سرمایهگذاری ۶ تریلیون دلاری
پیشرفتهای فناوری، عملیاتهای اقتصادی را ارتقا داده و هزینه فعالیتهای تجاری و اقتصادی را پایین آورده است. برای مثال در حال حاضر تعداد کمی تکنسین که سیستمهای روباتیک را کنترل میکنند میتوانند کل بخش تولید را در یک کارخانه بزرگ مشغول فعالیت نگه دارند و سیستمهای نوآورانه انبارداری، توانایی تامین قطعات مورد نیاز را در زمانی کوتاه دارند. همچنین پیشرفتها در صنعت رایانه و مخابرات به ایجاد میلیونها شغل بهطور مستقیم و غیرمستقیم منجر شده و استحکام رشد اقتصادی را بیشتر کرده است.
اینترنت سبب شده تمامی موانع فیزیکی ارتباطات از میان برود و شرکتهای تولیدکننده کالاهای مصرفی و صنعتی ارتباطهای آنلاین با عرضهکنندگان برقرار کردهاند و تمامی فرآیندها با سرعت و کارآیی بالا در حال انجام است. عرضهکنندگان از طریق سیستمهای خودکار میتوانند بر خطوط تولید نظارت داشته باشند و با کارآیی بالا، قطعات و مواد را به متقاضیان برسانند. در این حالت بهرهوری بالا میرود و هزینه پایین خواهد آمد. تجارت الکترونیک و بانکداری الکترونیک نیز به کاهش هزینهها کمک خواهد کرد.
با توجه به آنچه بیان شد و با در نظر گرفتن ظهور سریع محصولات و مدلهای تجاری انقلاب گونه و توانایی دگرگونکننده فناوری دیجیتال، مدیران شرکتهای فناوری باید در مرکز «اقتصاد فناوری» جهان قرار گیرند. آنها و نیز کارشناسان قادر هستند تاثیر تحولات فناوری بر جامعه و اقتصاد را ارزیابی کرده و واکنشهای مناسب را به این تاثیرات نشان دهند.
نکته جالب توجه و بسیار مهم این است که تحقیقات نشان میدهد هر گاه شرکتهای بزرگ فناوری از جمله آیبیام، آمازون و اپل، برای افزایش سود از بودجه تحقیقات و سرمایهگذاری در حوزه فناوری میکاهند، آنچه رخ میدهد دقیقا برعکس است. بدین معنا که سود آنها کاهش پیدا میکند و نیز نرخ رشد اقتصادی پایین میآید و یک واکنش زنجیرهای منفی آغاز میشود که بر تمامی بخشهای اقتصاد اثرات منفی میگذارد.
در یک دهه اخیر نقش شرکتهای فعال در حوزه فناوری در اقتصادهای بزرگ توسعهیافته و نوظهور بسیار بیشتر شده است و این بدان معناست که کاهش سرمایهگذاری شرکتهای یاد شده، موتورهای رشد اقتصاد را متوقف میکند. بر همین مبناست که کارشناسان به شرکتهای یادشده توصیه میکنند تغییر حجم سرمایهگذاری خود را با دقت انجام دهند. برای عمل به این توصیه، مدیران شرکتهای بزرگ فناوری به معیارها و شیوههای جدید تفکر نیازمند هستند.
مبنای تفکر شرکتهای یاد شده این است که اقتصاد جهان در آینده تحت سلطه فناوری قرار میگیرد و این همان اقتصاد فناوری است. تاثیر اقتصاد فناوری بر بازارهای مختلف بسیار بزرگ است و مشاهده میشود که تغییرات قیمت سهام شرکتهایی نظیر اپل، آمازون و آیبیام بر کل شاخصهای بورس آمریکا تاثیر میگذارد. این گفته درباره شرکتهای بزرگ فناوری در اقتصادهای دیگر از جمله چین و هند نیز صادق است. در سالهای اخیر قیمت سهام شرکتهای یاد شده و تاثیر آن بر دیدگاه سرمایهگذاران و جو بازار از تاثیر قیمت سهام شرکتهای پرسابقه تولید بیشتر شده و این بدین معناست که وقتی شرکتهای فناوری در گزارش فصلی خود خبرهای خوب منتشر میکنند بازار صعود میکند در حالی که تاثیر گزارش شرکتهای تولیدی نظیر جنرال موتورز و کیتر پیلار به این اندازه نیست.
