تجار و مساله مشروطیت
گذشته از توجهی که اهل سرمایه به تاسیسات اقتصادی جدید داشتند، بر احیای صنایع ملی هم تاکید کرده و تجدید حیات این صنایع را تدبیری برای رقابت با برخی کالاهای خارجی و جلوگیری از رواج آنها میشناختند. بهعنوان مثال، حاج امینالضرب همواره به همکاران خود تذکر می داد که:
«لازم است توجه بفرمایید که چند فقره صنایع قدیم که مدتی است متروکه شده در ترویج آنها اقدام کنید.»
بازاریان در دوران قاجار، در بین خود سلسلهمراتبی بودهاند که آنها را از نظر شأن و درجه نفوذ اجتماعی و سیاسی در مراتب مختلف قرار میداد. بیتردید این نوع سلسلهمراتب نیز در جایگاه، نفوذ و تاثیر آنها بر دولت و اجتماع و تحولات اجتماعی و سیاسی نیز بیتاثیر نبوده است. در واقع، میتوان گفت که بازار تنها یک نهاد اقتصادی نبوده، بلکه به نوعی جایگاه اجتماعی و سیاسی آن بیشتر نمایان بوده است. آنچه بیشتر باعث این جنبه از اهمیت بازار شده، ارتباط آن با مراکز مذهبی و سیاسی بوده است. این نکته را باید یادآور شد که این جایگاه اجتماعی، به بازار قدرت تاثیرگذاری بالایی داده بود که از این اهرم در بسیاری موارد بهرهبرداری میکرد.
در واقع، از زمانی که بازار بهعنوان یک نهاد اجتماعی پا به عرصه وجود گذاشت، فضای آن تنها به دادوستد و بازرگانی اختصاص نداشت، بلکه بهعنوان اساسیترین رکن و هسته اصلی شهر، بسیاری از عناصر مهم شهری مانند مسجد جامع، مدرسههای مذهبی، خانقاه، گرمابه و سایر تاسیسات و فضاهای مهم شهری را در خود جای میداد و در عین حال با مراکز اداری و حکومتی شهر نیز ارتباط داشت. در بازارهای سنتی، مرکز اصناف، کارگاهها، صرافیها، انبارها، کانونهای تجارت، حمامهای عمومی، مراکز آموزشی و کانونهای دینی مستقر بود. همچنین رابطه نزدیکی بین بازاریها و علمای دینی وجود داشت که نفوذ سیاسی بازار را تقویت میکرد.
بازار که همیشه به مثابه مهمترین محور در حیات اجتماعی شهرها، بین مراکز سهگانه و مهم مذهبی، اقتصادی و سیاسی پیوندی فضایی ایجاد کرده بود، توسط عامل چهارم، یعنی نیروی حاصل از تجمع گروههای صنفی و روحیه فتوت و اخوت موجود میان آنان، به قلب و مرکز شهر تبدیل شده بود که جریان حیات اجتماعی از درون شبکههای آن به کالبد شهر دمیده میشد.
در دیدگاه سنتی ایرانی، بازار همراه با مسجد و ارگ شاهی، اسکلت جامعه شهری را تشکیل میداد که عموما بهصورت دالانهای سرپوشیده و گنبدی، متشکل از قیصریهها، سراها، تیمچهها، کارگاههای کوچک سازماندهی امور اقتصادی و مالی و تامین مایحتاج عمومی را به عهده داشته است و در عین حال دارای روابطی موثر با ارکان مختلف حکومت بوده است.
نقش مهم تجار و بازاریان در انقلاب مشروطه، علاوه بر تظاهرات و بستنشینی، حمایت مالی از انقلاب و انقلابیون نیز بوده است. این بازاریان بودهاند که با پشتوانه روحانیون، افراد جامعه را با خود همراه میکردند و با تعطیلی بازار موجبات فشار بر حکومت را فراهم میساختند. به این ترتیب، بازاریان توانستند در کنار سایر نیروهای سیاسی اجتماعی، انقلاب مشروطه را به سرانجام برسانند. البته به نظر میرسد مراد از مشروطیت خواستن تجار این بوده است که حکومتی ایجاد شود تا در پناه آن بتوانند فعالیتهای تجاری و اقتصادی خود را انجام بدهند و خواست و دریافت آنها از این مفهوم، با معنایی که توسط روشنفکران منظور میشد، متفاوت بوده است.
در هر حال، انقلاب مشروطه نتایج مهمی را به بار آورد از جمله، کاهش قدرت استبدادی پادشاه که تا این زمان بدون هیچ محدودیتی بر مردم فرمان میراند. همچنین، تاسیس مجلس شورای ملی، نتیجه دیگری بود که از انقلاب مشروطه بهدست آمد. با تاسیس مجلس شورای ملی، بسیاری از قوانین از تصویب مجلس میگذشتند و دولت موظف بود که به مجلس پاسخ دهد. به این ترتیب، بازاریان توانستند در کنار سایر نیروهای سیاسی اجتماعی، انقلاب مشروطه را به سرانجام برسانند. تاجران، صاحبان صنایع دستی و بازاریان با انگیزههای اقتصادی و برای برقراری حکومت قانون و عدالت در جنبش مشروطه شرکت کردند.
به نقل از پایاننامه ارشد حامد آقایی