بخش اول

یکشنبه گذشته مصاحبه پروفسور مایکل سوننشر، تاریخ‌دان و استاد دانشگاه کمبریج بریتانیا درباره کتاب «کاپیتالیسم – داستان پشت یک کلمه» منتشر شد. از این شماره، این کتاب که حدود ۱۶۰صفحه است به‌صورت پاورقی –روزهای یکشنبه و سه‌شنبه– در این صفحه منتشر می‌شود.

مقدمه

قبل از آنکه مفهوم و واقعیت کاپیتالیسم پا به هستی بگذارد، چیزی وجود داشت که آن را «جامعه تجاری» می‌نامیدند. این کتاب درباره شباهت‌ها و تفاوت‌های میان این دو واژه است که با یکی از آنها که بیشتر شناخته شده است، آغاز می‌شود. در سال۱۹۱۷ کتابی با عنوان «کاپیتالیسم» چاپ و در سال۱۹۲۷ تجدید چاپ شد. نویسنده این کتاب،  «کاپیتالیسم» را یک واژه «سیاسی و جدل‌ستیز» دانسته بود که در زبان دانشگاهی جایگاهی ندارد.  اما همان‌طور که یکی از خوانندگانش به‌طور طعنه‌آمیز این فرضیه را خاطرنشان کرد و مدعی شد به نظر می‌آید کلماتی مانند «مذهب»، «آزادی» یا «وطن‌دوستی» هم جایگاهی در زبان دانشگاهی نداشته باشند؛ چون آنها را می‌توان واژگان سیاسی و جدلی در نظر گرفت. اما همان خواننده ادامه داده بود که چون نه ویژگی جدلی واژه و نه این حقیقت که خود کلمه را نمی‌توان در جلد اول کاپیتال کارل مارکس پیدا کرد، پس چیزی شبیه به یک مانع واقعی برای یافتن چگونگی درک تفاوت بین یک جامعه سرمایه‌داری و یک جامعه غیر سرمایه‌داری وجود دارد.

کاپیتالیسم را شاید بشود به سختی خوب تعریف کرد؛ اما هنوز می‌شود آن را کاملا آسان دید. به نظر می‌آید چیز چندان زیادی عوض نشده باشد. کاپیتالیسم یک کلمه قرن نوزدهمی با یک تغییر قرن بیست‌ویکمی است. هرچند که هنوز به سختی تعریف می‌شود، اما هنوز به راحتی می‌توان آن را دید. یک دلیل برای این ترکیب از شفافیت و تیرگی، طیف سوژه‌هایی است که دور این کلمه را گرفته است. یقینا کاپیتالیسم خواهان کاپیتال (سرمایه) است؛ اما کاملا آن‌قدر شفاف نیست که مجبور به فراخوان کاپیتالیست‌ها شود، بلکه در عوض برای مثال به‌دنبال تاجران سازمان‌یافته، سلسله‌مراتب مدیریتی، کارگران مزدی، مصرف‌کنندگان چندگانه، مسوولیت محدود، سهام شرکتی، خدمات مالی، بازارهای رقابتی و حکومت‌های بوروکراتیک است.

 همچنین به نظر می‌رسد که کاپیتالیسم خواهان سازمان صنعتی، تخصصی کردن فنی و تقسیم کار است. اما آن‌قدر شفاف نیست که مجبور باشد خواهان بازارها، قیمت‌ها، سودها و تقسیم سودها باشد و در آخر به نظر می‌آید که کاپیتالیسم خواهان تولیدکنندگان، محصولات و فرآیندها باشد اما آن‌قدر هم شفاف نیست که خواهان همبستگی، طبقات و نبرد باشد. گاهی اوقات به نظر می‌رسد که کاپیتالیسم همه آنها را فراخوان داده است، اما به نظر می‌رسد که هرگز همه آنها را به یکباره انجام نداده باشد یا اینکه همه آنها را در یک زمان و یک مکان تنظیم و تعیین نکرده باشد. کاپیتالیسم به وضوح برای ساختن چیزها، ابزار دارد چه خواسته باشد خودرو بسازد و چه پول. اما خود کاپیتالیسم یک چیز حاضر و آماده نیست.

