صنعت فولاد ایران یکی از صنایع مهمی است که در سالهای گذشته نقش بسزایی در افزایش ارزآوری برای کشورمان داشته است. صنعتی که به دلیل در اختیار داشتن ذخایر سنگ آهن، ذخایر گازی و نیروی انسانی رسیدن به تولید ۵۵ میلیون تن در سال ۱۴۰۴ را هدفگذاری کرد.
در دنیای امروز، تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی به یکی از بزرگترین چالشها و دغدغههای جوامع بشری تبدیل شده است. از سوی دیگر، صنعت فولاد بهعنوان یکی از صنایع سنگین و انرژیبر، سهم قابلتوجهی در تولید گازهای گلخانهای دارد. طبق گزارشهای سازمان ملل، صنعت فولاد مسئول حدود ۱۱ درصد از تولید دیاکسید کربن جهانی است. در ایران، صنعت فولاد یکی از مهمترین بخشها در تولید گازهای گلخانهای به شمار میرود. در این راستا، چالشهایی که از سوی دولتها و سازمانهای بینالمللی بهویژه در زمینه توافقنامه پاریس مطرح میشود، فشار زیادی بر صنایع سنگین وارد کرده است.
تحریمها بار دیگر به یکی از چالشهای اصلی بنگاههای فولادی و معدنی ایران تبدیل شدهاند، اما کارشناسان بر این باورند که آنچه امروز بازار را متاثر کرده، بیش از آثار واقعی تحریمها، ناشی از فضای روانی و سیاستگذاریهای داخلی است. فعال شدن «مکانیسم ماشه» هنوز اثر مستقیم اقتصادی نداشته، اما نگرانی از محدود شدن همکاری کشورهایی همچون امارات، چین و عراق، فضای صادراتی را شکننده کرده است. کارشناسان هشدار میدهند اگر مسیر صادرات و بازگشت ارز حاصل از آن بهبود نیابد، ظرفیت تولید فولاد کشور ممکن است تا نصف کاهش یابد. در چنین وضعی، بسیاری از فعالان صنعتی از نبود تصمیمگیری موثر و اراده اجرایی در بدنه مدیریتی کشور گلایه دارند، مدیرانی که به گفته آنان «میدانند چه باید کرد»، اما نه اختیار دارند و نه اراده کافی برای تغییر. به باور تحلیلگران، آینده صنعت فولاد ایران نه به تحریمها، بلکه به اصلاح سیاستهای داخلی و بازگشت اعتماد تولیدکنندگان وابسته است. در این پرونده در گفتوگو با احمد امینفر، دبیر انجمن نوردکاران فولادی ایران به این پرسش پاسخ میدهیم که مکانیسم ماشه و اعمال تحریمهای جدید چه تاثیری بر صنعت فولاد کشورمان دارد.
صنعت فولاد ایران بهعنوان یکی از پایههای اقتصاد ملی، این روزها در تلاقی دو مسیر سرنوشتساز قرار گرفته است. از یکسو حرکت به سوی اقتصاد چرخشی و تولید پایدار، و از سوی دیگر مواجهه با سد محکم تحریمهای بینالمللی. اقتصاد چرخشی در فولاد به معنای بهرهگیری حداکثری از چرخه مواد و انرژی (از بازیافت قراضه و ضایعات تا کاهش مصرف منابع طبیعی) برای کاهش ضایعات، صرفهجویی در انرژی و حفاظت از محیط زیست است. این رویکرد میتواند کیفیت و بهرهوری تولید را بهبود بخشد و آلایندگی محیط زیستی را مهار کند. اما پرسش اساسی این است که در فضای تحریمی فعلی، اجرای چنین الگویی تا چه حد امکانپذیر است؟
صنعت فولاد ایران یکی از ارکان اصلی توسعه صنعتی در کشورمان به شمار میرود و نقش مهمی در اشتغال، صادرات و رشد اقتصاد دارد. با وجود ظرفیت تولید بالای فولاد، چالشهایی همانند مصرف بالای انرژی، بهرهوری پایین و فناوریهای قدیمی، ضرورت نوآوری و بهکارگیری تکنولوژیهای نوین را دوچندان کرده است.
در بخش اقتصاد چرخشی که در کل جهان اجرا میشود، در صنعت فولاد نیز چین پیشقدم است. چین در سال ۲۰۱۵ محدودیتهای محیط زیستی برای استفاده از مواد اولیه فولادسازی اعمال کرد که از این جمله میتوان به «پوسته اکسید» یا «میل اسکیل» اشاره کرد که محصول بازیافتی در مرحله نورد است که پوسته از سطح نورد جدا میشود و قبلاً این محصول ضایعاتی را برای افزایش عیار آهن در داخل کنسانتره یا سنگ آهن مخلوط میکردند.
