پایان عصر تجارت فردی
انسان ناچار از قضاوت است و با قید احتیاط میشود این حدس را حداقل در معرض نقد گذاشت که برخی مشکلات، نظیر دیوانسالاری مخل یا اخلاق کنترلی و نظارتی دولت، شاید نهفقط به دلائل سیاسی و فنی است که همچنان حضور دارند؛ چه بسا این امور مربوط به روحیات ملی ایرانی است. با آگاهی از اینکه «روحیه ملی» عبارتی نادقیق و غیرعلمی است، چه بسا بتوان برخی مسائل را از این زاویه توضیح داد بی آنکه دچار افراط یا بیاحتیاطی شد.
اما دیگر پیشرفت شبکه تجار، تاسیس اتاقهای متعدد تجارت در این سالها است.
به روایت اسناد کتاب اتاق بندر انزلی (در آن تاریخ بندر پهلوی) در سال۱۳۰۵ با مجوز دولت تاسیس شد، اتاقهای اصفهان، اردبیل، تبریز، ساری، کاشان و مشهد در سال۱۳۰۸ تاسیس شدند. سپس و با دستور دولت در سال۱۳۱۰ مبنیبر تشکیل اتاقهای تجارت در کل ایران تعداد زیادی از دیگر شهرها دارای اتاق تجارت شدند. قبل از این به تصویب قانون اوزان رسمی اشارهای گذرا شد، اما تلاش برای اجرای قانون اوزان و مقیاسها و اصول اوزان متری، از ۱۳۱۴ در تهران و بهتدریج در دیگر شهرها نشانهای است برای درک بهتر این دوره. برای تصور دورههای تاریخی برخی از این نشانهها شاید از مطالعه کتابی سودمندتر باشد. این نشانهها در هر متنی، بهویژه درباره متونی دور از ما نقشی مثل چراغ کنار جاده دارند. اما در سال۱۳۱۲؛ دوره ۳ساله اتاق تهران تمام شد. دولت از اتاق بعدی تجارتی که تشکیل شد خواستار شد با ارائه کتاب راهنمای تجارت، شامل اسامی و آدرس تجار، رشته تجاری و اطلاعاتی از این دست، اندک امور تجاری را شفاف کند، (نظیر قضاوت محتاطانه درباره روحیه ملی) در متن پژوهش مبنای این یادداشت آمده است: بدیهی است طبق اخلاقیات تجارت در ایران، دادن هرگونه اطلاعاتی درخصوص دارایی و فعالیتهای تجاری، بهراحتی صورت نمیگرفت؛ تجار در این موارد احساس امنیت نمیکردند بهخصوص که قانون مالیات بر شرکتها و عواید نیز به تصویب رسیده بود.
به نظر این گزاره، قضاوتی دیگر درباره روحیات ملی ایرانی از سوی نویسنده است. سال۱۳۱۳ سالی به نسبت مثبت برای تجارت توصیف شدهاست: وضعیت عمومی صادرات در این سال مثبت برآورد شد. در تهیه کالاهای صادراتی، حفظ نظافت و پاکیزگی بستهبندی آنها بسیار بیش از گذشته موردتوجه قرار گرفت. همچنین دولت در این سالها به حمایت از صنایع داخلی ادامه داد و از ورود کالاهایی که مشابه داخلی داشت خودداری میکرد. سال ۱۳۱۴ سالی پر اتفاق است. نخست اینکه کل تشکیلات اتاقهای تجارت بار دیگر منحل شد و با تصویب هیاتوزیران با تقسیم کشور به ۱۶منطقه، اتاق تجارت تنها در این مناطق اجازه تاسیس داشت و تجار هر شهری باید به مرکز تجاری نزدیک به خود مراجعه میکردند.
بودجه اتاق کاملا دولتی شد و دولت تصمیم گرفت عایدی صدییک از مالیات تجار و شرکتها را تحتنظر ادارهکل تجارت قرار دهد و پس از تنظیم و تعیین بودجه۱۶فقره اتاق تجارت، بنا به احتیاج هریک از مناطق ۱۶گانه، به آنها تخصیص دهد. دستوری از سوی ادارهکل تجارت به اتاقهای تجارت صادر شد: «چون اعضا و اجزای اتاقهای تجارت که از اعتبار صدی یک عواید اتاقهای تجارت حقوق دریافت میکنند، باید واجد شرایط استخدام باشند، لهذا مقتضی است در صورتیکه ابقای مدیر دفتر و مستخدمین جزء فعلی را به خدمت مناسب میدانند سواد مصدق(رونوشت) نام و نشان آنها را به ادارهکل تجارت ارسال کنند. به اداره محاسبات دستور دادهشده از پرداخت حقوق اعضا و اجزای اتاق تجارت که حکم استخدام آنها از ادارهکل تجارت صادر نشده باشد، از فروردین ۱۳۱۵ خودداری کنند.»
چنانچه واضح است؛ یا هنوز تفکیک موضوع خصوصی و دولتی چندان واضح نبودهاست یا اساسا اتاق تجارت را به چشم دیگری جز امروز مینگریستهاند. در سال۱۳۱۴ همچنین قانون کشف حجاب از سوی دولت اعلام شد و رئیس اتاق تجارت و «بیش از صد نفر از تجار تهران بههمراه خانمهایشان در مراسم حاضر شدند.» باز در سال۱۳۱۴ تجارت ایران و آلمان پا گرفت و روابط دو کشور آغاز شد. سیاستهای دولت مبنیبر تشکیل شرکتهای سهامی و نهادهای بزرگ تجاری بود و بنا به متن، اتمسفر حاکم این بود که در دنیای جدید تنها از این راه میتوان پیشرفت کرد و این شرکتها نماد «جنبش و نهضت ترقیخواهانه» محسوب میشدند. سالهای ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۰ سالهای خاموشی کامل اتاق، حداقل بهعنوان نهادی غیردولتی است.
در پایان این دوره و در سال۱۳۲۰ چنانچه مشهور تاریخ است ایران را متفقین اشغال کردند، رضاشاه رفت، محمدرضاشاه آمد و بسیاری تغییرات ایجاد شد. اگر تا اینجا نامها، وقایع و حالوهوای دوران اندکی غریب است از اینجا با جهانی ملموستر روبهرو خواهیم شد. جهانی با نامهای آشناتر و وقایعی نزدیکتر؛ گلشائیان، مصدق، ابتهاج، کودتا، ملیشدن و این دست نامها و کارها.