چارچوب سیاست‌گذاری در دوران رونق

دوران رکود و صعود بازار سهام به‌صورت یک چرخه مداوم است و تجربه نشان می‌دهد که دوران رکود، دوران بلندمدتی نسبت به دوران رونق است. هر چند در این دوره آخر که رونقی یکپارچه به بازار سهام وارد شده، شاهد طولانی‌تر شدن این دوره هستیم. این امر نشان از یک فرصت مناسب پیش‌روی تصمیم‌گیران وسیاست‌گذاران بازار سرمایه برای بهره‌گیری از این بازار دارد که می‌تواند جایگاه بازار سرمایه در اقتصاد ملی را بیش از گذشته جلوه دهد.باید عنوان کرد که متاسفانه در دوران رکود بسیاری از سیاست‌های حمایتی بازار سرمایه در کمک به رشد اقتصادی، منجر به شکست می‌شود و قاعدتا بسیاری از سیاست‌های تاثیرگذار باید در دوران رونق بازار ایجاد شود. به عبارت دقیق‌تر باید بتوان به شکل مناسبی از ظرفیت‌های بازار سرمایه در دستیابی به رونق اقتصادی و رشد تولید در بنگاه‌ها بهره برد.

همواره بازار سرمایه ایران دوران رونق کوتاهی را تجربه کرده است و همین عوامل سبب شده تا نتوان از پتانسیل‌های بازار برای پیشبرد سیاست‌های کلان اقتصادی استفاده کرد. اما خوشبختانه دوره طولانی‌مدت رونق اخیر، فرصت بسیار مناسبی برای اجرای بسیاری از این سیاست‌هاست که یکی از مهم‌ترین این موارد استفاده از ظرفیت اسمی بازار برای کمک به تامین مالی و اصلاح ساختار شرکت‌هاست. بر اساس نماگر ارزش بازار در یکی، دو سال گذشته شاهد رشد بیش از ۳برابر ارزش بازار هستیم. به عبارت دقیق‌تر قیمت‌های پذیرش شده در بازارها با رشد ۳تا ۴ برابری همراه شده‌اند. ولی در این میان همچنان چالش اصلی وجود دارد. به‌طوری‌که شرکت‌های پذیرفته شده در بورس یا فرابورس همانند سایر بنگاه‌های اقتصادی برای تامین مالی خود همچنان در مضیقه می‌باشند و با مشکلات تامین مالی مواجه هستند. مهم‌ترین نکته استفاده از ظرفیت بازار سهام برای تامین مالی چنین بنگاه‌هایی است که با استانداردهای کیفی و کمی بورس همراه شده و از شفافیت‌ لازم برخوردار هستند. به عبارت دقیق‌تر باید این قبیل بنگاه‌ها که از شفافیت نسبی در مقایسه با دیگر بنگاه‌های اقتصادی فعال در کشور بهره‌مند هستند، بتوانند از چنین ظرفیت‌های مناسب بازار سهام بهره‌مند شوند.

همان‌طور که عنوان شد یکی از مهم‌ترین مولفه‌های کاربردی برای بهره‌گیری بیشتر از ظرفیت‌های بازار سرمایه در دوران رونق‌، استفاده از افزایش سرمایه به روش صرف سهام برای تامین مالی شرکت‌های پذیرفته شده در بازار است. از سوی دیگر متاسفانه روش‌های کنونی عرضه‌های اولیه در بازار سهام، کمکی به خود شرکت نمی‌کند. به عبارت دقیق‌تر به محض فروش سهام چون عرضه از سمت سهامدار عمده صورت می‌گیرد، از اختیار شرکت خارج شده و در اختیار همان سهامدار عمده قرار می‌گیرد. عملا هیچ کمکی به خود شرکت نمی‌شود، مگر آنکه سهامدار عمده در مقاطع افزایش سرمایه شرکت، خود این پول را در قالب آورده نقدی به شرکت تزریق کند. این در حالی است که در دنیا زمانی‌که یک شرکت اقدام به عرضه اولیه می‌کند، این پول و منابعی که در بازار از محل IPO جمع‌آوری می‌شود، کلا در اختیار شرکت قرار می‌گیرد تا بتواند برای تامین مالی، اصلاح ساختار مالی و استفاده از ظرفیت‌های توسعه‌ای بیشتر بهره‌مند شود. ولی متاسفانه این موضوع در بازار سرمایه ایران در جایگاه مناسبی قرار ندارد و عرضه‌های اولیه هیچ کمکی به خود بنگاه‌ها نمی‌کنند. هر چند که باید این موضوع مدنظر سیاست‌گذاران بازار سرمایه قرار گیرد و تغییرات مناسبی در این شیوه اعمال شود ولی لزوم توجه به دیگر روش‌های تامین مالی برای بنگاه‌ها نیز بیش از گذشته خودنمایی می‌کند. در این میان می‌توان با استفاده از افزایش سرمایه از محل صرف سهام، بنگاه‌ها حق را از سهامداران قبلی سلب کرده و آن بخش از حق‌تقدم سلب شده را در بازار عرضه اولیه کنند تا پول در اختیار شرکت قرار گیرد که این اتفاق در حال حاضر صورت نمی‌گیرد.همان‌طور که عنوان شد چالش‌هایی برای افزایش سرمایه از محل صرف سهام و همچنین عرضه‌های اولیه وجود دارد که باید سیاست‌گذاران بازار سرمایه و فعالان بازار با ایجاد تدابیر لازم، این موارد را مرتفع کرده تا در چنین شرایط رونق بازار، بتوان بهترین بهره‌وری از پتانسیل‌های موجود در بازار داشت.