Untitled-1 copy

تحـریم‌ها، مسائـل ژئـوپلیتیک، درگیری‌های داخلی و زیرساخت‌های ضعیف از مهم‌ترین عوامل افزایش هزینه‌های تجارت در جهان امروز هستند. از ایران تا نیجریه و حتی در کشورهای بزرگی همچون چین می‌توان اثر عوامل مذکور را مشاهده‌کرد. افزایش قیمت جهانی منابع طبیعی باعث بروز بیماری هلندی در بسیاری از کشورهای وابسته به صادرات منابع طبیعی شد، بااین‌حال انتظار می‌رفت که کاهش قیمت منابع باعث معکوس‌شدن روند فوق شود، بااین‌حال گزارش‌های جدید در حوزه اقتصاد بین‌الملل نشان می‌دهد که مواردی وجود دارد که مانع از این روند معکوس می‌شود. این موارد از زیرساخت‌های ضعیف تا صادرات موجب افزایش هزینه‌های تجارت و منفک‌شدن از تجارت‌جهانی می‌شود.

اهمیت هزینه‌های تجاری

پایین‌بودن مداوم قیمت جهانی نفت همانند آنچه در دهه‌گذشته تجربه شد، بخش‌های قابل‌مبادله در کشورهای صادرکننده نفت را تحریک می‌کند. مطالعات جدید با استفاده از یک مدل اقتصاد باز برای بررسی چشم‌انداز بیماری هلندی معکوس در کشورهای آفریقایی با مزیت نسبی تاریخی در کشاورزی اما هزینه‌های تجارت داخلی و خارجی بالا را نشان می‌دهد؛ درحالی‌که کاهش درآمدهای صادراتی منابع منجر به تغییر عوامل تولید به سمت کشاورزی می‌شود، اما کشاورزان دور از دسترس و بخش‌هایی که به هر دلیلی همچون تحریم از تجارت‌جهانی منفک شده‌اند، با وجود هزینه‌های تجاری بالا ممکن است ضرر کنند. برای نمونه، داده‌های نظر‌سنجی از خانوارها در نیجریه نشان می‌دهد که عرضه کشاورزی به‌طور قابل‌توجهی با قرارگرفتن در معرض بازارهای بین‌المللی در ارتباط است. کاهش هزینه‌های تجاری و افزایش بهره‌وری در کشاورزی و صنعت می‌تواند در بلندمدت به جبران درآمد ازدست رفته نفت کمک کند.

پس از بیش از یک دهه‌افزایش و ارزش‌های بالا که تنها برای مدت کوتاهی توسط بحران مالی 2008 قطع شد، قیمت جهانی نفت‌خام بیش از 70‌درصد از ژوئن2014 تا ژانویه2016 کاهش‌یافت و در دوره زمانی پس از آن نسبتا پایین باقی‌مانده‌بود. کاهش اولیه قیمت در‌درجه اول به دلیل عوامل طرف عرضه، از جمله گسترش سریع تولید نفت شیل ایالات‌متحده با استفاده از تکنولوژی هیدرولیک و حفاری افقی بود. در بلندمدت، گسترش سیاست‌های زیست‌محیطی، بهبود بهره‌وری انرژی، ترکیب افزایش عرضه از منابع جدید و کاهش تقاضای جهانی به این معنی است که قیمت نفت احتمالا پایین خواهد ماند و صادرکنندگان تاریخی نفت احتمالا درآمد کمتری از صادرات نفت در آینده خواهند داشت.

ادبیات طولانی در علم اقتصاد، راه‌هایی را که درآمدهای حاصل از منابع طبیعی می‌تواند بر نتایج اقتصادی تاثیر بگذارد، با بحث مداوم در مورد اینکه آیا درآمدهای منابع در برخی شرایط می‌تواند «نفرین» تلقی شود، مستند کرده‌است. یک رشته مهم از این ادبیات نشان می‌دهد که چگونه درآمدهای منابع می‌تواند باعث انقباض بخش‌های قابل‌مبادله شود، زیرا تغییرات نرخ ارز واقعی، عوامل تولید را به بخش‌های غیرقابل تجارت می‌کشاند؛ اثری که معمولا به‌عنوان بیماری هلندی شناخته می‌شود. وقتی مهم‌ترین سهم رشد بهره‌‌‌‌وری در بخش‌های قابل‌مبادله مانند تولید صنعتی است، این جهت‌گیری مجدد اقتصاد به سمت کالاهای غیرقابل تجارت می‌تواند در بلندمدت تاثیر منفی بر درآمد ملی داشته‌باشد. در مقابل، کاهش درآمدهای منابع مانند آنچه در اقتصادهای نفت‌خیز از سال‌2014 تجربه شده‌است، باید به «بیماری‌هلندی معکوس» منجر شود و عوامل تولید به بخش‌های قابل‌مبادله بازگردند، بااین‌حال به‌نظر می‌رسد در برخی موارد در ایران یا نیجریه، هرکدام به دلایل متفاوتی، این بازگشت مجدد صورت نگرفت یا به کندی پیش رفت.

