مدلهای سهگانه بحران
بحرانهای ارزی یک اتفاق جدید نیست و نمونههای بسیاری از آن در طول ۴۰ سال گذشته رخ داده است. فروپاشی سیستم برتون وودز در ۷۳-۱۹۷۱، بحران پوند انگلیس در سال ۱۹۷۶، بحران ارز کشورهای اروپایی در سالهای ۹۳-۱۹۹۲، بحران آمریکای لاتین در دهه ۷۰، کاهش ارزش پزو در مکزیک در سالهای ۹۵-۱۹۹۴، بحران مالی کشورهای جنوب شرقی آسیا در سالهای ۹۸-۱۹۹۷، بحران مالی جهانی در سالهای ۹-۲۰۰۸ و به تازگی بحران ارزی در ونزوئلا، ترکیه، روسیه و آرژانتین نمونههایی از تلاطمات ارزی در انواع مختلف و ناشی از عوامل متفاوت است. بحرانهای ارزی ادبیات اقتصادی گستردهای هم از بعد نظری و هم از بعد تجربی دارند. بنابراین پدیدهای شناخته شده و مطالعه شده در علم اقتصاد است. از سال ۱۹۷۵ تا ۲۰۰۷، ۲۰۱ بحران ارزی شناسایی شده است. این نشان میدهد بحرانهای ارزی پدیده شایعی است و بهطور میانگین سالی ۵ مورد اتفاق میافتد. با وجود این بروز تلاطمات ارزی در اقتصاد ایران به یک پدیده تکرارشونده تبدیل شده است و قادر به درسگرفتن از ادبیات اقتصادی و تجارب جهانی و حتی تجارب گذشته خود نیستیم و طی ۳ دهه گذشته حداقل ۵ بار نوسانات شدید در نرخ ارز را تجربه کردهایم. اما تجربه اخیر تلاطمات شدید در بازار ارز با وجود شباهتهای زیاد با تجارب قبلی از جنبههایی متفاوت و به همین جهت نگرانکنندهتر است. اولین توضیح چرایی بحرانهای ارزی و بروز حملات سوداگرانه به ذخایر ارزی، به سال ۱۹۷۹ و مقاله کروگمن بر میگردد که به دنبال آن مقالات و تحقیقات متعددی پیرامون موضوع بحران ارزی شکل گرفت. ادبیات گسترده بحرانهای ارزی معمولا به سه دسته مدلهای نسل اول، دوم و سوم تقسیمبندی میشود که هر نسل از مدلها سعی دارد، چرایی موج جدیدی از بحرانهای ارزی را توضیح دهد. مدلهای نسل اول برای توضیح بحرانهای ارزی در آمریکای لاتین و با مقاله کروگمن در سال ۱۹۷۹ شکل گرفت و در سالهای بعد توسعه یافت. بر اساس توضیح مدلهای نسل اول، سیاست نرخ ارز ثابت و کسری بودجه مزمن در صورت عدم اصلاح سیاستهای مالی منجر به رشد زیاد حجم پول برای تامین مالی کسری بودجه خواهد شد. رشد حجم پول نیز منجر به تورم خواهد شد که با ثابت نگه داشتن نرخ ارز در تناقض است. به همین دلیل مدلهای نسل اول پیشبینی میکنند ادامه چنین سیاستهایی منجر به بروز حملات سوداگرانه و در نتیجه بحران ارزی خواهند شد. بحرانهای ارزی در اقتصاد ایران نیز معمولا در ذیل این مدلها قابل طبقهبندی هستند و به دلیل تثبیت قیمت اسمی ارز و وجود تورم بالا، در فاصلههای چند ساله افزایش تقاضای ارز و معمولا در اثر یک شوک بیرونی سبب تعدیل ناگهانی نرخ ارز خواهد شد. تجربه بحرانهای ارزی ابتدای دهه ۷۰ و ابتدای دهه ۹۰ نیز با این الگو سازگار است و جهش نرخ ارز معمولا تا میزان جبران کاهش نرخ ارز حقیقی در بازه چند ساله قبل از آن ادامه مییابد. اما طی ماههای اخیر افزایش نرخ ارز فراتر از کاهش نرخ ارز حقیقی طی ۵ سال گذشته، پیش رفته و این روند نیز ادامه یافته است. بنابر این با وجود آنکه شروع بحران ارزی مانند بحرانهای قبلی به تثبیت نرخ ارز در عین وجود کسری بودجه مزمن، افزایش نقدینگی و تورم مزمن اقتصاد ایران مربوط است، اما تداوم افزایش نرخ ارز خارج از چارچوب مدلهای نسل اول است. مدلهای نسل دوم پس از موج بحرانهای ارزی در اروپا در سالهای ۹۳-۱۹۹۲ (بهخصوص در آلمان و انگلستان) و در پی ناتوانی توضیح این بحرانها توسط مدلهای نسل اول پدید آمد. مدلهای نسل دوم توضیح پیچیدهتری دارند. ممکن است حمله به ارز حتی زمانی که سیاستهای اقتصادی ناسازگار نیستند اتفاق بیفتد. در مدلهای نسل اول تمرکز بر مشکلات ساختاری اقتصاد و اجرای سیاستهای متناقض است که این سیاستها در نهایت در زمانی خاص منجر به حمله خواهند شد.