ویژگی دیگر اقتصاد فناوری، تاثیر بزرگ فناوری بر عملکرد شرکتهای مختلف است. حجم سرمایهگذاری بینالمللی شرکتها در حوزه سختافزار، نرمافزار، مراکز داده، شبکهها، کارکنان، فناوری اطلاعات و خدمات مربوطه در حال حاضر سالانه ۶ هزار میلیارد دلار است. به این ترتیب اگر اقتصاد فناوری را یک کشور در نظر بگیریم و هزینه سرمایهگذاری یاد شده تولید ناخالص داخلی آن در نظر گرفته شود، این اقتصاد سومین اقتصاد بزرگ جهان پس از آمریکا و چین و بالاتر از اقتصاد ژاپن قرار میگرفت.
واقعیت این است که بودجه فناوری، نرخ بازده اقتصاد و سلامت اقتصاد رابطه تنگاتنگ با هم دارند. اقتصاددانها در سالهای اخیر با دقت در بودجه فناوری کشورها توانستهاند وضعیت آنها را در آینده پیشبینی کنند به این معنا که هر گاه سرمایهگذاری شرکتهای فناوری یا دولتها در حوزه فناوری کاهش مییابد، بدون تردید در سال بعد نرخ رشد اقتصاد آن کشور پایین میآید و پس از چند سال بهرهوری نیروی کار در سراسر اقتصاد کاهش پیدا میکند. زیرا نوآوری فناورانه یک موتور مهم برای ارتقای بهرهوری و رشد اقتصاد است.
کشورهایی که مایلند فرصتهای شغلی بسیار بیشتری به وجود آورند باید سرمایهگذاری در حوزه فناوری را بالا ببرند و از این طریق به اهداف ارزشمند بسیار زیاد دست پیدا خواهند کرد. در سالهای اخیر در شرکتهای موفق در تمامی صنایع، سرمایهگذاری در حوزه فناوری رشدی سریعتر از سود شرکت و حتی در برخی موارد سریعتر از رشد اقتصاد کشور داشته است. مدیران این شرکتها به روشنی میدانند که آینده به شرکتهایی تعلق دارد که همپای نوآوریها و پیشرفتهای فناوری حرکت میکنند و اگر به این بخش توجه نشود شرکت از بازار حذف خواهد شد.
در این میان شرکتهایی که سرمایهگذاری در فناوری را به بهترین شکل و با در نظر گرفتن شرایط موجود و واقعیتها انجام میدهند بیش از دیگر شرکتها در شکل دهی به آینده سهم خواهند داشت. از سوی دیگر درهمتنیدگی اقتصاد جهان به این معناست که حتی شرکتهایی که تمایل به سرمایهگذاری در فناوری ندارند مجبور هستند در این مسیر حرکت کنند، زیرا شرایط کار و ساختار تعامل با جهان تغییر کرده و در آینده تغییرات بیشتری خواهد کرد. نکته مهم این است که دولتها باید زمینه سرمایهگذاری را برای شرکتهای فعال در حوزه فناوری فراهم کنند و مشوقهایی برای آنها در نظر بگیرند. در دو دهه اخیر کشورهایی که چنین کردهاند در حوزه فناوری پیشرفت کرده و این پیشرفت به رونق دیگر بخشهای اقتصاد کمک کرده است و قدرتهای اقتصادی آینده آنهایی هستند که توسعه فناوری در آنها با سرعت بالاتری صورت گرفته است. در واقع جایگاه فناوری چنان ارتقا پیدا کرده که وضعیت فناوری هر کشور مشخص میکند جایگاه آن کشور در صحنه اقتصاد و سیاست جهان در آینده کجا خواهد بود.
ارسال نظر