اختلاف نگاه تهران و واشنگتن

همان‌گونه که عصر اتم معادلات ژئوپلیتیک قرن بیستم را تغییر داد، عصر هوش مصنوعی نیز درحال بازتعریف مرزهای قدرت، امنیت و توسعه است. در این وضعیت، مسئله اصلی برای ایران و ایالات متحده سرعت تولید مدل‌ها نیست، بلکه کیفیت حکمرانی و توان مدیریت ریسک‌هاست؛ عاملی که جایگاه آینده آنها را در اقتصاد و امنیت جهانی تعیین می‌کند.

هوش مصنوعی امروز به بستری برای انباشت قدرت تبدیل شده و رقابت، نفوذ و توسعه اقتصادی را دگرگون کرده است. ایالات متحده با الگوی «بازار ـ دولت» پیش می‌رود؛ الگویی که در آن شرکت‌های فناوری پیشران اصلی‌اند و دولت نقش تنظیم‌گر دارد. ایران در نقطه مقابل، بر «حاکمیت متمرکز» و حفظ استقلال دیجیتال تاکید می‌کند. پرسش اساسی این است که آیا این دو رویکرد با ظرفیت‌های سخت‌افزاری، سرمایه‌ای و نیروی انسانی هر کشور تناسب دارند یا فاصله میان اهداف اعلام‌شده و امکان تحقق آنها درحال افزایش است؟

ایالات متحده از سال ۲۰۲۳ با فرمان اجرایی «توسعه ایمن، امن و قابل‌اعتماد هوش مصنوعی» چارچوب حکمرانی تازه‌ای بنا نهاد که بر «مدیریت ریسک» استوار است. در این الگو، دولت به‌جای ورود مستقیم به توسعه مدل‌ها، برای بخش خصوصی استاندارد و گاردریل تعریف می‌کند. موسسه ملی استاندارد و فناوری (NIST) محور هماهنگی این ساختار است و هم‌زمان مسوول تدوین چارچوب‌های ایمنی و ارزیابی مدل‌ها. نقش برجسته بخش خصوصی در این منظومه به‌خوبی در داده‌های ۲۰۲۴ دیده می‌شود: سرمایه‌گذاری ۱۰۹‌میلیارد‌دلاری هوش مصنوعی در آمریکا نشان می‌دهد که معماری قدرت این کشور بر توان تحقیق‌وتوسعه شرکت‌های فناوری استوار است.

اقتصاد سیاسی هوش مصنوعی در آمریکا بر پیوند سه رکن بنا شده است: بخش خصوصی قدرتمند، سرمایه خطرپذیر گسترده و دولت تنظیم‌گر. فشار رقابتی چین در حوزه‌هایی چون پردازش ابری، روباتیک و مدل‌های زبانی بومی، واشنگتن را به سمت تلقی هوش مصنوعی به‌مثابه «منبع قدرت ملی» سوق داده است. به همین دلیل، وزارت تجارت، پنتاگون و کاخ سفید به شکلی هماهنگ عمل می‌کنند: از کنترل صادرات تراشه‌های پیشرفته برای محدودکردن توان محاسباتی چین تا سرمایه‌گذاری فدرال در تحقیق‌وتوسعه و اتکا به ظرفیت شرکت‌هایی چون OpenAI، Google DeepMind و NVIDIA برای حفظ برتری تکنولوژیک.

اهمیت فرمان اجرایی ۲۰۲۳ زمانی روشن می‌شود که آن را سازوکار مدیریت ریسک بدانیم، نه سندی تشریفاتی. این فرمان مجموعه‌ای از تعهدات ایمنی را بر شرکت‌های پیشرو تحمیل می‌کند: از الزام به اشتراک‌گذاری نتایج آزمون‌های ایمنی با دولت فدرال تا طراحی پروتکل‌های ارزیابی مدل‌های پیشرفته. این گاردریل‌ها شرکت‌ها را قادر می‌سازد آزادانه رقابت کنند، اما در حوزه‌های حساس (امنیت ملی، تهدیدهای زیستی و سوءاستفاده‌های سایبری) پاسخ‌گو باشند.

