دنیای اقتصاد-علی قاسمی:
کمتر کسی است که بیماری هلندی و عواقب درآمد سرشار نفتی بر اقتصاد و تولید را متوجه نشود؛ بهخصوص آنکه در ایران و در دورههای مختلف قبل از انقلاب ۵۷ و پس از آن بارها کشور دچار این بیماری اقتصادی شده است. جالب توجه است که این موضوع بر بورس نیز اثرگذار است؛ چرا که با رشد قیمت نفت، درآمد ارزی دولت افزایش یافته و با سرکوب ارزی و بدون توجه به بخش واقعی اقتصاد، کمتر به تولید در کشور توجه میشود؛ به طوری که هر زمان که قیمت نفت در اوج خود قرار دارد، شاخص بورس افت قابلتوجهی را تجربه میکند و در رکود…
بر اساس شواهد و آمارهای منتشره، واقعیتها نشان میدهد اقتصاد ایران بهخودیخود، اقتصاد مطلوبی نبوده و همواره ناکارآمد و مریض است، بهطوریکه این اقتصاد هر روز بیشتر از قبل با چالش روبهروست. البته این چالش و مریضی مربوط به امروز و این دوران نیست، بلکه از اوایل دهه ۱۳۵۰ هجری شمسی که اقتصاد ایران نفتی شد و با افزایش ناگهانی قیمت نفت، تحتتاثیر درآمدهای بالای ارزی و به عبارتی عارضه بیماری هلندی قرار گرفته که کشور نهایتا با پدیده تورم دورقمی مواجه شد و این تورم دورقمی به صورت مزمن در اقتصاد ایران…
همه ما داستان بیماری هلندی را میدانیم؛ افزایش درآمدهای نفتی، تقویت پول ملی، ارزان شدن واردات و حرکت منابع از بخشهای قابل تجارت به بخش غیرقابل تجارت و در نهایت صنعتیزدایی، اما آیا چیزی تحتعنوان بیماری هلندی معکوس وجود دارد؟ آیا کاهش درآمد منابع میتواند منابع را به بخشهای تولید صنعتی و کشاورزی هدایت کند؟ پاسخ به این سوالها تا حدود بسیاری به هزینههای تجارت بستگی دارد که میتواند در نتیجه تحریم، منفکشدن از تجارتجهانی به دلیل مسائل ژئوپلیتیک یا درگیریهای داخلی باشد. هزینههای تجاری بالا…