کوتاه‌سخن، کاپیتالیسم یک واژه ترکیبی است. از این جنبه با خوشه‌های مختلف مفاهیم، ارزش‌ها و ایدئولوژی‌هایی که برای مثال به آنها اسامی کمونیسم، ناسیونالیسم، سوسیالیسم، لیبرالیسم، محافظه‌کاری، فمینیسم، امپریالیسم یا محیط‌زیست‌گرایی داده شده است، چیزی مشترک دارد. کاپیتالیسم یکی از آنها است؛ مانند آنها کلمه‌ای است که در انتها به «ایسم» ختم می‌شود و همان‌طور که و‌اژه‌نامه قرن نوزدهم آن را آورده، به معنای آن است که یک کیفیت سیستمی دارد. و‌اژه‌نامه یادآور شده بود که کلماتی که با «ایسم» ختم می‌شود، مثل کلمه «آتئیسم»، «سیستماتیک» بودند که معنای آن دلالت بر این دارد که «سیستم، دکترین، راه عملی و تفکر برای انجام چیزی دارد». با این حال، همان‌طور که یک دیکتاتور در بحث پیرامون کلمه «رئالیسم» خاطرنشان کرده بود، «ایسم» پایانی، کلمات را «به‌شدت تو خالی» می‌کند؛ زیرا به احتمال این کلمات «توسط عموم به‌عنوان سازندگان یا سنجشگران استفاده می‌شود»، تا مردم یا دکترین را آسان‌تر طبقه‌بندی کنند یا بر چسب بزنند. پشت کیفیت مشابه پایانی این کلمات، هنوز تنوع بی‌پایانی از محتوای مفهومی و ردیفی از شجره‌نامه‌های اشتراکی با منشأ معنایی وجود دارد. از این جنبه هم کاپیتالیسم یکی از آنها است.

یکی از اهداف این کتاب تشریح این موضوع بود که چطور بسیاری از اجزای ناهمگون مفهوم کاپیتالیسم در یک تک‌واژه تجسم یافت. در وهله اول این کتاب به دنبال مشخص کردن این موضوع است که از کجا مواد مختلف ترکیب آمدند و در وهله دوم برای مثال چطور، چه وقت، کجا و چرا با هم مرتبط و با یکدیگر پیوسته شدند. بخشی از این داستان پیش از این توسط ریچارد پاسو، نویسنده کتاب که در پارگراف‌های اول این مقدمه آورده شد، گفته شده است و با جزئیات بیشتر توسط ادموند سیلبرنر، تاریخ‌دان سوئیسی در مقاله فراموش‌شده‌ای که در سال۱۹۴۰ در ژورنال تاریخی مشهور فرانسوی به نام «آنالز» که توسط مارک بلوش و لوسین فبور سردبیری می‌شد، نوشته شده بود. در این مقاله سیلبرنر نشان داده بود که کاپیتالیسم به‌صورت یک کلمه فرانسوی در شماره نهم جزوه مشهوری به نام «سازمان کار» که توسط لویی بلانک، سوسیالیست فرانسوی، در سال۱۸۵۰ منتشر می‌شد، آورده شد.

 با این حال سیلبرنر توضیح نداد که چرا بلانک از این واژه استفاده کرده یا چه منظوری از استفاده آن داشته است، اما این حقیقت را بیان کرد که لویی بلانک با درج این کلمه تاکیدی از کنار هم قرار دادن کاپیتالیسم با کاپیتال را آغاز کرد. بلانک نوشته بود، «فریاد بزنید، زنده باد کاپیتال! باشد که ما آن را فریاد بزنیم و باشد که ما به کاپیتالیسم، دشمن میرای آن با شدت بیشتری حمله کنیم. زنده باد غازهایی که تخم‌های طلایی می‌گذارند و باشد که ما آن را از هرکسی که به دنبال خالی کردن آن است، حفاظت کنیم.»