در این چارچوب، آمریکا تلاش می‌کند تعادلی راهبردی میان نوآوری و کنترل برقرار کند: حفظ توان رقابتی بازار و درعین‌حال ایجاد ظرفیت مداخله در لحظات حساس. چنین رویکردی نشان می‌دهد که حکمرانی هوش مصنوعی نه کندکردن توسعه، بلکه جهت‌دهی آن در محدوده‌های مسوولانه است؛ مدلی که می‌تواند برتری تکنولوژیک آمریکا را حفظ و در برابر تهدیدهای نوظهور سپر نهادی ایجاد کند.

مدل ایران و سازمان ملی هوش مصنوعی

در ایران، ساختار حکمرانی هوش مصنوعی تازه شکل گرفته و حول محور «سازمان ملی هوش مصنوعی» متمرکز است؛ نهادی که زیر نظر ریاست‌جمهوری فعالیت می‌کند و ماموریت آن تدوین سیاست‌ها، هماهنگی بودجه‌ای و نظارت بر اجرای راهبردهای ملی است. این سازمان روی کاغذ و در اسناد راهبردی هدف‌گذاری کرده است که ایران تا افق ۱۴۱۰ (۲۰۳۲) در جمع ده کشور برتر دنیا در حوزه هوش مصنوعی قرار گیرد. منطق حاکم بر ایران، تمرکز بر حاکمیت داده، استقلال زیرساختی و امنیت اطلاعات است؛ نگرانی اصلی، حفاظت از زیرساخت‌ها در برابر نفوذ خارجی و جلوگیری از وابستگی به اکوسیستم‌های خارجی است، برخلاف ایالات متحده که تمرکز سیاستگذاری بر رقابت با چین و مدیریت بایاس‌ها در هوش مصنوعی است.

در‌حالی‌که ایالات متحده سالانه صدها ‌میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خصوصی و بودجه فدرال در اختیار دارد، منابع ایران محدودتر و عمدتا دولتی است. تخصیص چند صد‌ میلیون دلار از صندوق توسعه ملی به هوش مصنوعی، اگرچه گامی مهم محسوب می‌شود، اما در مقایسه با سرمایه‌گذاری ۱۰۹‌میلیارد دلاری بخش خصوصی آمریکا فاصله‌ای فاحش دارد. این شکاف بودجه‌ای باعث می‌شود ایران نتواند بدون اولویت‌بندی دقیق و تمرکز بر حوزه‌های مزیت نسبی، با رقابت جهانی همگام شود. مدل حکمرانی ایران «بالا به پایین» و متمرکز است؛ تصمیم‌گیری‌ها عمدتا در سطح دولت انجام می‌شود و نقش بخش خصوصی هنوز محدود است. فلسفه این رویکرد، تضمین امنیت و استقلال فناوری است، اما خطر آن وجود دارد که حکمرانی متمرکز به شکل تولید مجوز و گسترش دیوان‌سالاری تعبیر شود. برای موفقیت، ایران نیازمند ایجاد وحدت رویه در تصمیم‌گیری‌ها، شفافیت بودجه و تسهیل فعالیت بخش خصوصی واقعی است.

در عرصه سخت‌افزار، تفاوت میان دو کشور بسیار برجسته است. ایالات متحده با دسترسی گسترده به پردازنده‌های گرافیکی پیشرفته و مراکز داده بزرگ، امکان آموزش و توسعه مدل‌های بزرگ را دارد؛ شرکت‌هایی مانند NVIDIA و AMD نقش محوری در تامین این زیرساخت‌ها ایفا می‌کنند. در مقابل، ایران به‌دلیل تحریم‌ها و محدودیت‌های صادرات، دسترسی مستقیم به تراشه‌های پیشرفته‌ای مانند H۱۰۰ و A۱۰۰ ندارد؛ این محدودیت، گلوگاه اصلی توسعه هوش مصنوعی محسوب می‌شود. به بیان دیگر، حکمرانی بدون زیرساخت‌های مناسب، مشابه نوشتن روی آب است.