این گزارش به‌دنبال ارزیابی چشم‌‌‌‌انداز بیماری هلندی معکوس در اقتصادهای نفت‌خیز مانند اقتصادهای جنوب صحرای‌آفریقا است. تمرکز عمدتا بر روی نیجریه و آنگولا به‌عنوان بزرگ‌ترین تولیدکنندگان نفت در آن منطقه و همینطور پنج عضو آفریقای‌مرکزی و اتحادیه پولی CEMAC (جمهوری کنگو، گینه استوایی، گابن، چاد و کامرون) است. به‌طور کلی، این کشورها از لحاظ تاریخی مزیت نسبی در صادرات کشاورزی به‌جای تولید صنعتی داشته‌اند و پیش از افزایش درآمدهای نفتی، صادرکنندگان عمده محصولات کشاورزی بودند، بنابراین این بخش کشاورزی است که بیشتر تحت‌تاثیر بیماری هلندی قرارگرفته‌است تا بخش تولید. داده‌ها نشان می‌دهند که نیجریه، آنگولا و CEMAC از زمانی‌که صادرات نفت را آغاز کرده‌اند واردکنندگان عمده محصولات کشاورزی شده‌اند و واردات کشاورزی آنها در دوره‌‌‌‌هایی که درآمدهای نفتی بالایی دارند، بیشترین میزان را دارد. در همین حال، بخش کشاورزی آنها به‌طور فزاینده‌ای به سمت کالاهای غیرقابل تجارت گرایش پیدا کرده‌است.

یکی از ویژگی‌های مهم بخش کشاورزی در جنوب صحرای‌آفریقا وجود هزینه‌های تجاری بالا است، این هزینه‌ها چندین‌برابر بیشتر از سایر نقاط جهان است که هم شامل هزینه‌های تجارت داخلی و زمینی در داخل کشورها و هم هزینه‌های تجارت خارجی است. هزینه‌های تجاری بالا به دلیل زیرساخت‌های ضعیف، هزینه‌های مبادله و اطلاعاتی، موانع سیاسی و مسائل ژئوپلیتیک می‌توانند از رسیدن سیگنال‌های قیمت به بازارهای محلی منزوی جلوگیری کنند، درحالی‌که هزینه‌های تجاری ممکن است به کاهش اثرات بیماری هلندی بر بخش کشاورزی با افزایش درآمدهای منابع در صادرکنندگان نفت آفریقا کمک‌کرده‌باشد، ممکن است با کاهش درآمد منابع، اثرات تحریک‌کننده بیماری هلندی معکوس را نیز محدود کند.

مــدل‌هــای شــبیه‌‌‌‌ســـازی‌‌‌‌ تجارت‌جهانی نشان می‌دهد که اثرات تغییر در درآمد منابع بر کشاورزان به‌‌‌‌طور اساسی به سیستم تجاری بستگی دارد. در رژیمی که بخش کشاورزی از بازار جهانی جدا شده و منزوی است، کشاورزان در شرایط درآمدهای منابع بالاتر وضعیت بهتری دارند زیرا کالای کشاورزی مانند کالایی غیرقابل تجارت رفتار می‌کند. از طرفی شواهد تجربی از چهار موج داده‌های تابلویی از نظرسنجی‌‌‌‌های خانوار LSMS-ISA نیجریه در سال‌های 2010تا 2018 نشان می‌دهد که کاهش درآمد منابع در حال‌حاضر منجر به معکوس‌شدن بیماری هلندی می‌شود، اما افزایش سطح زیرکشت درمیان کشاورزان با نزدیکی آنها به مرزهای بین‌المللی مرتبط است. در شرایطی که هزینه‌های تجاری بالاست این امر به سهولت مقدور نیست.

