تحریم چگونه کار میکند؟
ایران و آثار جنگ اقتصادی
یکی از مهمترین تحولات در روابط بینالملل، اولویت روزافزون تحریمهای اقتصادی بهعنوان یک ابزار سیاست خارجی است. بهطور فزایندهای، واکنش آمریکا به بحرانهای بینالمللی در درجه اول اعمال تحریم است. اما آیا تحریمها موثر هستند؟ اگر تاثیر دارند، چه زمانی و چگونه و با چه هزینهای؟ از این منظر پرونده تحریمهای آمریکا علیه ایران بهطور ویژه آموزنده است. ایران برای بیش از چهار دهه یک مساله سیاست خارجی برای ایالات متحده بوده است: کشوری که از تعامل مستقیم با ایالات متحده امتناع میورزد و ضدیت با آمریکا را در هسته سیاست خارجی و حتی هویت خود حفظ کرده است.
عمده واکنش ایالات متحده به مساله ایران از طریق اعمال تحریم بود. تحریمهای ایالات متحده از زمان تحمیل اولین تحریمها در سال۱۹۷۹، بسیار گستردهتر و پیچیدهتر شدهاند. بهطوریکه در زمان نگارش این کتاب، ایران تحریمشدهترین کشور جهان است. در این روند، ایالات متحده تحریمها را بهعنوان یک ضرورت تقریبا غیرقابل بحث در نظر گرفته است؛ ولی در این کتاب نشان خواهیم داد که تکیه بیش از حد بر تحریمها نتیجه غیرسازنده در پی دارد.
تحریمهای بیشتر و شدیدتر منجر به تحقق اهداف ایالات متحده نشدهاند. تجربه تحریمهای ایران نشان میدهد که این ابزار به ظاهر موثر سیاست خارجی تا چه اندازه میتواند ناکارآمد باشد. این تحریمها که توسط افرادی با کت و شلوار تیره در وزارت خزانهداری آمریکا اعمال میشود، بهعنوان جایگزینهای کارآمدتر و کمهزینهتر از آنچه که کارکنان پنتاگون و دیپلماتهای وزارت خارجه قادر به انجام آن هستند، فرض میشود. با این حال دههها تحریم علیه ایران و اعمال تحریمهای «فشار حداکثری» در دولت ترامپ و بایدن، این فرض را به چالش میکشد. این دوره طولانی همچنین به ما این امکان را میدهد که درک بهتری از هزینههای انسانی، اجتماعی و سیاسی تحریمها و همچنین هزینههای کمتر مورد توجه قرارگرفته تحریمها بر خود ایالات متحده داشته باشیم. مورد ایران همچنین نشان میدهد که تحریمها اصلا ابزار کارآمدی نیستند؛ درحالیکه بهکارگیری تحریمها آسانتر از اقدامات مستقیم نظامی یا دیپلماتیک است؛ اما همین سهولت ریشه شکست آنهاست، زیرا برداشتن آنها فارغ از اینکه به اهداف خود دست یافتهاند یا خیر بسیار دشوار است.
چهل و چند سال تحریمهای آمریکا و تحریمهای بینالمللی و اخیرا استفاده حداکثری از آنها، نه تنها برای مجازات ایران، بلکه برای وادار کردن جمهوری اسلامی ایران به تغییر رویکرد اعمال شده است: ترک حمایت از گروههای مقاومت، پرهیز از اقدامات منطقهای و دست کشیدن از برنامه هستهای. بهطور خاص ترامپ به دستیابی به این تغییر رویکرد ایران از طریق تحریمها اعتقاد راسخ داشت؛ اما دولت او در هر سه مورد شکست خورد و در واقع به نظر میرسد که تهدید ایران در هر جبههای که ایالات متحده را نگران میکرد، شدیدتر شده است. ایران، نافرمانی و تمایل بیشتری برای مقابله مستقیم و خطرناک با آمریکا و متحدانش در خاورمیانه نشان داده است. اعمال تحریمهای حداکثری که از سال۲۰۱۸ آغاز شد، واکنش تهاجمی تهران را برانگیخت.
