دنیای اقتصاد-مهران خسروزاده:
سیاستمداران فارغ از حزب، مسلک و جایگاهشان خود را طرفدار پروپاقرص توسعه معرفی میکنند و در این زمینه تفاوتی میان دموکرات، اقتدارگرا، تمامیتخواه و آزادیخواه وجود ندارد. نکته مهم اینجاست که اغلب اوقات توسعه مترادف با برنامهریزی به کار برده میشود؛ عبارتی که در کنه خود حامل این پیشفرض مهم است که جامعه به مثابه یک ماشین قابلیت کنترل و هدایت دارد و برای دستیابی به هدف مهمی چون توسعه باید از این قابلیت حداکثر استفاده را برد. اما این خوانش از توسعه از کجا سروکلهاش پیدا شد و چگونه در جهان غالب شد؟ پیتر بوتکه، در مقدمه یکی از کتابهایش، اقتصاد پوزیتیویستی، انقلاب بلشویکی و انقلاب کینزی را سه تحول مهمی معرفی میکند که علم اقتصاد توسعه را قرن بیستم شکل داده است.