واکاوی در «کلاب هاوس»

یکی از این پلتفرم‌‌های نوظهور در فرم و محتوا، «کلاب هاوس» است. کلاب هاوس در آوریل ۲۰۲۰ توسط پل دیویسون و روهان ست و تنها برای سیستم عامل آی او اس راه‌اندازی شد. اگرچه این اپلیکیشن نخستین و تنها اپلیکیشن استریم صوتی نبود، اما ویژگی‌‌هایی همچون انحصار نصب در سیستم عامل خاص، لزوم ارسال دعوت‌نامه برای ثبت نام و ... در بازاریابی و جذب شمار قابل توجهی از کاربران در مدتی کوتاه بسیار موفق عمل کرد. این اپلیکیشن در کشورهای گوناگون و از جمله در خاورمیانه جذب کاربر بسیاری داشت. پس از مدتی به دلیل ظرفیتی که این اپلیکیشن برای گفت وگوهای سیاسی در زمینه‌های مختلف و گردهم آمدن گرایش‌‌های فکری و سیاسی گوناگون در کنار یکدیگر و برگزاری مناظرات فکری و سیاسی ایجاد کرده بود، به مساله و چالشی در حکمرانی این کشورها تبدیل شد، همزمانی این وقایع با دوران انتخابات نیز باعث افزایش اهمیت و توجه به آن شد.در بهار ۱۴۰۰ در حالی که زمزمه فیلترینگ-مسدودسازی- و راه‌اندازی پلتفرم بومی مشابه شنیده می‌شد، سه اپراتور همراه اول، ایرانسل و مخابرات در اقدامی هماهنگ و بدون وصول ابلاغیه خاصی از طرف نهاد تنظیم‌‌گر، خود به مسدودسازی این پلتفرم پرداختند. پس از اعتراض مشترکان به نهاد تنظیم‌‌گر، این نهاد جریمه‌هایی بابت این اقدام ناقض حق کاربران وضع کرد که با تایید این اقدام نهاد تنظیم‌‌گر از طرف دیوان عدالت اداری، رویکرد مسدودسازی خودسرانه اپراتورها بیش از پیش مذموم شمرده شد.اگرچه رخداد کلاب هاوس، چرخش رویکرد از مسدودسازی دستوری/ رسمی بخش دولتی در مواجهه با مسائل فناورانه نوظهور را نشان می‌دهد، اکثرا بحث‌های مربوط به مواجهه با فناوری‌‌های نوظهور، در چگونگی مواجهه با این دست از مسائل باقی می‌‌ماند. آنچه مغفول باقی می‌‌ماند، زمان مناسب برای ورود حکمرانان و مواجهه با مسائل است. در حالت ایده‌آل حکمرانان باید پیش از ورود فناوری‌‌ها، برنامه‌ها و سناریوهای مختلفی را برای مواجهه در دست داشته باشند، درحالی که در عمل پس از بروز بحران تازه به فکر راه‌حل می‌‌افتند!

درباره زمان ورود حکمرانان می‌توان مبنا و سوال‌‌های گوناگونی را در نظر گرفت: آیا زمانی که تعداد نصب اپلیکیشن توسط کاربران داخلی از حد مشخصی بیشتر شد باید مواجهه با آن را یک مساله دانست و در دستور کار قرار داد؟ آیا زمانی که استفاده از اپلیکیشن مذکور به موارد خاص و خطوط قرمز حکمرانان آن کشور برخورد کرد باید ورود پیدا کرد؟ یا نه و فقط در زمانی که نهادهای مردمی و جامعه مدنی به دلیل تعارض با منافع عمومی، برخورد با آن را لازم دانستند حکمرانان باید این موضوع را در دستورکار خود قرار دهند؟ البته پاسخ به این سوال‌‌ها متناسب با مبانی فلسفی سیاسی هر فرد نیز متفاوت خواهد بود.