صنعت فولاد ایران در سالهای گذشته با فشارهای متعددی مواجه بوده که پیکر آن نه فقط از افزایش هزینهها و نیاز به بهبود بهرهوری رنجور است که محدودیتهای ناشی از تحریمها و الزامهای زیستمحیطی هم مزید بر علت شده است. این در حالی است که در عصر ظهور موج جدید هوش مصنوعی مولد و راهحلهای یادگیری ماشین زندگی میکنیم که فرصتهایی برای بازطراحی فرآیندها، کاهش مصرف انرژی، بهبود کیفیت و پیشبینی خرابی فراهم کرده است. مطالعات و بازارسنجیهای بینالمللی نشان میدهد بازار بهینهسازی کارخانههای فولاد با هوش مصنوعی بهسرعت در حال رشد است و ظرف دهه آینده حجم قابلتوجهی از سرمایهگذاریها را جذب میکند.
این روزها با سرعت پرشتاب هوش مصنوعی در همه زمینهها به نظر میرسد این فناوری برای فولادسازان هم صرفاً نگاه آیندهنگرانه نیست، بلکه ضرورتی است برای بقا، کاهش هزینهها و حفظ جایگاه رقابتی صنعت فولاد ایران در بازار جهانی. از تحلیل لحظهای دادههای کوره و نورد تا پیشبینی خرابی تجهیزات و بهینهسازی مصرف انرژی، فناوریهای هوشمند همگی در حال بازتعریف چهره کارخانههای فولاد کشور هستند.
ایران، با ذخایر عظیم معدنی و جایگاه برجسته در تولید فولاد جهانی، بیش از هر زمان دیگری نیازمند همگرایی میان پیشرفت صنعتی و حفظ محیط زیست است. موضوع «فولاد سبز» که بر پایه فناوریهای کمکربن و فرآیندهای پایدار استوار خواهد بود، نهتنها الزام اخلاقی، بلکه ضرورت اقتصادی برای حفظ سهم صادراتی کشور در بازارهای رقابتی اروپا و آسیا به شمار میرود. عدم همخوانی با استانداردهای زیستمحیطی جهانی میتواند به تحریمهای تجاری و زیان ارزی منجر شود. مهدی کرباسیان، رئیس پیشین سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) و چهره برجسته در حوزه کلان صنعت فولاد روزنههای جدیدی در زمینه رعایت اصول زیستمحیطی در فعالیتهای صنعتی گشوده است. او با سالها تجربه در سیاستگذاریهای معدنی و صنعتی، به بررسی راهکارهای برقراری پیوند معنادار میان توسعه فولاد و استانداردهای زیستمحیطی میپردازد و از ضرورت ایجاد نظامی ویژه برای این همگرایی سخن میگوید.
صنعت فولاد، به همان اندازه که سودآوری مالی دارد، محیط زیست را هم تهدید میکند. گزارش انجمن جهانی فولاد، واقعیتهای عجیبی را از تهدید پیشروی افکار عمومی قرار داده است. صنعت فولاد بهتنهایی مسئولیت انتشار ۷ تا ۹ درصد دیاکسید کربن در سطح جهان را بر عهده دارد. این فاجعه بهتنهایی میتواند بخش زیادی از محیط زیست را نابود کند و زیانهای غیرقابل جبرانی بر جای بگذارد.