این گزارش بر مبنای ادبیات جدیدتری که اهمیت هزینه‌های تجاری در کشورهای درحال‌توسعه، به‌ویژه در بخش کشاورزی و آفریقا را برجسته می‌کند، به ادبیات رو به توسعه در مورد تاثیرات درآمدهای منابع طبیعی و بیماری هلندی کمک می‌کند. تئوری بیماری هلندی توسط کوردن و نیری(1982) مطرح شد که بخش منابع طبیعی پررونق را با بخش تولیدی عقب‌مانده مقایسه می‌کنند. در مطالعه‌ای در مورد بیماری هلندی در کامرون، بنجامین، دواراجان و وینر(1989) خاطرنشان کردند که بخش منابع در کشورهای درحال‌توسعه معمولا یک بخش محصور است که از عوامل تولید محلی کمی استفاده می‌کند در حالی‌که بخش قابل تجارت عقب‌مانده معمولا کشاورزی است. در ادبیات بعدی، اثرات بیماری هلندی به‌عنوان یکی از مواردچالش‌های کشورهای درحال‌توسعه غنی از منابع در تبدیل درآمدهای منابع خود به رشد سریع اقتصادی، معرفی شده‌است. مورد نیجریه، بزرگ‌ترین کشور آفریقا و بزرگ‌ترین صادرکننده نفت، با مطالعات متعددی که نقش کیفیت سازمانی و نوسانات هزینه‌های عمومی را برجسته می‌کند، توجه خاصی را به خود جلب کرده‌است. طیفی از مطالعات با تمرکز بر تغییرات‌بخشی ناشی از بیماری هلندی، انقباض چشمگیر کشاورزی صادرات‌محور و افزایش تقاضا برای واردات محصولات کشاورزی در نیجریه را در طول جهش قیمت نفت در دهه‌1970 و اوایل دهه‌1980 مستند می‌کند. شوکت پاموک (2018) نیز نشان می‌دهد که نفت نقش مبهمی در سرنوشت اقتصادی کشورهای خاورمیانه داشته‌است.

نوآوری این گزارش در این است که با معرفی هزینه‌های تجارت داخلی و خارجی در مدل بیماری هلندی از ادبیات موجود فراتر می‌رود. ادبیات تجاری اخیر بر نقش پروژه‌های زیرساختی عمده از لحاظ تاریخی در کاهش هزینه‌های تجاری برای کالاهای کشاورزی تاکید کرده‌است، در نتیجه امکان تحقق دستاوردهای قابل‌‌‌‌توجه از تجارت همچنان در کشورهای فقر وجود دارد. چندین مقاله با استفاده از داده‌های قیمت و مکان نشان‌داده‌اند که هزینه‌های تجاری در کشورهای آفریقایی چندین‌برابر بیشتر از سایر نقاط جهان است و این یعنی بخش قابل‌توجهی از این دستاوردهای بالقوه هنوز محقق‌نشده‌است. همچنین نشان‌داده شده‌است که هزینه‌های تجاری بالا در بخش کشاورزی از تخصص در محصولات با مزیت نسبی، پذیرش نهاده‌های افزایش‌دهنده بهره‌وری مانند کود و گسترش تولید در پربارترین مناطق جلوگیری می‌کند.

بر مبنای یک مدل نظری و یک پنل از داده‌های نظرسنجی خانوار بررسی شده‌است که چگونه بخش کشاورزی اقتصادهای نفت‌خیز آفریقا به‌عنوان یک بخش قابل‌تجارت با مزیت نسبی که با هزینه‌های تجاری بالایی مواجه است، احتمالا تحت‌تاثیر بیماری هلندی معکوس در نتیجه قیمت‌های پایین جهانی نفت که از پایان سال‌2014 حاکم بوده‌است، قرار می‌گیرد. با استفاده از داده‌های تجاری در سطح ملی، نشان‌داده شده‌است که کشورهای منابع محور آفریقا از زمان تبدیل‌شدن به صادرکنندگان عمده نفت، از صادرکننده خالص کشاورزی به واردکننده خالص کشاورزی تبدیل شده‌اند و تولیدات کشاورزی داخلی آنها تغییر کرده‌است. تغییرات در سطح درآمد منابع در مدل منجر به جابه‌جایی عوامل متحرک تولید بین بخش‌های محلی قابل‌تجارت و غیرقابل تجارت و انتقال بین رژیم‌های تجاری متمایز می‌شود اما نکته مهم این است که هزینه‌های تجاری بالا  در دو رژیم تجاری ایجاد می‌کند و در آنها کالاهای کشاورزی مانند کالاهای غیرقابل تجارت رفتار می‌کنند و کشاورزان را از اثرات بیماری هلندی ایزوله می‌کنند. پیش‌بینی‌های این مدل به‌طور کلی با تغییرات تجربی مشاهده شده در داده‌های نظرسنجی خانوار نیجریه از قبل و بعد از سقوط قیمت نفت مطابقت دارد.

