق سیستمهای تجارت انتشار گازهای گلخانهای (ETS: Emission Trade System) اجرا میشود. این رویکرد نوآورانه به دنبال محدودکردن انتشار گازهای گلخانهای با تعیین قیمت کربن و اجازهدادن به نیروهای بازار برای کاهش انتشار است. بیایید بهطور عمیقتر به مفهوم و پیامدهای آن برای مبارزه با تغییرات آبوهوایی بپردازیم.
سیدمحمدقائم ذبیحی/ دانشجوی دکترای اقتصاد منابع دانشگاه فردوسی مشهد
امروزه خواستههای نامحدود بشر و فزونی استفاده از منابع طبیعی و تخریب محیطزیست سبب شده است تا اهمیت و ضرورت توجه به پدیده تغییرات اقلیمی بیش از پیش نمایان شود. پس از انقلاب صنعتی و بلوغ صنایع بزرگ نظیر فولاد، پتروشیمی، سیمان و...، روزبهروز انتشار گازهای گلخانهای (GHG: Greenhouse gas) که بهمراتب برای سلامت بشر مضر هستند در حال افزایش است. یکی از این گازهای انبوه و مضر در زندگی اکنون را بیشک میتوان دیاکسید کربن (CO۲) دانست. CO۲ شامل انتشارات برآمده از احتراق و سوزاندن انرژیهای کثیف نظیر زغالسنگ، نفت، گاز و... است. در سال ۲۰۲۲ میلادی میزان انتشار CO۲ در جهان ۳۵.۱۵میلیارد تن بوده است.
اوراق مبادله انتشار کربن در زمره ابزارهایی است که راه را برای مهار آلودگی هوا در کشور از طریق تحریک انگیزه تولیدکنندگان آلاینده باز میکند. با این حال پرسش اساسی درباره ایران این است که عمده آلایندگی اقتصاد ایران از ناحیه مصرفکنندگان گاز طبیعی منتشر میشود که عمدتا به عنوان سوخت پاک شناخته میشود. گاز طبیعی از جمله سوختهای فسیلی است که در سالهای اخیر در جهان بسیار مورد توجه قرار گرفته است؛ زیرا سوختی پاک، ارزان و دارای آلودگی کمتری نسبت به نفت و زغالسنگ است و پیشبینی میشود تقاضای نفت تا سال۲۰۳۰ به اوج خود برسد و بعد از آن تقاضا به سمت گاز طبیعی و سپس انرژیهای تجدیدپذیر حرکت خواهد کرد.
تا همین اواخر بسیاری از پژوهشها پیرامون اثرات تغییرات اقلیمی، روی همسویی این پدیده با مهاجرت افراد، نابرابری در جوامع، ناپایداری زمین و آب در اقلیمهای مختلف، تولید غذا و...نظر داشتند؛ مواردی که همه به نحو مستقیم یا غیرمستقیم روی اقتصاد کشورها و کل اقتصاد جهان اثر داشتند. این رویکرد پژوهشی با وجود مزایایی که داشت انفعال بزرگ کشورهای سراسر جهان در زمینه مبارزه با انتشار آلایندهها را در طول سالها رقم زد. حالا اما موج جدید تحقیقات علمی نشان میدهد تغییرات اقلیمی روی بخش عمومی اثر چشمگیری دارد و دولت از گزند این پدیده در امان نیست.
پرهام پهلوان/دانشجوي کارشناسي ارشد اقتصاد انرژي دانشگاه تهران
اثرات تغییرات اقلیمی بر زندگی انسان یک هزینه روزمره است. هزینههای ناشی از تغییرات اقلیمی شروع شده و نمیتوان ادعا کرد که این مشکل آیندگان است. نیمی از جمعیت جهان بهشدت در برابر تغییرات آبوهوایی آسیپپذیر هستند که تهدیدی خیلی جدی برای توسعه و رونق اقتصادی است. مطابق گزارش IPCC ۲۰۲۲ تغییرات اقلیمی آسیبهای قابل توجهی به زندگی، معیشت، سلامت انسان، فرهنگ، طبیعت و تنوع غذایی میزند. میانگین دمای جهانی ۱.۰۹درجه سانتیگراد در مقایسه با سطوح پیش از صنعتی (Preindustrial levels) افزایش یافته است. با توجه به حجم تغییرات اقلیمی فعلی، سطوح کنونی مقابله با گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی ناکافی است.