صنعتی که سودای جهانی شدن در سر میپروراند، نمیتواند چشم بر قواعد جدید بازی ببندد. در سالهای آتی، نه فقط قیمت و کیفیت، که «ردپای کربن» محصولات فولادی، سرنوشت صادرات را تعیین میکند. درحالیکه اتحادیه اروپا خودش را برای اجرای سازوکار تنظیم کربن مرزی (CBAM) آماده میکند، فولادسازان ایرانی که تاکنون به اتکای مزیت گازی، بر صدر تولیدکنندگان آهن اسفنجی ایستاده بودند، اکنون در آزمون بزرگ «گذار سبز» قرار گرفتهاند. بهرام شکوری، رئیس کمیسیون معدن و صنایع معدنی اتاق بازرگانی ایران و عضو کمیته راهبردی موسسه راهبردی فولاد سبز ایران، بر این باور است که این مسیر دیگر انتخاب محیط زیستی نیست، بلکه «اجبار اقتصادی» برای بقا در بازارهای جهانی است. اما با توجه به چالشهای زیرساختی، شکاف سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر و فقدان استانداردهای داخلی، گذار ایران از فاز «فولاد کمکربن» کنونی به «فولاد کربن صفر» واقعی چقدر واقعبینانه است؟
فولاد یکی از پرکاربردترین مواد در جهان است که برای زیرساختها، حملونقل، تولید و ساختوساز ضروری است. بااینحال، تولید سنتی فولاد انرژیبر و بهشدت وابسته به سوختهای فسیلی است و تقریباً ۷ تا ۹ درصد انتشار جهانی دیاکسید کربن را تشکیل میدهد. با افزایش تغییرات اقلیمی، صنعت فولاد با فشار فزایندهای برای کربنزدایی و اتخاذ شیوههای پایدار روبهرو است. این امر به ظهور «فولاد سبز» منجر شده است؛ فولادی که با حداقل انتشار کربن تولید میشود و اغلب از هیدروژن، انرژی تجدیدپذیر و فناوریهای پیشرفته استفاده میکند. هوش مصنوعی و ماشینآلات نقش مهمی در مسیر این تغییر ایفا میکنند. هوش مصنوعی با بهینهسازی فرآیندها، کاهش ضایعات و امکانپذیر کردن تصمیمگیری هوشمندانه، به تولیدکنندگان فولاد کمک میکند به سمت سیستمهای تولید سبز و کارآمد حرکت کنند.
ایران بهعنوان دهمین تولیدکننده بزرگ فولاد خام در سطح جهان قرار دارد، موقعیتی که اهمیت استراتژیک آن را در زنجیره تامین فولاد جهانی برجسته میکند. این کشور با تولید سالانه بیش از ۳۰ میلیون تن، زیرساخت فولادی قوی ایجاد کرده که عمدتاً ناشی از تقاضای داخلی و صادرات منطقهای است. بااینحال، با چرخش صنعت فولاد جهانی به سمت پایداری -پذیرش تولید فولاد سبز و اصول اقتصاد دایرهای- ایران با مقطع بحرانی روبهرو است. آیا میتواند به فولادسازی کمکربن روی آورد؟ آیا الزامات فنی، اقتصادی و زیستمحیطی لازم برای انجام این کار را دارد؟
درحالیکه رقبای منطقهای با سرمایهگذاریهای میلیارددلاری و حمایت دولتی در حال بازتعریف صنعت هستند، صنعت فولاد ایران، یکی از ۱۰ تولیدکننده برتر جهان، میان پتانسیل فنی منحصربهفرد و موانع فلجکننده اقتصادی و سیاسی گرفتار شده است. این دگرگونی، که از ضرورتهای اقلیمی، پیشرفتهای فناورانه و فشارهای سنگین بازار نشأت میگیرد،
ایران در وضع ناپایداری آبی ایستاده است. منابع آبی در کشورمان تحلیل رفته و تغییرات اقلیمی با شدت در حال تاثیرگذاری بر روندهای زیستیاند. سیاستهای صنعتی در ایران بهویژه در سکوی پرمصرفی چون بخش فولاد باید با شتاب به سمت اهمیت دادن به ارزشهای محیط زیستی پیش برود. اکنون چنین نیست، اما به نظر میرسد صنعتی با کیفیت فولاد به سمت سازگاری با کمآبی ایرانی پیش میرود.
صنعت فولاد ایران امروز در نقطهای ایستاده که دو چهره متفاوت دارد: از یکسو، آمارها نشان از آن دارد که ایران دهمین تولیدکننده بزرگ فولاد خام در جهان است و تنها چند میلیون تن با کشورهایی چون آلمان فاصله دارد، از سوی دیگر، همین صنعت هر سال با محدودیتهای شدید انرژی، سیاستهای ارزی متناقض و مداخله دولتی دستوپنجه نرم میکند.
تحولات در صنعت فولاد جهانی و تغییر رویکرد کشورهای بزرگ به سمت تولید فولاد سبز، ضرورت توجه به روشهای کمکربن و کاهش اثرات زیستمحیطی را برجسته کرده است. ایران، بهعنوان دهمین تولیدکننده بزرگ فولاد، باید برای حفظ رقابتپذیری و پایبندی به اهداف محیط زیستی، برنامهریزی و سرمایهگذاری در جهت گذار به تولید فولاد سبز را در دستور کار قرار دهد.
