ریسک سنجی سرمایهگذاران
برخی تجارب موجود در سالهای نه چندان دور بازار سرمایه و اخبار ناشی از بحرانهای مالی جهانی نیز بر این ابهامات افزوده است. آنچه برای استراتژی ورود سرمایهگذاران خرد از همه مهمتر است آشنایی با مفهوم ریسک و اتخاذ استراتژی سرمایهگذاری متناسب با تیپ شخصیتی و اشتهای ریسک هر شخص است که در میان افراد مختلف متفاوت است. بخش عمدهای از مفهوم ریسک به خصوصیات شخصیتی و روانشناختی افراد مربوط میشود. ریسک از منظر علم روانشناسی به معنای پیامدهای ناشناخته و غیرقابل پیشبینی و آیندهای مبهم است. باید گفت ریسک میتواند توسط فرد محاسبه شده یا براساس قواعد آماری و احتمالات برآورد شود. علم روانشناسی، در حوزه سنجش ریسک، به میزان نارضایتی از پیامد منفی و گریز از آن و همچنین احتمال وقوع رخداد منفی از نظر سرمایهگذار توجه میکند.
مسائل شناختی، عوامل احساسی، خاطرات هیجانی، سبکهای مقابلهای و بهویژه ویژگیهای شخصیتی در انجام رفتارها و سرمایهگذاریهای ریسکی تاثیر بسزایی دارد. اصل ترس از مواجهه با زیان، حرص و طمع در کسب بازدهی بیشتر و امیدواری به کسب بازدهی در آینده مواردی هستند که ریسکگریزی افراد را توجیه میکنند. ولی با توجه به این موضوع، باز هم کسانی هستند که دست به رفتارها و سرمایهگذاریهای پرریسک میزنند. علم در این مقوله از تفاوت ویژگیهای شخصیتی سخن به میان میآورد و ویژگیهایی چون نوجویی، تجربهپذیری، برونگرایی، جراتورزی و سبکهای جبرانی مواردی هستند که میتوان رفتار افراد را در مقابله با موقعیتهای ریسکی پیشبینی کرد. از اینرو ریسک به معنای نحوه نگاه شخص به عدم اطمینان است و از ویژگی شخصیتی افراد تاثیر میپذیرد؛ بنابراین تئوریپردازان مختلف به این موضوع پرداختهاند و آزمونهای حرفهای را به منظور شناخت وضعیت ریسکپذیری افراد ابداع کردهاند.
ارتباط هر یک از عوامل شخصیت با ریسکپذیری میتواند نقش شایانی درتعیین میزان کمریسکبودن و پرریسکبودن سرمایهگذار ایفا کند. در واقع هر چه سرمایهگذار ریسکپذیرتر باشد، تحمل پذیرش بالایی در زمینه زیان احتمالی ناشی از ریسک سرمایهگذاری خواهد داشت. بنابراین شرکتهای سبدگردانی، صندوقهای سرمایهگذاری و سایر مراکز مشاوره مالی و سرمایهگذاری میتوانند منابع مربوط به این اشخاص را در کلاسهای دارایی پرریسک سرمایهگذاری داشته باشند یا اینکه بخش قابلتوجهی از سبد سرمایهگذاری اختصاصی این افراد را به کلاسهای دارایی پرریسک اختصاص دهند.
در نقطه مقابل، افراد ریسکگریز قرار دارند که قطعا بهترین پیشنهاد مربوط به سرمایهگذاری بیشتر در داراییهای بدون ریسک یا با درآمد ثابت خواهد بود. در صورتیکه اشخاص خودشان متمایل به سرمایهگذاری مستقیم باشند لازم است آموزشهای تخصصی را در زمینه سواد مالی و سرمایهگذاری در دورههای مختلف نوجوانی، جوانی و بزرگسالی دیده و شناخت مناسبی از ویژگیهای ریسکپذیری و ریسکگریزی و متناسب با آن تعیین استراتژیهای سرمایهگذاری کسب کنند.