یکسال پس از اعمال فشار حداکثری، ایران یک پهپاد تجسسی بلند پرواز آمریکایی را سرنگون کرد. همچنین با پهپاد و موشک به تاسیسات نفتی در ابقیق و خریس در شرق عربستان سعودی حمله شد. جسارت این حمله اخیر و توانایی همپیمانهای ایران در فرار از سامانههای راداری و پدافند هوایی سعودی و آمریکایی، واشنگتن را غافلگیر کرد. انجام تمام این اقدامات تهاجمی از سوی همپیمانان ایران با توجه به اینکه این کشور تحت شدیدترین تحریمها بود، تاملبرانگیز است. در سال۲۰۲۲، استفاده روسیه از پهپادهایی که ایران تحت تحریمها ساخته بود، جهان را شوکه کرد.
در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰، پاسخ ایالات متحده به تحریکات ایران تنها باعث تشدید تنش شد. پس از حمله موشکی آمریکا به پایگاه شبهنظامیان عراقی در پاسخ به کشته شدن یک پیمانکار آمریکایی، متحدان عراقی این کشور سفارت آمریکا در بغداد را محاصره کردند. در پاسخ، ایالات متحده از یک پهپاد تهاجمی برای ترور ژنرال قاسم سلیمانی که نقش کلیدی در سیاستهای منطقهای ایران داشت، استفاده کرد. ایران نه مجازات شد و نه عقب نشست و در ژانویه۲۰۲۰ نزدیک به ۲۲موشک بالستیک ساخت ایران را به پایگاه نظامی در عراق که میزبان نیروهای آمریکایی بود، پرتاب کرد. این حمله به پایگاه عینالاسد در عراق - در تلافی ترور سلیمانی - نه تنها یک حمله دقیق بود، بلکه بزرگترین حمله موشکی بود که نیروهای آمریکایی تا به حال با آن روبهرو شدهاند. ایران با چنین اقداماتی نشان داد که تحریمهای فشار حداکثری ترامپ، اراده ملی را برای پذیرش خواستههای غرب نشکسته است.
در عوض، تحریمها نتیجه معکوس داشتند: ایران تهاجمیتر، ریسکپذیرتر و خطرناکتر شده است. در واقع این نتیجه تحریمها بود. تحریمها به جای اینکه «جایگزینی برای جنگ» ارائه دهند، نشان دادند که میتوانند عامل جنگ باشند. اغلب توسط سیاستگذاران و صاحبنظران سوال میشود که «آیا تحریمها کار میکنند؟» شاید این سوال اشتباه باشد. وقتی کشوری با وسعت و قدرت اقتصادی ایالات متحده، تحریمهای سختی را علیه کشوری اعمال میکند، مسلما آنها «کار میکنند»: تحریم اختلالات گستردهای در زندگی روزمره شهروندان ایجاد میکند، فرهنگ سیاسی کشور مورد نظر را تحت تاثیر قرار میدهد و به اقتصاد شوک وارد میکند.
اما آیا تحریمها - آنطور که برخی ادعا میکنند- باعث ایجاد تغییر رفتار کشورهای مورد نظر میشوند؟ آیا تحریمها آن طور که «باید» کار میکنند؟ ایران را بهعنوان تحریمشدهترین کشور جهان در نظر بگیرید. هدف از تحریمهای همهجانبه ایجاد خیزش یا فشارهایی است که منجر به تغییر رفتار دستگاه حاکم یا کاهش قدرت آن شود. اما پس از چهار دهه، مورد ایران خلاف اینها را نشان داد. در واقع، بهرغم اعتراضات دورهای، تحریمها باعث تقویت جمهوری اسلامی، تضعیف و فقر جمعیت و تقویت موضع نظامی ایران در برابر آمریکا و متحدانش در منطقه شده است. نه تنها جمهوری اسلامی بهرغم تحریمهای سخت همچنان پابرجاست، بلکه مهمتر اینکه ایران در نتیجه افزایش تحریمهای آمریکا به کشوری با تخاصم بیشتر تبدیل شده است. همانطور که این کتاب نشان میدهد، تحریمها کار میکنند؛ اما نه به شکلی که بیشتر افراد فکر میکنند.