در برگشت به مورد‌پژوهی این نوشته (کلاب هاوس)، با مشاهده نحوه جذب کاربران-ارسال دعوت‌نامه- که پیش از این از طرف سازندگان آن ادعا شده بود که به دلیل محدودیت‌‌های فنی و ایجاد امنیت برای سایر کاربران با احراز هویت، چنین سازوکاری اتخاذ شده است؛ با دقت بیشتر می‌توانیم نوعی از بازاریابی دهان به دهان را در این نحوه جذب کاربران ببینیم. بنابراین یکی از گزینه‌هایی که می‌توان برای زمان ورود حکمرانان و آمادگی آنان برای مواجهه با فناوری‌‌های خارجی در نظر گرفت، مرحله بازاریابی پلتفرم‌های خارجی است که خود شامل چند نکته است:

۱) حکمرانان و نهادهای مربوط باید با انواع روش‌های بازاریابی فناوری‌‌های نوظهور در سایر کشورها آشنا باشند، مثلا درباره کلاب هاوس ارسال دعوت‌نامه و بازاریابی دهان به دهان. نهادهای دولتی در کشور ما به دلیل عدم استفاده از متخصصان کسب و کار بخش خصوصی، توجه کمتری به مساله بازاریابی دارند.

۲) معمولا بازاریابی پلتفرم‌‌های خارجی بر سایر پلتفرم‌‌های خارجی دیگر اتفاق می‌افتد، بنابراین به‌‌صورت زنجیره‌‌وار مواجهه با فناوری‌‌های خارجی به یکدیگر مرتبط هستند. برای مثال درباره کلاب هاوس، از ماه مارس در توییتر فارسی‌زبان (نه لزوما کاربران داخلی) با موجی از بازاریابی دهان به دهان برای این پلتفرم مواجه بودیم که بالطبع کوچ کاربران توییتری (یک پلتفرم خارجی دیگر که نحوه مواجهه با آن به‌‌صورت مسدودسازی بوده است!) به کلاب هاوس را نیز در پی داشت.

۳) ممکن است ورود پیشدستانه حکمرانان از زمان بازاریابی، با مشکل اتلاف منابع همراه باشد. زیرا لزوما در این مرحله بازاریابی، فناوری خارجی-کسب و کار فناورانه خارجی- موفق نمی‌شوند یا امکان دارد با نصب یا استقبال بالایی از کاربران داخلی مواجه نشوند. برای مثال شبکه اجتماعی پارلر که نصب زیادی کسب نکرد یا پیام‌رسان سیگنال که نصب زیادی کسب کرد اما مورد استفاده کاربران داخلی قرار نگرفت.

۴) اگر پس از شناسایی پلتفرم خارجی در مرحله بازاریابی، راه‌حل حکمرانان این باشد که پلتفرم مذکور فعالیت و اقبالی در داخل نداشته ‌‌باشد، به جای روش‌های حمایت‌گرایی سنتی-مسدودسازی- در این مرحله می‌تواند به حمایت‌‌گرایی هوشمندانه -استفاده از مهارت‌‌های بازاریابی مقابله‌‌ای- بپردازد و چون چنین روشی مانند مسدودسازی آشکار نیست، حساسیت‌‌های کمتری در میان کاربران ایجاد خواهد کرد.

در کلام آخر می‌توان گفت در حمایت‌گرایی سنتی-مسدودسازی- حکمرانان زمانی به مساله ورود پیدا می‌کنند که فناوری‌‌های جدید ورود پیدا کرده و مسائلی را ایجاد می‌کنند. در حمایت‌‌گرایی هوشمند اما نه‌‌تنها طیف وسیعی از راه‌‌حل‌‌ها پیش روی حکمرانان است بلکه زمان ورود برای مواجهه می‌تواند قبل از ورود فناوری‌‌ها و کسب آمادگی بیشتر برای مواجهه و انتخاب راه‌حل باشد که این موضوع خود نیز می‌تواند به اعتبار و مشروعیت بیشتر در نظر مردم برای راه‌حل انتخاب شده از جانب حکمرانان منجر شود.