مبانی تعیین قیمت
برای مثال اگر فرض کنیم نرخ پایه در فروردین ۵۷ هفتاد ریال و متوسط نرخ تورم و بهره در کشور ما ۲۰ درصد و در کشورهای حوزه دلار حدود ۳درصد بوده باشد باید ۴۰ بار ۷۰ ریال را ضرب در ۱۷/ ۱ کنیم که به عدد ۳۷۴۰ تومان برای فروردین سال ۹۷ میرسیم. البته اگر هر یک از دادههای ما مختصر تغییری کند پاسخ ما برای بهای دلار در فروردین ۹۷ به شدت تغییر خواهد کرد. به خاطر این است که ما نمیتوانیم به عدد ۴۲۰۰ تومان تعیین شده توسط کارشناسان بانک مرکزی بهعنوان ارزش واقعی دلار در اول سال ۹۷ ایرادی بگیریم؛ هر چند این عدد میتواند قدری بیشتر یا کمتر از عدد واقعی باشد ولی قدر مسلم اگر در اول فروردین ماه قیمت واقعی دلار ۴۲۰۰ باشد، دیگر نمیتواند (با توجه به تفاوت نرخ بهره و تورم در کشور ما با کشورهای حوزه دلار) در اول اردیبهشت هم همان باشد و مسلما باید مطابق تفاضل بهره و تورم تغییر کند و مثلا اگر نرخ بهره برای ریال ۱۸ درصد و برای دلار ۶ درصد باشد باید ماهانه یک در صد بر بهای دلار افزوده شود؛ یعنی اول اردیبهشت ۴۲ هزار و ۴۲۰ ریال و اول خرداد ۴۲ هزار و ۸۴۴ ریال باشد.
و البته این در صورتی است که عوامل غیراقتصادی مانند جوگیر شدن، ترس از کم شدن ارزش پول، علاقهمندی به تضعیف دولت، ضدیت با نظام ، سوداگری و سودجویی و دیگر عوامل در کار نباشد که اگر اینها به میدان بیایند هر یک برای نظام اقتصادی کشور باری سنگین خواهد بود و البته کار بانک مرکزی را برای حفظ لنگر تعادل سختتر خواهد کرد.
البته بانک مرکزی بهجز تزریق بی حد و مرز دلار که خود طبعا آسیبهایی به نظام اقتصادی کشور وارد میکند راههای دیگری هم برای حفظ تعادل در بازار دارد که مهمترین آن البته جلب اعتماد عمومی و کارهای دیگر مثل تامین نیازهای ارزی جامعه است. ببینید اگر فرضا مسافران احتیاج به ارز دارند باید اجازه داد به قیمت آزاد از بازار تهیه کنند ولی باید روش دیگری هم پیش روی آنها گذاشت که اگر بخواهند ارز ارزانتری داشته باشند بتوانند با خرید اوراق ارزی مدت دار، ارز خود را ارزان بخرند و درست در زمان سفر تحویل بگیرند. خب تجار هم میتوانند همین کار را بکنند و برای اینکه خیالشان از نوسانات نرخ ارز راحت باشد، اوراق ارزی مدت دار خریداری و نگهداری میکنند تا زمان انجام تعهدشان به فروشنده خارجی کالا فرا برسد. این اوراق میتواند در دست بورس بازان و سوداگران هم دستبهدست شود و آنها هم بهجای اینکه با نگهداری مقادیر زیادی کاغذهای رنگی خارجی (یورو، دلار و ...)به بورس بازی بپردازند، اوراق تضمین شده توسط بانک مرکزی را دست به دست و نگهداری میکنند و هر زمان خواستند با مراجعه به بانک در لحظه علاوه بر اینکه معادل آن اسکناس و حواله ارزی دریافت میکنند، نسبت به تاریخ آن سودی هم اضافه دریافت میکنند. خوب پس در موقع خرید و فروش به تاریخ اوراق ارزی هم توجه میشود و هر چه قدیمیتر باشد ارزشمندتر میشود. بانک مرکزی هم ضمن تزریق محدود و منظم اوراق ارزی نرخ ارز را هم متناسب با نرخ بهره و تورم ریال و دلار هر ماه یا حتی هر هفته تعدیل میکند.
هر چه این روند ادامه یابد و اطمینان مردم به پول ملی تقویت شود، نرخ بهره و تورم هم کاهش مییابد و تولیدکنندگان فعالتر میشوند و نرخ بیکاری پایین میآید. این اتفاقات باعث میشود روند افزایشی قیمت ارز کندتر شود. و درست برعکس زمانی که مردم برای بالا رفتن نرخ ارز پیشواز میرفتند به کاهش نرخ ارز روی خوش نشان میدهند و از آن استقبال کنند که البته باز وظیفه ذاتی بانک مرکزی کنترل این هیجان بازگشتی هم هست که بهطور بیقاعده قیمت ارزها کاهش نیابد.
ممکن است برخی بگویند تا آن زمان به مردم بابت خرید گوشت و مرغ و کره و پنیر که اغلب وارداتی هستند فشار وارد خواهد شد که البته حرف درستی است و دولت موظف است که از اقشار آسیبپذیر و حتی عامه مردم از نظر کالاهای اساسی حمایت کند. در این مورد هم میشود بدون اینکه به قیمت ارز ورود کنیم، قیمت کالاهای اساسی و مورد نیاز عامه را با دادن یارانه تعدیل کنیم. برای مثال از شرکتی که گوشت وارد میکند تا یک سقف معین گمرک نگیریم یا تعرفه کمتری گرفته شود یا مثلا حمل و نقل آن توسط دستگاههای امدادرسان ارزانتر یا حتی مجانی انجام شود.
ممکن است برخی از دوستان به حقیر ایراد بگیرند (کما اینکه میگیرند)و بگویند: آخر جنابعالی چهکاره مملکتی که دائم راهکار ارائه میدهی؟ در جواب باید عرض کنم که درست است که بنده کارهای نیستم ولی وظیفه همه مردم از جمله و به خصوص مطبوعات است که اشتباهات مسوولان را ببینند. همیشه بهترین راهکار در زمان بحران، استمداد از مردم و جلب اعتماد آنهاست. اگر دستور داده شود که صرافان ارز نفروشند مثل این است که بگویند مثلا رستورانها که زیر نظر وزارت بهداشت است غذا نفروشند. خوب مردم که نمیتوانند غذا نخورند، پس به اجبار کسانی برایشان در پستوها و زیر زمینها غذا درست میکنند که هم گران و هم غیربهداشتی و احتمالا بیطعم هم خواهد بود، باید بگذارند کارها شفاف انجام و قیمتها هم واقعی باشد. دولت هم نظارت کند و اگر هم قرار بر دخالت باشد (که گاهی هست) آن هم باید اقتصادی باشد و نه امنیتی و رانتی و نه اینکه منافع عمومی به خطر بیفتد.
در زمانی که مثلا نرخ یورو در بازار حدود ۸ هزار تومان است و به مسافر عازم خارج هزار یورو با سه هزار تومان تخفیف فروخته میشود معنای آن دادن یک جایزه سه میلیون تومانی به فرد مسافر است. خوب اینکه تشویق مردم به مسافرت برای تمدد اعصاب و صحت و سلامت روح و روان مفید است، امر درستی است، ولی ای کاش این جایزه را برای سفرهای داخلی به مردم میدادیم مثلا به کسانی که به سیستان و بلوچستان سفر میکردند بلیت رفت و برگشت قطارشان را مجانی میدادیم یا کسانی که به کردستان میرفتند یک دست لباس کردی هدیه میگرفتند و ...
ارسال نظر