جنگ نامرئی
حبیبه جعفریان، نویسنده و ویراستار، با گذشت نزدیک به دو سال از «فشار حداکثری» آمریکا نوشته است: «من یک زن ۴۴ساله هستم که ۴۱سال از زندگی خود را تحت درجات مختلفی از تحریمهای اقتصادی گذراندهام. من با تحریمهای ایران بزرگ شدهام؛ با آنها به مدرسه رفتم؛ خواندن و نوشتن یاد گرفتم؛ عاشق شدم و کارم را بهعنوان روزنامهنگار شروع کردم و زنده ماندم، همه تحت تحریمهای ایالات متحده آمریکا. تحریمها مانند آب و هوا بخشی از زندگی من بودهاند.»
یک قرن قبل از اظهار تاسف جعفریان، رئیسجمهور ایالات متحده وودرو ویلسون تحریمها را متفاوت توصیف کرد. او در سال۱۹۱۹ توضیح داد که تحریمها «یک انزوای مطلق هستند...که ملتی را به خود میآورد، همانطور که خفقان تمام تمایلات به مبارزه را از فرد میزداید...این نسخه اقتصادی، مسالمتآمیز، خاموش و مرگبار را اعمال کنید و دیگر نیازی به زور نخواهد بود. این یک نسخه عالی است. تحریم زندگی یک نفر خارج از کشور تحریمشده را تهدید نمیکند، با این حال فشاری وارد میکند که به نظر من هیچ ملت مدرنی یارای مقاومت در برابر آن را ندارد.» اما جمهوری اسلامی نشان داده است که یک ملت در واقع میتواند در برابر خفقان اقتصادی مقاومت کند.
فشارهای تحریمها نه تنشها را در منطقه کاهش داد و نه ایران را به پوسته ویران کشوری تبدیل کرد که آماده پیروی از دستورات غرب است. اینکه تحریمها نتوانستهاند به هدف مد نظر خود برسند، به اندازه کافی قابل نقد است. اما همانطور که جعفریان تصریح میکند، بدتر از آن این است که تحریمها بهطور کامل به درگیریها پایان نمیدهند. در عوض، ممکن است تحریمها برای دههها ادامه داشته باشند و همزمان با فقیر کردن مردم عادی و آسیب رساندن به آنها خصومت دولت هدف را بیشتر کنند. مهمتر از همه اینکه به نظر میرسد توقف تحریمها پس از شروع شدن تقریبا غیرممکن است. بالاخره چگونه میتوان این شرایط را تغییر داد؟
افشای حقیقت درباره تحریمها هدف کتاب «چگونه تحریمها کار میکند» است. بهعنوان مثال، تحریمهای فراگیر طولانیمدت چگونه بر جامعه، سیاست و اقتصاد یک کشور هدف تاثیر میگذارد؟ آیا تحریمها واقعا ابزاری بیهزینه برای ایالات متحده و سیستم بینالمللی تحت رهبری غرب هستند –ابزاری که میتوان در «آنجا» بهکار گرفت بدون اینکه تاثیری در «اینجا» داشته باشد؟ تجربه چهار دهه تحریم اقتصادی برای یک کشور به چه معناست؟ تحریمها در سیاست بینالملل چه اثرات کمانهای دارند؟ ایران مورد مناسبی برای فهم آثار تحریمها است. همچنین در نوع خود یک مورد ارزشمند برای بررسی است. بهرغم این واقعیت که ایران چندین دهه تحت تحریمهای غرب قرار داشته است، درباره اثرات کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تحریمها بر الگوهای رشد اقتصاد ایران یا بر رفاه عمومی مردم شهرها و مناطق روستایی یا بر پویایی اجتماعی یا بر فضای شهروندی یا بر محیط زیست این کشور، دانش نظاممند کمی وجود دارد.