ایالات متحده با سیاست‌های تسهیل ویزای نخبگان، جذب دانشمندان و مهندسان هوش مصنوعی از سراسر جهان را تسهیل می‌کند. این جریان آزاد استعدادها و تعامل آکادمیک‌ - ‌صنعتی، موتور اصلی نوآوری آمریکاست. در ایران، اگرچه تولید علم در برخی شاخص‌ها قابل‌توجه است، چالش اصلی تبدیل این دانش به نوآوری کاربردی و حفظ نیروی انسانی متخصص است. طبق شاخص نوآوری جهانی (GII)، ایران در «خروجی نوآوری» رتبه‌ای نسبتا مناسب دارد، اما در «ورودی‌ها» و محیط عملیاتی هنوز فاصله معنا‌داری با رقبای جهانی دارد.

در آمریکا، حکمرانی هوش مصنوعی عمدتا به شکل «استانداردسازی بازار» عمل می‌کند؛ یعنی دولت چارچوب‌های ایمنی و ریسک را تعیین می‌کند و بخش خصوصی - با آزادی نسبی-  نوآوری  می‌کند. در ایران، خطر آن وجود دارد که حکمرانی متمرکز به شکل گسترش دیوان‌سالاری و تولید مجوز تعبیر شود. ایجاد وحدت رویه در تصمیم‌گیری‌ها، شفافیت بودجه و تعریف نقش‌های روشن میان دولت و بخش خصوصی، از ضروریات توسعه یک اکوسیستم هوش مصنوعی سالم است. براساس Oxford Insights Government AI Readiness Index ۲۰۲۴، ایالات متحده همچنان در صدر فهرست کشورهایی قرار دارد که بیشترین آمادگی را برای بهره‌برداری از هوش مصنوعی دارند؛ جایگاهی که بازتاب‌دهنده هم‌ترازی زیرساخت، سرمایه انسانی و چارچوب‌های قانونی است.

ایران در سال‌های اخیر بهبودهایی در بخش داده و زیرساخت تجربه کرده، اما در حوزه حکمرانی و محیط عملیاتی هنوز فاصله چشم‌گیری با استانداردهای جهانی دارد. این شکاف نشان می‌دهد که نوشتن سیاست‌ها بدون توانایی عملی در اجرای آن‌ها، تنها یک تصویر روی کاغذ ایجاد می‌کند و اثر واقعی بر توسعه ملی ندارد. در شاخص جهانی هوش مصنوعی (Tortoise Media Global AI Index ۲۰۲۴)، آمریکا در صدر فهرست سرمایه‌گذاری، توان محاسباتی و جذب استعداد انسانی قرار دارد و مزیت رقابتی خود را به شکل پایدار حفظ می‌کند. ایران، با وجود تلاش‌های محدود در تحقیق و توسعه، هنوز در ایجاد محیط عملیاتی مساعد و فعال‌سازی بخش خصوصی واقعی ضعف دارد. تمرکز بر حوزه‌های مزیت نسبی مانند هوش مصنوعی در صنایع نفت، گاز و پزشکی می‌تواند فرصتی محدود برای جبران فاصله باشد، اما بدون اصلاحات بنیادی در سیاستگذاری، این فرصت‌ها نیز تهدید به اتلاف منابع خواهند شد.

مقایسه تهران و واشنگتن نشان می‌دهد که ایران در مسیر هوش مصنوعی به‌طور قابل‌توجهی عقب مانده است. در‌حالی‌که آمریکا با ترکیب زیرساخت قوی، سرمایه انسانی و سرمایه‌گذاری گسترده، اکوسیستم موثر خود را تثبیت کرده، ایران بدون سیاستگذاری عملی و هماهنگ، با شکاف وسیع در زیرساخت، نیروی انسانی و محیط قانونی مواجه است. اگر اقدامات راهبردی و اصلاحات واقعی انجام نشود، آینده هوش مصنوعی در ایران نه‌تنها از منظر رقابت جهانی، بلکه در ابعاد امنیتی و اقتصادی نیز با ریسک‌های جدی روبه‌رو خواهد بود.

* پژوهشگر مسائل ایالات متحده