صنعت فولاد یکی از ستونهای اقتصاد جهانی است، اما همزمان بزرگترین تولیدکننده گازهای گلخانهای در صنایع سنگین به شمار میرود. طبق آمار آژانس بینالمللی انرژی (IEA)، بخش فولاد بیش از ۷ تا ۹ درصد از کل انتشار گازهای گلخانهای جهان را به خود اختصاص داده است. این میزان اثرگذاری زیستمحیطی، فولاد را به یکی از صنایع اصلی هدف برای سیاستهای کاهش انتشار کربن تبدیل کرده است. تنها در کانادا، میزان انتشار دیاکسیدکربن در صنعت فولاد در سال ۲۰۲۳ حدود ۱/۱۳ میلیون تن برآورد شده که معادل آلایندگی سه میلیون خودرو بنزینی و حدود دو درصد از کل انتشار است. این ارقام نشان میدهد کاهش اثرات زیستمحیطی فولادسازی، نه گزینه، بلکه ضرورتی اجتنابناپذیر برای دستیابی به اهداف اقلیمی است.
طی سالهای گذشته و در شرایط پرمخاطره اقتصاد ملی، رهبر معظم انقلاب با ارائه مفهوم جدیدی در حوزه اقتصاد با عنوان «اقتصاد مقاومتی» و با تفسیر و تشریح ابعاد آن از سوی ایشان و سایر متخصصان و مسئولان، ماموریت جدیدی در مسیر توسعه ملی تعریف شده است. «ایجاد اقتصادی درونزا و بروننگر که در برابر تکانههای مختلف موثر در حوزه اقتصاد کمترین آسیب را به خود ببیند.»
تحریمها در دهه ۱۳۹۰ میلادی، نقطه عطف در مسیر توسعه فناوری و صنعت در ایران به شمار میروند. این محدودیتها نهتنها جریان مالی و تجاری کشورمان را مختل کردند، بلکه بر کیفیت و نوع فناوری واردشده نیز اثر گذاشتند. درحالیکه بسیاری از کشورهای جهان با تدوین سیاستهای محیط زیستی سختگیرانه مانع از ورود صنایع آلاینده، فناوریهای پرمصرف و ماشینآلات قدیمی به خاک خودشان میشوند، ایران در سالهای تحریم به مقصد مطلوبی برای چنین فناوریهایی تبدیل شد.
کمبود آب در ایران به مرحلهای بحرانی رسیده است. کاهش بارندگی، بهرهبرداری بیش از حد از منابع آب زیرزمینی و مدیریت ناکارآمد منابع آبی، کشور را با پدیدههایی مانند فرونشست زمین، خشک شدن تالابها و کاهش سطح آبهای زیرزمینی مواجه کرده است. دشتهای ایران که زمانی منابع غنی آب زیرزمینی داشتند، اکنون بهدلیل برداشت بیرویه در معرض فرونشست قرار دارند. این وضعیت نهتنها برای کشاورزی و محیط زیست، بلکه برای صنایع که به آب بهعنوان یکی از ورودیهای اصلی تولید وابستهاند، تهدیدی جدی محسوب میشود. دادن آب زیرزمینی بهصورت رایگان یا با هزینههای ناچیز به صنایع، سیاستی است که در گذشته رواج داشته، اما حالا به دلیل تبعات زیستمحیطی و اقتصادی آن، مورد انتقاد شدید قرار گرفته است.
انسانها کامودیتیهای معدنی را برای تولید فلزات گوناگون صنعتی از زمین استخراج میکنند، از آنها بهعنوان نهادههای تولید و ماده اولیه در صنعت استفاده میکنند و بعد از ساخت محصولات، دوباره آنها را دور میاندازند. این سیر خطی است که بعد از انقلاب صنعتی در جهان بهوجود آمد. کشورهای پیشرفته دنیا تلاش میکنند این سیر خطی را بهبود بخشند که آسیب کمتری به محیط زیست و زمین وارد آید. ماشینها، وسایل خانگی، گیرههای کاغذ، ساختمانهایی که در آنها زندگی میکنیم یا خودروهایی که هر روز از آنها برای رفتن به سرکار استفاده میکنیم، همگی به آلایندهسازترین صنایع جهان وابستهاند که مربوط به صنایع معدنی و فولاد است. آلیاژهای تولیدشده از آهن، باعث ایجاد ۷ تا ۹ درصد انتشار کربندیاکسید فعالیتهای انسانی میشود.