خانواده‌‌‌‌های نیجریه‌‌‌‌ای از سال‌2014 هم زمین و هم نیروی کار را به سمت کشاورزی سوق داده‌اند. واکنش سطح زیرکشت در مناطقی که بیشتر در معرض بازارهای بین‌المللی هستند، بیشتر بوده‌است و کشاورزان جدید در مناطقی متمرکز شده‌اند که کاهش درآمد منابع بیشتری را تجربه می‌کنند. شبیه‌‌‌‌سازی‌‌‌‌های خلاف‌واقع با استفاده از مدل نظری، نشان می‌دهد که درحالی‌که افزایش هزینه‌های تجارت خارجی ممکن است به گسترش اثرات تحریک‌‌‌‌کننده بیماری هلندی معکوس به کشاورزان منزوی‌‌‌‌تر در کوتاه‌مدت کمک کند، کاهش هزینه‌های تجاری و بهبود بهره‌‌‌‌وری راه‌‌‌‌حل‌‌‌‌های بلندمدت امیدوارکننده‌‌‌‌تری هستند که می‌توانند به جبران درآمد منابع کمک کنند. سیاست‌های اقتصادی و بازرگانی در شرایط کاهش قیمت منابع طبیعی باید بر توانمندسازی کشاورزان و تولیدکنندگان صنعتی برای انتقال به سمت صادرات رقابتی به بازارهای جهانی متمرکز شوند.

با نگاهی به آینده، همان‌طور که اقتصاد جهانی شروع به دور‌شدن از نفت می‌کند، درک فرصت‌ها، چالش‌ها و رویکردهای بالقوه سیاسی مرتبط با کاهش درآمدهای منابع بسیار مهم خواهد بود. نتایج گزارش حاضر نشان‌داده‌است که چگونه اصطکاک‌‌‌‌هایی مانند هزینه‌های تجاری که تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان محلی را از بازارهای جهانی و یکدیگر جدا می‌کند و می‌تواند در تعیین اثرات نهایی کاهش درآمد بسیار مهم باشد. آنها همچنین بر اهمیت درک چگونگی تاثیر معکوس بیماری هلندی بر بخش‌های قابل‌مبادله غیر‌از تولید که تمرکز سنتی ادبیات بیماری هلندی بوده‌است، تاکید می‌کنند.

یک‌سوال کلیدی برای کشورهای نفت‌خیز با مزیت نسبی در کشاورزی مانند مواردی که در این گزارش مطرح شد این است که تا چه حد امکان رشد بهره‌وری درون زای ناشی از یادگیری در حین انجام و سرریزهای مثبت تولید صنعتی، در کشاورزی نیز وجود دارد؟

سلامت تراز پرداخت ارزی

سلامت تراز پرداخت ارزی یک کشور به همان میزان که به نرخ ارز و سیاست‌های اقتصاد کلان بستگی دارد، به ساختار صنعت، صادرات و قابلیت‌های تولیدی نیز بستگی دارد. ایران و سایر کشورهای منابع‌محور تا زمانی‌که به صادرات پرنوسان قیمتی کالاها و مواد خام وابسته و از حجم کمی از تولیدات صنعتی در سبد صادراتی برخوردار باشند، حتی با وجود رشد اقتصادی، صنایع موجود واردات بیشتری را طلب می‌کنند و بعد از مدتی این کشورها دوباره با بحران تراز پرداخت‌ها مواجه می‌شوند. تفاوت‌‌‌‌های بسیار زیادی بین کشورهای مختلف وجود دارد، اما به‌طور کلی، منطقه خاورمیانه، آمریکای‌لاتین و آفریقا کاملا متکی به تولید و صادرات کالاهای اولیه بوده و در چند دهه‌اخیر این وابستگی حتی بیشتر شده‌است. سبد صادراتی برزیل از 20 سال‌پیش متکی به کالاهای اولیه‌ای مانند سویا، گوشت گاو و سنگ‌آهن شده‌است. ایران و سایر کشورهای خاورمیانه نیز سبد صادراتی متنوعی ندارند و به کالاهای اولیه وابسته‌اند. مشکل ساختار صنعتی وابسته به کالاهای اولیه و خام این است که نسبت به انواع شوک‌های اقتصادی حساس‌تر است. به‌عنوان مثال، آرژانتین به دلیل شوک آب‌و‌هوایی شاهد کاهش شدید صادرات بود. این شرایط مدیریت اقتصاد کلان را نیز دشوارتر می‌کند. باید به این نکته توجه داشت که رشد بهره‌وری در تولید صنعتی آسان‌تر از خدمات، کشاورزی یا فرآوری مواد خام است. در کشورهایی که میزان قابل‌توجهی از تحقیق و توسعه را انجام می‌دهند هرچه بخش تولید بزرگتر باشد، تحقیق و توسعه بیشتری وجود خواهد داشت. در کشورهایی مانند آلمان یا کره‌جنوبی، با بخش تولید 20 تا 25‌درصد تولید ناخالص داخلی، 80‌درصد یا حتی 90‌درصد تحقیق و توسعه توسط بخش تولید انجام می‌شود، بنابراین کشورهایی که تولید بیشتری دارند، نوآوری بیشتر و رشد بهره‌وری بالاتری خواهند داشت.

منبع:

• Reverse Dutch Disease with Trade Costs: Prospects for Agriculture in Africa’s Oil-Rich Economies، Obie Porteous، 2021، AER