در عوض، تمرکز اغلب روی چند معیار بوده است که با تشدید تحریمها شعلهور میشوند: کاهش ارزش پول، تورم و رکود اقتصادی که در پی آن افزایش بیکاری و فقر ظاهر میشود. با این حال، تصویر جامعتر از آثار تحریمها معمولا در میان سر و صداهای سیاسی گم میشود. هدف ما اصلاح این خلأ است. در این کتاب آثار تحریمهای جامع و طولانیمدت چه بر جامعه، سیاست و اقتصاد ایران تحلیل میشود. علاوه بر این، نشان میدهیم که این دههها تحریم چه هزینهای برای ایران، ایالات متحده و در سطح گستردهتر برای نظم اقتصادی و سیاسی بینالمللی داشته است. ایرانیان در سراسر کشور در مصاحبه پشت مصاحبه میگویند که چگونه افزایش قیمتها «کاملا دیوانهکننده» است و این افزایش نتیجه مستقیم افزایش تحریمهای فراگیر ایالات متحده در دوران ریاستجمهوری ترامپ است. تحریمهایی که تا زمان نگارش این کتاب، پرزیدنت بایدن بیوقفه ادامه داده است. از سال۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲، ایرانیها در مصاحبهها توضیح میدهند که با اعمال چنین تحریمهای شدیدی چه اتفاقی برای جامعه میافتد.
آنها میگویند که چگونه افزایش قیمتها آنها را مجبور به کاهش خرید یا گرو گذاشتن داراییهای ارزشمند خود کرده است یا ابراز عصبانیت میکنند و نمیدانند چگونه ادامه دهند. خانوادههای طبقه متوسط بهخاطر از دست دادن پسانداز زندگی خود ابراز تاسف میکنند و نگران آینده خود و فرزندانشان هستند. طبقات کارگر خود را در موقعیتهای مخاطرهآمیزتری مییابند؛ زیرا برای پرداخت اجاره، تغذیه خانواده و زنده ماندن در تقلا هستند. خانوادهها در مناطق روستایی به سرعت در فقر فرو میروند. در مقایسه با سایر کشورهای تحت تحریمهای فراگیر (مانند ونزوئلا، کوبا و زیمبابوه)، ایران دارای سیستم آموزشی و بهداشتی در حد کشورهای با درآمد متوسط است. علاوه بر این، درحالیکه افزایش شدید قیمت مواد غذایی بهدلیل تحریمها، ذخیره مواد غذایی و کالری دریافتی را کاهش داده است، هیچ کمبود غذایی در ایران وجود ندارد.
با وجود این، تحریمهای فشار حداکثری بسیاری از ایرانیان را چه در مناطق روستایی و چه شهری در فقر فرو برده است. درست است که بازارهای سیاه و خاکستری که نتیجه تحریمها هستند، ثروت هنگفتی را برای برخی اقشار بالای جامعه ایجاد کرده است، ولی چنین بازارهایی، بهطور همزمان، نابرابری اقتصادی را به شدت افزایش میدهند. بیش از ۸میلیون نفر از طبقه متوسط به طبقه متوسط به پایین سقوط کردهاند و به تعداد فقرا بیش از چهار میلیون افزوده شده است. ممکن است تحت تحریمهای جامع بلندمدت بمبها پرتاب نشوند، ولی چنین تحریمهایی واقعیتهای اجتماعی و تاثیرات نسلی مشابه جنگ ایجاد میکنند. تحریمها شریانهای حیات اقتصادی یک جامعه را هدف قرار میدهد. از این رو،تحریمهای جامع طولانیمدت محیطی از محاصره، کمبود و فشار شدید را ایجاد میکند که در قالب مجازات دستهجمعی اعمال میشود. ریچارد نفیو، معمار کلیدی تحریمهای آمریکا علیه ایران در دولتهای بوش و اوباما مینویسد: «بهدلیل اثرات عملی متفاوت تحریمها و نیروی نظامی، سیاستگذاران با این دو ابزار متفاوت برخورد میکنند.
درگیری نظامی برای هر یک از طرفین تلفات و خسارت ایجاد میکند و نتایج برای همه قابل مشاهده است. تاثیرات تحریمها میتواند کمتر قابل مشاهده باشد و ممکن است کمتر مخرب به نظر برسد. این بدون شک بخشی از جذابیت تحریمها را بهعنوان ابزار زور توضیح میدهد... اما در سطح راهبردی، تحمیل درد از طریق تحریمها به دنبال همان آسیبی به دشمن است که از طریق نیروی نظامی تحمیل میشود... و فقط به این دلیل که آسیب ناشی از تحریمها ممکن است کمتر قابل مشاهده باشد (حداقل در برخی از نظامهای تحریمی)، لزوما کمتر مخرب نیستند؛ بهویژه برای اقشار آسیبپذیر جامعه هدف که ممکن است تحت تاثیر قرار گیرند [تاکید اضافه شده]».