اما تمرکز اصلی در مدلهای نسل دوم بر اثر انتظارات است که در چارچوب Self-Fulfilling Expectations یا Herding توضیح داده میشوند؛ در وضعیتی که هجوم اخبار و اطلاعات در مورد سیاستهای دولت درخصوص نرخ ارز و تغییرات آتی نرخ ارز یا شرایط آینده یک اقتصاد زیاد است. این امر میتواند منجر به ایجاد رفتار گلهای در مردم شود. یعنی چون جریان سرمایه به سمت خرید ارز یا هر کالای سرمایهای و داراییهایی خاص که سرمایهگذاران یا تحلیلگران بازار احساس کردهاند که سودآور است، سوق پیدا میکند، سایرین نیز که چندان از بازدهی داراییها اطلاعی ندارند به سمت سرمایهگذاری در آن داراییها یورش میبرند. از طرفی در چنین وضعیتی که هجوم اخبار و اطلاعات زیاد است، اگر شخصی مثلا یک تحلیلگر بازار یا سیاستمدار بگوید که یک کشور مشکل دارد و چون این را عده بیشتری باور خواهند کرد به سرعت گسترش مییابد و امکان جلوگیری از آن وجود ندارد. همانطور که از توضیحات ارائه شده درخصوص مدلهای نسل دوم و تطبیق آن با شرایط کنونی اقتصاد ایران و ارتباطات بینالمللی آن مشاهده میشود تداوم بحران ارزی اخیر و افزایش بیسابقه نرخ ارز را میتوان در چارچوب مدلهای نسل دوم بررسی کرد. باید توجه داشت که تفاوت عمده مدلهای نسل اول و دوم در آن است که در مدلهای نسل اول نرخ ارز تا جایی افزایش مییابد که بازارهای مختلف مجدد در حالت تعادل قرار گیرند ولی در مدلهای نسل دوم سقفی برای انتظارات مردم و سرمایهگذاران قابل تصور نیست و انتظارات منفی نسبت به آینده میتواند مانع از توقف افزایش نرخ ارز شود. در مدلهای نسل سوم علاوه بر عامل انتظارات، عامل اقتصادی دیگری نیز بر افزایش نرخ ارز دامن میزند که مخاطره آن برای اقتصاد ایران بهخصوص طی سالهای اخیر وجود دارد. بحران ارزی در مدلهای نسل اول و دوم در ادامه ممکن است به بحران مالی تبدیل شوند. ولی در مدلهای نسل سوم بحران مالی (بهخصوص بحران بانکی) محرک اصلی بروز بحران ارزی است. خوشبختانه تاکنون اقتصاد ایران یک بحران بانکی را تجربه نکرده و بحران ارزی تاکنون به بازارهای مالی منتقل نشده است. اما در شرایط کنونی این مخاطره نیز وجود دارد که با تداوم شرایط کنونی و تشدید محدودیتهای ارزی در دور تازه تحریمها و در کنار مشکلات نظام بانکی این بحرانها با یکدیگر توامان شوند و در اصطلاح اقتصاد ایران دچار بحرانهای دوقلو شود که در پی آن افزایشهای بیشتری در نرخ ارز دور از انتظار نیست. در مجموع نمیتوان برای افزایش نرخ ارز در شرایط کنونی اقتصاد ایران سقفی متصور شد، مگر آنکه سیاستگذاران فعالانه وارد امر سیاستگذاری برای اصلاحات اقتصادیای که مدتهاست اقتصاددانان بر آن تاکید و اصرار میورزند، شوند. متاسفانه در این زمینه نیز سابقه سیاستگذاران فعلی ناامیدکننده است و ایشان بدون توجه به توصیههای علمی یا اقدامی نکرده و منفعل به انتظار اتفاقات و بحرانهای اقتصادی نشستهاند یا اگر هم اقدامی انجام دادهاند جز در مسیر تشدید بحران و ایجاد بحران جدید نبوده است. ایشان حتی در شرایطی که از ماهها پیش برنامه طرف مقابل را برای تحریمهای اقتصادی میدانستند، سیاستی را برای تخفیف آثار آن پیش نبردهاند و در انتظار غافلگیر شدن در ۱۳ آبان هستند. بنابر این اگر شرایط و نحوه سیاستگذاری در همین مسیر باشد متاسفانه نمیتوان انتظار تغییری در شرایط بازار ارز را داشت. مگر آنکه تغییری جدی در سیاستگذاری اقتصادی و البته چگونگی حل تعارض خارجی کنونی صورت گیرد.
ارسال نظر