محدودبودن ابزارها و نهادهای مالی موجود در بازار سرمایه و ذائقه و اشتهای متفاوت ریسک سرمایهگذاران نیز در عدم پایداری منابع در بازار سرمایه مؤثر بوده است. بهعنوان مثال سرمایهگذاران نهادی از جمله شرکتهای بیمه و صندوقهای بازنشستگی با توجه به نوع و ماهیت فعالیتشان منابع بلندمدتی را از مشتریان خود دریافت میکنند و متعهد میشوند منافع مشخصی را در آینده و بهصورت مستمر به ایشان پرداخت کنند، بنابراین نیازمند این موضوع هستند که برای اطمینان از تحقق این موضوع، منابع مالی خود را در ابزارها و نهادهایی سرمایهگذاری کنند که از طریق خرید ابزارهای مالی تعیین شده، منابع مالی ایشان برای افق زمانی بلندمدت در این ابزار باقی مانده و بعد از زمان طولانی بازده مناسبی به تناسب تعهدات خود و حفظ سطح معقولی از ریسک کسب کنند.
در دنیا این موضوع از طریق انتشار اوراق بدهی پروژه بلندمدت، اوراق بدهی شرکتی و پروژه و برخی گواهی سرمایهگذاری صندوقهای سرمایهگذاری پروژه به سرمایهگذاران نهادی در سازوکارهای عرضه اوراق بهادار خاص که فرآیند عرضه اوراق را نیز تسهیل میکند محقق شده و حجم قابلتوجهی از نقدینگی کشور را در این ابزار نگهداری و موجبات پایداری منابع در بازار سرمایه را فراهم کرده و از سوی دیگر این منابع را به بخشهای واقعی اقتصاد سوق داده است. این در حالی است که در صورت نبود این ابزار، نقدینگی با هر نوسانی در بازار به سمت بازارهای مختلف مالی حرکت خواهد کرد.
برای دستیابی به پایداری منابع و سرمایهها در بازار سرمایه و همچنین ارتقای فرهنگ سرمایهگذاری و سطح تحلیل سرمایهگذاران خرد در بازار سرمایه، نیازمند اتخاذ استراتژیهای آموزشی و فرهنگسازی خاص و ایجاد ابزارهای تحلیل بنیادین در میان خیل ابزارهای تکنیکال هستیم. فعالیت صندوقهای سرمایهگذاری پوشش ریسک و ابزارهای مشتقه مرتبط نیز میتواند در پوشش ریسکهای مربوط به این بازار کمکرسان باشد. نکته مهمتر این است که سرمایهگذاران ابتدا با توجه به ویژگیهای ریسکپذیری و اشتهای ریسک خود وارد بازار سرمایه شوند، اما سرمایهگذاران مختلف با توجه به ویژگیهای ریسکپذیری و تیپهای شخصیتی خود مختارند از استراتژیهای متناسب سرمایهگذاری خود استفاده کنند و با افق زمانی کوتاه، میان و بلندمدت در پی کسب بازدهی از بازار سرمایه باشند.
در این میان، نقش نهادهای مالی مشاوره سرمایهگذاری و سبدگردانها و صندوقهای سرمایهگذاری در جذب و ماندگاری منابع سرمایهگذاران تازهوارد در بازار سرمایه بیش از پیش نمایان میشود. بنابراین راهکار بلندمدت میتواند ایجاد و استفاده بهینه از ابزارها و نهادهای مالی در بازار باشد. تحلیلهای عمیق درخصوص ارزندگی سهام با توجه به ویژگیهای ذاتی کسب و کارها، مزیتهای رقابتی آنها و بازار آنها میتواند سرمایهگذاران را به سمت سهمهایی سوق دهد که تاثیر منفی کمتری در زمان نزول احتمالی بازار خواهند داشت و بتوانند از سهمهایی که در حال حاضر بهدلیل رویکردهای مالی رفتاری و رفتارهای هیجانی بازار دارای حباب قیمتی منفی هستند، اجتناب کنند.
ارسال نظر