مهسا مستشار نظامی/ کارشناس ارشد اقتصاد و پژوهشگر اقتصاد انرژی
اعتبارات حاکمیتی به توانایی دولتها در مواجهه با بدهیهایشان اطلاق میشود و یکی از روشهای تامین مالی بدهیهای دولتی، انتشار اوراق قرضه دولتی است. تامین اعتبارات مالی برای پدیده تغییرات اقلیمی نیز امروزه یکی از ضروریترین این اعتبارات است. مرکز پایداری مالی در گزارش سال۲۰۲۱ خود تاکید کرده است که ریسک آب و هوا باید در بودجه بخش دولتی و استراتژیهای مدیریت بدهی گنجانده شود و همچنین متذکر شده است که تغییرات اقلیمی یک ابرروند جهانی برای تهدید حاکمیتهاست و از طریق کانالهای مختلفی از جمله رشد اقتصادی، عملکرد خارجی و مالیه عمومی بر اعتبارات دولتها اثر میگذارد.
محمدحسین باقی:
خاورمیانه دیگ جوشانی است که گویی سر آرام شدن ندارد. تحولات سیاسی در این منطقه پرآشوب چنان بهسرعت جریان دارد که لحظهای غفلت باعث میشود از جریان تحولات عقب بمانیم. توافق ابراهیم در ۱۳اوت ۲۰۲۰ در حالی پیش میرفت که میتوانست رابطه اعراب با رژیم صهیونیستی را عادیسازی کند و کشورهای عربی برای این رابطه به خط شده بودند، اما این دیگ جوشان در ۷ اکتبر برابر با ۱۵مهر ۱۴۰۲ با عملیات حماس در خاک فلسطین اشغالی فوران کرد.
جنگ از سایه خارج شده و چهره خود را عیان کرده است. ایران با استفاده از پهپاد و موشک حمله گستردهای به اسرائیل انجام داد. دو طرف مدتها درگیر «جنگ سایهای» بودهاند، به این معنا که ایران از نیروهای نیابتیاش استفاده میکرد و رژیم صهیونیستی دست به ترورهای هدفمند میزد. حمله اخیر این رژیم به بخشی از سفارت ایران در سوریه که به کشته شدن چند فرمانده ارشد نظامی منجر شد، سبب واکنش ایران بود. اسرائیل در مرحله بعد چه خواهد کرد؟ آیا جنگ منطقهای گستردهتری آغاز شده است؟ ایالاتمتحده چه نقشی ایفا خواهد کرد؟
حزبالله لبنان به همراه شبهنظامیان منطقهای مورد حمایت ایران، از جمله حماس در سرزمینهای فلسطین، حوثیها در یمن، مقاومت اسلامی در عراق و سایر گروههای مسلح کوچکتر در سوریه، «محور مقاومت» ایران را تشکیل میدهند؛ ائتلافی که از زمان پیدایش جمهوری اسلامی در سراسر خاورمیانه شکل گرفته است و اهداف آن کاهش و حذف حضور ایالاتمتحده در خاورمیانه و نابودی اسرائیل است. حزبالله بهتازگی استراتژی «وحدت جبههها» را برای تقویت هماهنگی عملیاتی میان شبهنظامیان مختلف عضو در محور مقاومت و موقعیتیابی توانمندیهای میدان نبرد برای محاصره اسرائیل در پیشبینی نبردهای آینده آغاز کرده است.
زلمای خلیلزاد/ سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل و عراق
با وجود واکنش ایران به حمله به کنسولگریاش در سوریه، این تنها بخشی از یک چالش بسیار بزرگتر است: ایران به هدف دیرینه خود، یعنی فشار برای کسب هژمونی منطقهای، سرعت میبخشد. نمود واقعی آن فشار فعلی این کشور برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق و سوریه است. تهران از نیروهای نیابتی خود در عراق استفاده میکند که واشنگتن را در یک جدول زمانی برای خروج کامل ارتش آمریکا تحت فشار قرار دهد. السودانی ۱۵آوریل با پرزیدنت بایدن دیدار کرد. او اعلام کرده بود که میخواهد در این دیدار بر خروج آمریکا متمرکز شود.