ایران، این مجموعه و ترکیب پتانسیلها را طور دیگری باید دید. ایران با داشتن سهم قابلتوجهی از منابع طبیعی و معدنی بستر بکری برای سرمایهگذاری خارجی است. به این اعداد توجه کنید: ذخایر نفت ۱۶۰ میلیارد بشکه بهعنوان سومین کشور دارنده ذخایر نفت جهان، ذخایر گاز طبیعی ۳۳ تریلیون مترمکعب رده دوم جهان، فلزات اساسی شامل سنگ آهن با ذخیره قطعی بیش از سه میلیارد تن، مس بیش از ۴۵ میلیون تن فلز محتوی حدود پنج درصد ذخایر جهان، فلز روی بیش از ۱۲ میلیون تن فلز محتوی معادل شش درصد ذخایر جهان، سرب بیش از ۴/۵ میلیون تن فلز محتوی معادل پنج درصد ذخایر جهان، سنگهای ساختمانی بیش از ۴/۵ میلیارد تن ذخایر باکیفیت مناسب و دهها عنصر در مجموع بیش از سه درصد ذخایر معدنی جهان در ایران با جمعیت یکدرصدی از جهان قرار گرفته است.
انتشار گازهای گلخانهای ناشی از فرآیندهای تولید فولاد به روش کوره بلند و احیای مستقیم به یکی از بزرگترین چالشهای صنعت در قرن حاضر تبدیل شده و زنگ خطر را برای تولیدکنندگان فولاد در سطح جهانی به صدا درآورده است. با توجه به سختگیریهای زیستمحیطی در سطوح بینالمللی، فولادسازان باید تدابیری برای این مشکل بیندیشند و رویکرد را تغییر دهند. در این راستا، یکی از راهکارهای موثر که دولتها و شرکتهای بزرگ فولادی میتوانند اتخاذ کنند، تولید فولاد سبز است که میتواند انتشار کربن را به صفر برساند. در ایران هم با توجه به اینکه اغلب تولید فولاد به روش کوره قوس الکتریکی است، آلایندگی نسبتاً کمی در مقایسه با کوره بلند دارد و نقش کمی در انتشار گازهای گلخانهای ایفا میکند. در همین رابطه مهرداد اکبریان، رئیس انجمن تولیدکنندگان و صادرکنندگان سنگآهن ایران، بر این باور است که به دلیل نوع خاص فرآیند تولید فولاد در کشور که شامل مراحل سنگآهن، کنسانتره، گندله و آهن اسفنجی است، میتوان گفت فولاد تولیدی در ایران بهصورت طبیعی تا حدی نیمهسبز محسوب میشود. ایران در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر، در زمره کشورهای آلاینده در تولید فولاد در جهان قرار ندارد. به عبارت دیگر، اگر ایران را با کشورهای دیگر مقایسه کنند، میزان آلایندگی در فرآیند تولید فولاد ما در وضع بهمراتب بهتری قرار دارد.
صنعت فولاد در ایران، بهعنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان منطقه و دومین منبع درآمد صادراتی غیرنفتی در کشورمان، نقش حیاتی در اقتصاد ملی ایفا میکند. بااینحال، این صنعت در مواجهه با چالشهای ساختاری نظیر تحریمهای بینالمللی، محدودیتهای انرژی، فرسودگی نسبی تجهیزات و فشارهای فزاینده برای کاهش اثرات زیستمحیطی، نیازمند تحول بنیادین است.
درحالیکه جهان با شتاب به سمت فولاد سبز، هوشمندسازی خطوط تولید و اتوماسیون صنعتی پیش میرود، بخش بزرگی از صنعت فولاد ایران همچنان در مدار سنتی تولید باقی مانده است؛ مداری که بر پایه کمیت بنا شده، نه کیفیت و نوآوری. در این میان پرسش کلیدی این است که چگونه میتوان سهم اندک فناوری و نوآوری را افزایش داد و صنعت فولاد ایران در این مسیر با چه فرصتها و چالشهایی روبهرو است؟
فولاد بهعنوان ستون فقرات صنایع مادر جهان نقش مهمی در اقتصاد صنعتی ایران دارد. این صنعت زیرساختی هم اشتغال و ارزآوری میآفریند و هم زیرساخت توسعه را شکل میدهد. با وجود این، دلایلی همچون عدم سرمایهگذاری کافی و محدودیتهای ناشی از تحریمهای بینالمللی مانع توسعه فناوریهای نوین در صنعت فولاد ایران شدهاند. موضوعی که باید بیش از پیش موردتوجه قرار گیرد، چراکه در درازمدت به عقبماندگی صنعت فولاد ایران از دنیا میانجامید و خطر حذف فولاد ایران از بازار را به همراه دارد. اکنون در آستانه ورود به عصر «فولاد هوشمند و سبز» پرسش کلیدی این است: آیا صنعت فولاد ایران میتواند با تکیه بر نوآوری و شرکتهای دانشبنیان از چرخهای سنگین سنتی عبور کند و به قطار جهانی نوآوری بپیوندد؟